۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
=1ـ حق زندگی= | =1ـ حق زندگی= | ||
اسلام حق زندگی و حیات را برای همۀ مردم تضمین کرده و تجاوز به جان افراد را حرام نموده تا همگان در زندگی خویش امنیت داشته و از زندگی با ثبات و پایدار و سعادتمندانهای برخوردار باشند. بنابراین زندگی هدیۀ خداوند عزوجل به انسان ـ و دیگر آفریدهها ـ است که تجاوز به آن یا خدشهدار ساختن آن جایز نیست.<br> | اسلام حق زندگی و حیات را برای همۀ مردم تضمین کرده و تجاوز به جان افراد را حرام نموده تا همگان در زندگی خویش امنیت داشته و از زندگی با ثبات و پایدار و سعادتمندانهای برخوردار باشند. بنابراین زندگی هدیۀ خداوند عزوجل به انسان ـ و دیگر آفریدهها ـ است که تجاوز به آن یا خدشهدار ساختن آن جایز نیست.<br> | ||
خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا * وَمَن یفْعَلْ ذَلِک عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکانَ ذَلِک | خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا * وَمَن یفْعَلْ ذَلِک عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکانَ ذَلِک عَلَی اللّهِ یسِیرًا * إِن تَجْتَنِبُواْ کبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَنُدْخِلْکم مُّدْخَلاً کرِیمًا؛ ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است * و هر کس به تجاوز و ستم، آنرا انجام دهد او را در آتشی (دردناک) در خواهم آورد و این بر خداوند آسان است * اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شدهاید دوری گزینید، از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در میآوریم.» (نساء/29 ـ 31).<br> | ||
«مراغی» در تفسیر این آیات میگوید: «و یکدیگر را نکشید» یعنی که نباید یکدیگر را به قتل برسانید؛ این تعبیر دربردارندۀ مبالغه در بازداشت و توجه به همکاری و همبستگی و وحدت امت است؛ در حدیث نیز آمده است: «مؤمنان همچون جان واحدی هستند»، زیرا کشتن هر کس به کشته شدن قاتل در راستای قصاص یا انتقام منجر میشود و گویا قتل نفسی صورت گرفته است. به این ترتیب قرآن به ما میآموزد که جنایت انسان بر دیگری، جنایت علیه خویشتن و جنایت علیه همۀ بشریت است و نه [تنها] علیه کسانی که در پیوند دینی، نژادی یا سیاسی با او هستند.<br> | «مراغی» در تفسیر این آیات میگوید: «و یکدیگر را نکشید» یعنی که نباید یکدیگر را به قتل برسانید؛ این تعبیر دربردارندۀ مبالغه در بازداشت و توجه به همکاری و همبستگی و وحدت امت است؛ در حدیث نیز آمده است: «مؤمنان همچون جان واحدی هستند»، زیرا کشتن هر کس به کشته شدن قاتل در راستای قصاص یا انتقام منجر میشود و گویا قتل نفسی صورت گرفته است. به این ترتیب قرآن به ما میآموزد که جنایت انسان بر دیگری، جنایت علیه خویشتن و جنایت علیه همۀ بشریت است و نه [تنها] علیه کسانی که در پیوند دینی، نژادی یا سیاسی با او هستند.<br> | ||
خداوند متعال نیز میفرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ | خداوند متعال نیز میفرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَیَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم زیرا عبادات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را به ایشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان ـ جز شمار اندکی از ایشان ـ آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر، بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» (مائده/13). همچنانکه او ما را به احترام جان مردم ـ همچون جان خویش ـ رهنمون کرده، بهگونهای که به هیچ روی نباید کسی اقدام به خودکشی کند تا به خیال خود از غم و بدبختیهای زندگی آسوده گردد؛ بدبختیها و مصیبتهای وارد شده بر مؤمن به هر اندازه که باشد، او باید شکیبایی پیشه کند و منتظر گشایش بماند و از فرج الهی ناامید نگردد و بنابراین تنها وقتی خودکشی و قتل نفس افزایش مییابد که ایمان کاستی پذیرد و کفر و الحاد گسترش پیدا کند.<br> | ||
«بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» یعنی اینکه شما را از خوردن مال به باطل و کشتن خویش، نهی میکند. خداوند بخشاینده است چون جان و مال و کار شما را پاس داشته تا به همدیگر شفقت و دوستی ورزید و هر یک یاور دیگری باشید و مال او را پاس دارید و از جانش دفاع کنید.<br> | «بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» یعنی اینکه شما را از خوردن مال به باطل و کشتن خویش، نهی میکند. خداوند بخشاینده است چون جان و مال و کار شما را پاس داشته تا به همدیگر شفقت و دوستی ورزید و هر یک یاور دیگری باشید و مال او را پاس دارید و از جانش دفاع کنید.<br> | ||
«و هر کس به تجاوز و ستم آنرا انجام دهد او را در آتشی دردناک در خواهیم آورد»؛ تجاوز یعنی تعدّی به حق که البته در پیوند با قصد تجاوز و کار تعمدی و آگاهانه است؛ یعنی او میداند که به حق، تجاوز کرده و از آن فراتر رفته و به باطل رسیده است؛ حال آنکه ستم مربوط به نفس این کار است و کنندۀ آن در پی انجام کار روا نیست و به کار ناروا اقدام مینماید، وعدۀ آتش مربوط به تحقق هر دوی این کارها با یکدیگر است... (تفسیر المراغی، ج5، ص19 و 20).<br> | «و هر کس به تجاوز و ستم آنرا انجام دهد او را در آتشی دردناک در خواهیم آورد»؛ تجاوز یعنی تعدّی به حق که البته در پیوند با قصد تجاوز و کار تعمدی و آگاهانه است؛ یعنی او میداند که به حق، تجاوز کرده و از آن فراتر رفته و به باطل رسیده است؛ حال آنکه ستم مربوط به نفس این کار است و کنندۀ آن در پی انجام کار روا نیست و به کار ناروا اقدام مینماید، وعدۀ آتش مربوط به تحقق هر دوی این کارها با یکدیگر است... (تفسیر المراغی، ج5، ص19 و 20).<br> | ||
همچنانکه افراد حق ندارند به زندگی دیگران تجاوز کنند، دولتها نیز حق ندارند جز به حق و در حدودی که شریعت به صورت قصاص یا اجرای مجازاتهای الهی [حدود] در نظر گرفته، به زندگی مردم تعدّی نمایند، چون خداوند میفرماید: «مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا | همچنانکه افراد حق ندارند به زندگی دیگران تجاوز کنند، دولتها نیز حق ندارند جز به حق و در حدودی که شریعت به صورت قصاص یا اجرای مجازاتهای الهی [حدود] در نظر گرفته، به زندگی مردم تعدّی نمایند، چون خداوند میفرماید: «مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ في الأَرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِک في الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ به همین روی بر بنی اسراییل مقرر داشتیم که هر کس تنی را ـ جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین ـ بکشد، چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آنرا زنده بدارد، چنان است که همۀ مردم را زنده داشته است و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانهای آشکار آوردند؛ آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند.» (مائده/32).<br> | ||
اسلام خودکشی انسان برای رهایی از خویشتن را حرام دانسته است، زیرا جان وی، ملک او نیست که هرگونه بخواهد در آن تصرّف کند. جان انسانها از آن آفریدگار آنها و ودیعهای الهی نزد انسان است و او وظیفه دارد آنرا پاس دارد. خداوند میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) و نیز میفرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ | اسلام خودکشی انسان برای رهایی از خویشتن را حرام دانسته است، زیرا جان وی، ملک او نیست که هرگونه بخواهد در آن تصرّف کند. جان انسانها از آن آفریدگار آنها و ودیعهای الهی نزد انسان است و او وظیفه دارد آنرا پاس دارد. خداوند میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) و نیز میفرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.» (بقره/195). بنابراین هر انسانی باید حداکثر تلاش و کوشش خود را در راستای پاسداری از زندگی خویش و دفاع از آن در برابر هر گونه تجاوزی به کار گیرد. از «عمرو بن عاص» ـ وقتی که به غزوۀ «ذات السلاسل» اعزام شد ـ چنین روایت شده است: در شب بسیار سردی محتلم شدم، ترسیدم اگر غسل کنم، هلاک شوم لذا تیمّم [بدل از غسل] کردم و سپس به اتفاق یارانم به نماز صبح ایستادم. وقتی به حضور پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسیدیم، همراهان موضوع را با ایشان در میان گذاشتند. حضرت فرمود: ای عمرو! تو در حالی که جنب بودی، به امامت نماز با یاران خود ایستادی؟ گفتم: [آری] و این آیه به یادم آمد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) بنابراین تیمم کردم و سپس به نماز ایستادم؛ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) تبسمی کرد و چیزی نفرمود.» <ref> حديث را «احمد» و «ابوداود» و «دارقطني» روايت كردهاند. </ref><br> | ||
پیشینیان ما اینگونه دین خود را میفهمیدند و از جان خویش ـ که خداوند در آنان به ودیعه نهاده بود ـ پاسداری میکردند.<br> | پیشینیان ما اینگونه دین خود را میفهمیدند و از جان خویش ـ که خداوند در آنان به ودیعه نهاده بود ـ پاسداری میکردند.<br> | ||
در «صحیحین» به نقل از «جندب بن عبدالله» آمده است که: رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: در میان پیشینیان شما، مردی بود که دچار زخمی در بدن شد ولی تاب آنرا نیاورد و با چاقویی دست خود برید و بر اثر خونریزی جان سپرد. خداوند عزوجل فرمود: «بندهام خود پیش قدم به حضورم شده، از این رو بهشت را بر وی حرام گرداندم.» بنابراین انسان مکلّف به دفاع از خویش و دور ساختن هر گونه تجاوزی است. خداوند سبحان میفرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ | در «صحیحین» به نقل از «جندب بن عبدالله» آمده است که: رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: در میان پیشینیان شما، مردی بود که دچار زخمی در بدن شد ولی تاب آنرا نیاورد و با چاقویی دست خود برید و بر اثر خونریزی جان سپرد. خداوند عزوجل فرمود: «بندهام خود پیش قدم به حضورم شده، از این رو بهشت را بر وی حرام گرداندم.» بنابراین انسان مکلّف به دفاع از خویش و دور ساختن هر گونه تجاوزی است. خداوند سبحان میفرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» (بقره/195). و نیز میفرماید: «وَجَزَاء سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ * وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِک مَا عَلَیهِم مِّن سَبِیلٍ * إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ في الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و کیفر هر بدی، بدیای مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد * و هر که پس از ستم دیدن، داد ستاند بر اینان ایرادی نیست * ایراد تنها بر کسانی است که به مردم ستم میورزند و ناحق در زمین سرکشی میکنند، اینان عذابی دردناک خواهند داشت.» (شوری/40، 41 و 42). <br> | ||
این بدان معناست که دفع تجاوز و قصاص آن در ماههای حرام نیز همچون ماههای دیگر، رواست؛ «شافعی» با آیۀ نخست بر وجوب قتل قاتل ـ درست همانگونه که مرتکب قتل شده است ـ یعنی سر بریدن در صورت سر بریدن، خفه ساختن در صورت خفه ساختن و غرق کردن در صورت غرق کردن و... ، استدلال کرده است.<br> | این بدان معناست که دفع تجاوز و قصاص آن در ماههای حرام نیز همچون ماههای دیگر، رواست؛ «شافعی» با آیۀ نخست بر وجوب قتل قاتل ـ درست همانگونه که مرتکب قتل شده است ـ یعنی سر بریدن در صورت سر بریدن، خفه ساختن در صورت خفه ساختن و غرق کردن در صورت غرق کردن و... ، استدلال کرده است.<br> | ||
آیۀ دوم نیز از آن حکایت میکند که هر جنایتی بر نفس یا مال، با مانند آن روبهرو میگردد تا ستمگران از اینکار باز داشته شوند؛ از این رو اسلام بخشش و عفو را دوست داشته و آنرا مستحب دانسته و این را حق «ولی دم» میداند که بی هیچ فشار یا اجباری و تنها به اراده و اندیشۀ آزاد خویش اقدام به عفو و گذشت کند؛ «فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ | آیۀ دوم نیز از آن حکایت میکند که هر جنایتی بر نفس یا مال، با مانند آن روبهرو میگردد تا ستمگران از اینکار باز داشته شوند؛ از این رو اسلام بخشش و عفو را دوست داشته و آنرا مستحب دانسته و این را حق «ولی دم» میداند که بی هیچ فشار یا اجباری و تنها به اراده و اندیشۀ آزاد خویش اقدام به عفو و گذشت کند؛ «فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ؛ پس هر که در گذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است» (شوری/40). در حدیث «سوید بن مقرن»، مشروعیت دفاع از خود و وجوب آن بر مؤمن، روشن میگردد؛ وی میگوید: رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «هر کس ناعادلانه کشته شود، شهید است.»<ref> حديث را «نسايي» روايت كرده است. </ref> <br> | ||
و از «سعد بن زید» نقل شده که میگوید: از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمود: «هر کس جدای از مال خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خون خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از دین خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خانوادهاش کشته شود، شهید است.» (الاسلام شریعة الحیاة، 1401ق، ص43ـ48). | و از «سعد بن زید» نقل شده که میگوید: از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمود: «هر کس جدای از مال خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خون خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از دین خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خانوادهاش کشته شود، شهید است.» (الاسلام شریعة الحیاة، 1401ق، ص43ـ48). | ||
وظیفۀ هر فرد و نیز جامعه است که از جانی که خداوند جز به حق، آسیب رساندن به آنرا حرام دانسته، پاسداری کند و گرامیاش بدارد همانگونه که خداوند آنرا گرامی داشته و عدالتی را که خداوند بدان فرمان داده، با اجرای شریعت وی و حرکت بر اساس راه و آیین او و عمل به کتاب او و رهنمونهای پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برقرار سازد.<ref> حديث را «ابو داود»، «سنايي»، «ترمذي» و «ابن ماجه» روايت كردهاند و «ابن ماجه» آنرا حديث حسن و صحيح دانسته است. </ref><br> | وظیفۀ هر فرد و نیز جامعه است که از جانی که خداوند جز به حق، آسیب رساندن به آنرا حرام دانسته، پاسداری کند و گرامیاش بدارد همانگونه که خداوند آنرا گرامی داشته و عدالتی را که خداوند بدان فرمان داده، با اجرای شریعت وی و حرکت بر اساس راه و آیین او و عمل به کتاب او و رهنمونهای پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برقرار سازد.<ref> حديث را «ابو داود»، «سنايي»، «ترمذي» و «ابن ماجه» روايت كردهاند و «ابن ماجه» آنرا حديث حسن و صحيح دانسته است. </ref><br> | ||
به این ترتیب مشاهده میشود که اسلام حق زندگی پایدار و در آرامش را برای فرد تضمین کرده و تجاوز به آنرا حرام دانسته و برای کسی که دیگری را میکشد، قصاص قتل در نظر گرفته تا دیگران را از این عمل زشت باز دارد. خداوند میفرماید: «وَلَکمْ في الْقِصَاصِ حَیاةٌ یاْ أُولِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ؛ و شما را ای خردمندان، قصاص زندگانی (نهفته) است باشد که پرهیزگاری ورزید.» (بقره/179) و میفرماید: «وَکتَبْنَا عَلَیهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَینَ بِالْعَینِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَّ؛ و بر آنان در آن (تورات) مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد، کفّاره گناهان اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است، داوری نکنند ستمگرند.» (مائده/45) و در جایی دیگر میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصَاصُ في | به این ترتیب مشاهده میشود که اسلام حق زندگی پایدار و در آرامش را برای فرد تضمین کرده و تجاوز به آنرا حرام دانسته و برای کسی که دیگری را میکشد، قصاص قتل در نظر گرفته تا دیگران را از این عمل زشت باز دارد. خداوند میفرماید: «وَلَکمْ في الْقِصَاصِ حَیاةٌ یاْ أُولِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ؛ و شما را ای خردمندان، قصاص زندگانی (نهفته) است باشد که پرهیزگاری ورزید.» (بقره/179) و میفرماید: «وَکتَبْنَا عَلَیهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَینَ بِالْعَینِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَّ؛ و بر آنان در آن (تورات) مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد، کفّاره گناهان اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است، داوری نکنند ستمگرند.» (مائده/45) و در جایی دیگر میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصَاصُ في الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَی بِالأُنثَی فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِک تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِک فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید قصاص کشتگان بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (ولی دم) گذشتی شود (بر ولی دم است) که شایسته پیگیری کند و بر قاتل است که خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن، از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت.» (بقره/178).<br> | ||
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «خون فرد مسلمان تنها در سه حالت، حلال میگردد: زن شوهردار زناکار و نفس در ازای نفس و تارک دینی که از جمع [امت] بیرون شده است.» <ref> حديث را «بخاري» روايت كرده است. </ref><br> | پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «خون فرد مسلمان تنها در سه حالت، حلال میگردد: زن شوهردار زناکار و نفس در ازای نفس و تارک دینی که از جمع [امت] بیرون شده است.» <ref> حديث را «بخاري» روايت كرده است. </ref><br> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=نمودهای آزادی در اسلام= | =نمودهای آزادی در اسلام= | ||
== الف ـ آزادی انسانی == | == الف ـ آزادی انسانی == | ||
انسان از بدو تولد، آزاد است و نمیتواند از آن کسی یا بنده و بردۀ کسی جز خداوند متعال باشد؛ در همین مورد است که «عمر بن خطاب» گفتۀ مشهور خود را خطاب به «عمرو بن عاص» و فرزندش بر زبان آورده است: «از چه هنگام مردم را به بردگی گرفتهاید حال آنکه مادرانشان آنان را آزاد به دنیا آوردهاند». بنابراین فرد، در مالکیت فرد دیگری یا دولت نیست؛ او از آزادی کامل و حقوق برابر با همه افراد امت، برخوردار است، حاکم و فرمانروا نیز تنها فردی از میان مردم است که طبق شرایطی زمام کار را برای تصدی امور بر عهده گرفته و مسلمانان بر این اساس با وی دست بیعت دادهاند. همچنین دولت اسلامی قدرتمند باید از کشورهای مستضعف حمایت کند تا آزادی خود را به دست آورند؛ خداوند متعال میفرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ | انسان از بدو تولد، آزاد است و نمیتواند از آن کسی یا بنده و بردۀ کسی جز خداوند متعال باشد؛ در همین مورد است که «عمر بن خطاب» گفتۀ مشهور خود را خطاب به «عمرو بن عاص» و فرزندش بر زبان آورده است: «از چه هنگام مردم را به بردگی گرفتهاید حال آنکه مادرانشان آنان را آزاد به دنیا آوردهاند». بنابراین فرد، در مالکیت فرد دیگری یا دولت نیست؛ او از آزادی کامل و حقوق برابر با همه افراد امت، برخوردار است، حاکم و فرمانروا نیز تنها فردی از میان مردم است که طبق شرایطی زمام کار را برای تصدی امور بر عهده گرفته و مسلمانان بر این اساس با وی دست بیعت دادهاند. همچنین دولت اسلامی قدرتمند باید از کشورهای مستضعف حمایت کند تا آزادی خود را به دست آورند؛ خداوند متعال میفرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکونَ فِتْنَةٌ وَیکونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِینَ؛ و با آنان تا آنجا نبرد کنید که آشوب از میان برخیزد و تنها دین خداوند بر جای ماند پس اگر دست از جنگ باز داشتند، (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد.» (بقره/193).<br> | ||
برخیها به اسلام ایراد میگیرند که نظام بردگی را روا دانسته و این نظام به منزلۀ ویرانی حقوق انسان و به رسمیت نشناختن انسان بودن اوست، ولی این منتقدان، به اوضاع و احوال موجود هنگام ظهور دین اسلام و اینکه بردگان در آن زمان از مهمترین شالودههای نظام اقتصادی به شمار میرفتند، توجه ندارند. ولی اسلام برای از میان برداشتن این نظام، منابع بردگی را از سرچشمه خشک کرد. اکنون ما شاهد آن هستیم که باندهای سازمانیافته در برخی کشورهای غربی مدعی پیشرفت و مدنیت اقدام به ربودن مردان و زنان و کودکان از کشورهای فقیر و عقب افتاده میکنند و آنان را به کارهای نا مشروعی چون روسپیگری و قاچاق و اشاعۀ مواد مخدّر وا میدارند، تو گویی زمان هزاران سال به عقب بازگشته است.<br> | برخیها به اسلام ایراد میگیرند که نظام بردگی را روا دانسته و این نظام به منزلۀ ویرانی حقوق انسان و به رسمیت نشناختن انسان بودن اوست، ولی این منتقدان، به اوضاع و احوال موجود هنگام ظهور دین اسلام و اینکه بردگان در آن زمان از مهمترین شالودههای نظام اقتصادی به شمار میرفتند، توجه ندارند. ولی اسلام برای از میان برداشتن این نظام، منابع بردگی را از سرچشمه خشک کرد. اکنون ما شاهد آن هستیم که باندهای سازمانیافته در برخی کشورهای غربی مدعی پیشرفت و مدنیت اقدام به ربودن مردان و زنان و کودکان از کشورهای فقیر و عقب افتاده میکنند و آنان را به کارهای نا مشروعی چون روسپیگری و قاچاق و اشاعۀ مواد مخدّر وا میدارند، تو گویی زمان هزاران سال به عقب بازگشته است.<br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
همچنانکه قوۀ اجرایی نمیتواند در امور مهم دولتی اقدامی کند مگر آنکه به عموم مردم باز گردد و نظر آنان را همچون نظامات دموکراسی مستقیم، جویا شود. در این باره است که «ابوبکر» پس از عهدهداری خلافت میگوید: «ای مردم! به ولایت بر شما گماشته شدم ولی از شما بهتر نیستم. اگر مرا بر حق یافتید، یاریم کنید و اگر مرا بر باطل یافتید، اصلاحم کنید. از من در آنجاهایی که خدا را اطاعت میکنم، اطاعت کنید و اگر معصیت کردم، اطاعتم نکنید».<br> | همچنانکه قوۀ اجرایی نمیتواند در امور مهم دولتی اقدامی کند مگر آنکه به عموم مردم باز گردد و نظر آنان را همچون نظامات دموکراسی مستقیم، جویا شود. در این باره است که «ابوبکر» پس از عهدهداری خلافت میگوید: «ای مردم! به ولایت بر شما گماشته شدم ولی از شما بهتر نیستم. اگر مرا بر حق یافتید، یاریم کنید و اگر مرا بر باطل یافتید، اصلاحم کنید. از من در آنجاهایی که خدا را اطاعت میکنم، اطاعت کنید و اگر معصیت کردم، اطاعتم نکنید».<br> | ||
و «عمر بن خطاب» در اولین خطبۀ خود پس از خلافت میگوید: «واقعاً اگر مرا کج یافتید، راستم گردانید. مردی برخاست و گفت: اگر تو را کج یافتیم با شمشیر راست میگردانیم؛ «عمر» از گفتۀ این مرد به وجد آمد و از اینکه مسلمانان به این میزان از آگاهی رسیدهاند، خدای را سپاس گفت».<br> | و «عمر بن خطاب» در اولین خطبۀ خود پس از خلافت میگوید: «واقعاً اگر مرا کج یافتید، راستم گردانید. مردی برخاست و گفت: اگر تو را کج یافتیم با شمشیر راست میگردانیم؛ «عمر» از گفتۀ این مرد به وجد آمد و از اینکه مسلمانان به این میزان از آگاهی رسیدهاند، خدای را سپاس گفت».<br> | ||
پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز ـ که هرگز از روی هوی و هوس سخنی نمیگفت ـ در امور حکومتی با مسلمانان به رایزنی و مشورت میپرداخت. خداوند متعال میفرماید: «و شاور هم في الامر» و نیز میفرماید: «و امرهم شوری بینهم». پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تنها تصمیمی را عملی میساخت که مسلمانان در مورد آن اجماع داشتند. روزی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مورد برخی اسرای جنگی و اینکه آنها را بکشند یا آزاد سازند به مشورت با مسلمانان پرداخت، اکثریت بر آن بودند که در ازای «فدیه» آزاد شوند ولی نظر «عمر بن خطاب» و «سعد بن معاذ» آن بود که این اسیران باید کشته شوند. پیامبر خدا نظر اکثریت را پذیرفت و بدان عمل کرد ولی آیۀ زیر در تأیید نظر «عمر بن خطاب» و گروه وی نازل شد: «مَا کانَ لِنَبِی أَن یکونَ لَهُ | پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز ـ که هرگز از روی هوی و هوس سخنی نمیگفت ـ در امور حکومتی با مسلمانان به رایزنی و مشورت میپرداخت. خداوند متعال میفرماید: «و شاور هم في الامر» و نیز میفرماید: «و امرهم شوری بینهم». پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تنها تصمیمی را عملی میساخت که مسلمانان در مورد آن اجماع داشتند. روزی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مورد برخی اسرای جنگی و اینکه آنها را بکشند یا آزاد سازند به مشورت با مسلمانان پرداخت، اکثریت بر آن بودند که در ازای «فدیه» آزاد شوند ولی نظر «عمر بن خطاب» و «سعد بن معاذ» آن بود که این اسیران باید کشته شوند. پیامبر خدا نظر اکثریت را پذیرفت و بدان عمل کرد ولی آیۀ زیر در تأیید نظر «عمر بن خطاب» و گروه وی نازل شد: «مَا کانَ لِنَبِی أَن یکونَ لَهُ أَسْرَی حَتَّی یثْخِنَ في الأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللّهُ یرِیدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا آنگاه که در سرزمین خویش، دشمن را از توان بیندازد، (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند، جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است». (انفال/67).<br> | ||
خلفای راشدین و کسانی که پس از ایشان آمدند نیز بر همین سنت و شیوۀ نیکو بودند و اگر میخواستند اقدام مهمی را انجام دهند همۀ اهالی منطقهای را که مسئله به ایشان مربوط میشد، گردهم میآوردند و از ایشان نظرسنجی عمومی به عمل میآوردند و طبق نتایج نظرسنجی عمل میکردند.<br> | خلفای راشدین و کسانی که پس از ایشان آمدند نیز بر همین سنت و شیوۀ نیکو بودند و اگر میخواستند اقدام مهمی را انجام دهند همۀ اهالی منطقهای را که مسئله به ایشان مربوط میشد، گردهم میآوردند و از ایشان نظرسنجی عمومی به عمل میآوردند و طبق نتایج نظرسنجی عمل میکردند.<br> | ||
== ج ـ آزادی اندیشه و نظر == | == ج ـ آزادی اندیشه و نظر == | ||
خداوند متعال میفرماید: «وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ | خداوند متعال میفرماید: «وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینان هستند که رستگارند» (آل عمران/104).<br> | ||
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «برترین جهاد، سخن حق در برابر سلطان ستمگر است.» همچنین میفرماید: «کسی که در برابر حق خاموش باشد، شیطان لال است.» و در جایی دیگر میفرماید: «هر کس از شما پلشتیای دید آنرا با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در دل تغییرش دهد که این ضعیفترین مرتبۀ ایمان است.» | پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «برترین جهاد، سخن حق در برابر سلطان ستمگر است.» همچنین میفرماید: «کسی که در برابر حق خاموش باشد، شیطان لال است.» و در جایی دیگر میفرماید: «هر کس از شما پلشتیای دید آنرا با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در دل تغییرش دهد که این ضعیفترین مرتبۀ ایمان است.» | ||
اسلام اندیشه را کاملاً آزاد گذاشته و در برابر ابراز نظرات مردم، مانعی ایجاد نکرده و به آنان اجازه داده که در مورد هر چیزی اظهار نظر کنند؛ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و خلفای راشدین پس از وی، همین اصل را در پیش گرفتند. همچنانکه این اصل ـ آزادی اندیشه ـ در دوران بنیامیه و بخش آغازین دوران بنیعباس پیاده میشد، به گونهای که مردم حتی از اظهار نظر نسبت به حقانیت بنی عباس در خلافت، در برابر خود خلیفه و در عهد «عمر بن عبدالعزیز» و «مأمون بن هارون الرشید» و دیگران [از خلفای اموی] منع نمیشدند.<br> | اسلام اندیشه را کاملاً آزاد گذاشته و در برابر ابراز نظرات مردم، مانعی ایجاد نکرده و به آنان اجازه داده که در مورد هر چیزی اظهار نظر کنند؛ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و خلفای راشدین پس از وی، همین اصل را در پیش گرفتند. همچنانکه این اصل ـ آزادی اندیشه ـ در دوران بنیامیه و بخش آغازین دوران بنیعباس پیاده میشد، به گونهای که مردم حتی از اظهار نظر نسبت به حقانیت بنی عباس در خلافت، در برابر خود خلیفه و در عهد «عمر بن عبدالعزیز» و «مأمون بن هارون الرشید» و دیگران [از خلفای اموی] منع نمیشدند.<br> | ||
آزادی اندیشۀ علمی نیز در همین چارچوب قرار میگیرد، چه هر کس حق تقریر و تدوین ایدههای خود درباره پدیدههای فلکی، جغرافیایی، طبیعی و غیره را دارد. اسلام نه تنها در راه اندیشۀ علمی مانعی ایجاد نکرده بلکه علما و اندیشمندان را به توجه در پدیدههای جهان هستی و تأمل و تدبّر در آفریدههای خداوند تشویق و ترغیب کرده است؛ خداوند میفرماید: «أَفَلَا ینظُرُونَ | آزادی اندیشۀ علمی نیز در همین چارچوب قرار میگیرد، چه هر کس حق تقریر و تدوین ایدههای خود درباره پدیدههای فلکی، جغرافیایی، طبیعی و غیره را دارد. اسلام نه تنها در راه اندیشۀ علمی مانعی ایجاد نکرده بلکه علما و اندیشمندان را به توجه در پدیدههای جهان هستی و تأمل و تدبّر در آفریدههای خداوند تشویق و ترغیب کرده است؛ خداوند میفرماید: «أَفَلَا ینظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کیفَ خُلِقَتْ * وَإِلَی السَّمَاء کیفَ رُفِعَتْ * وَإِلَی الْجِبَالِ کیفَ نُصِبَتْ * وَإِلَی الْأَرْضِ کیفَ سُطِحَتْ؛ آیا به شتر نمینگرید که چگونه آنرا آفریدهاند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند؟ * و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟ * و به زمین که چگونه آن را گستردهاند؟» (غاشیه/17 ـ 20).<br> | ||
و نیز میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یعْلَمُونَ * وَآیةٌ لَّهُمْ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ * وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ * وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ | و نیز میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یعْلَمُونَ * وَآیةٌ لَّهُمْ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ * وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ * وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ * لَا الشَّمْسُ ینبَغِی لَهَا أَن تُدْرِک الْقَمَرَ وَلَا اللَّیلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکلٌّ في فَلَک یسْبَحُونَ؛ پاک است خداوندی که تمام گونهها را آفرید از آنچه زمین میرویاند و از خود آنان و از آنچه نمیدانند * و شب برای پندگیری آنان نشانهای است که روز را از آن بیرون میکشیم پس ناگاه در تاریکی قرار میگیرند * و خورشید که به قرارگاهی که برای آن است، روان میباشد؛ این اندازهگیری]خداوند[پیروزمند داناست * و برای ماه، منزلگاههایی برآورد کردیم]که در آنها سیر میکند[تا مانند شاخۀ کهنه خوشۀ خرما، [به هلال وارگی] باز گردد * نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی میگیرد و هر یک در سپهری شناورند.» (یس/36 ـ 40).<br> | ||
و آیات فراوان دیگری که همگی به بحث و اندیشه و تأمل در ملکوت پروردگار و آفریدههای وی فرا میخوانند، زیرا بحث و تأمل در این پدیدهها و آفریدهها، حتماً به باور به وجود خدا و اعتقاد عمیق بر اساس پایهها و نظریات علمی منجر میگردد و این چیزی است که اسلام به آن فرا میخواند و آنرا دوست میدارد. بر همین اساس بود که مدارس و مکتبهای فقهی متعددی چون مدرسۀ فقهی «ابوحنیفه»، «شافعی»، «احمد بن حنبل» و «مالک بن انس» و پیروان ایشان شکل گرفت. ولی با این حال گاه ممکن است نظرات، از راه مستقیم منحرف گردد. این انحراف گناهی است که اسلام مرتکبان آنرا مجازات میکند. (الاسلام شریعه الحیاه، ص70 و 71).<br> | و آیات فراوان دیگری که همگی به بحث و اندیشه و تأمل در ملکوت پروردگار و آفریدههای وی فرا میخوانند، زیرا بحث و تأمل در این پدیدهها و آفریدهها، حتماً به باور به وجود خدا و اعتقاد عمیق بر اساس پایهها و نظریات علمی منجر میگردد و این چیزی است که اسلام به آن فرا میخواند و آنرا دوست میدارد. بر همین اساس بود که مدارس و مکتبهای فقهی متعددی چون مدرسۀ فقهی «ابوحنیفه»، «شافعی»، «احمد بن حنبل» و «مالک بن انس» و پیروان ایشان شکل گرفت. ولی با این حال گاه ممکن است نظرات، از راه مستقیم منحرف گردد. این انحراف گناهی است که اسلام مرتکبان آنرا مجازات میکند. (الاسلام شریعه الحیاه، ص70 و 71).<br> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
# آزادی بحث و مناقشه دینی؛ | # آزادی بحث و مناقشه دینی؛ | ||
# ایمان صحیح مبتنی بر قانع ساختن و قانع شدن. | # ایمان صحیح مبتنی بر قانع ساختن و قانع شدن. | ||
* الف ـ در مورد اصل اول، یعنی آزادی انتخاب دینی، که انسان آنرا برای خود بر میگزیند باید گفت که اسلام، غیر مسلمانان را وادار به ترک دین خود و پذیرش دین اسلام نمیکند. مسلمانان نیز در جنگهایی که داشتند به همین اصل پایبند ماندند و مردمان سرزمینهای فتح شده را به شرط و عدم مقابله با حکومت اسلامی، به حال خود رها میکردند، زیرا در قرآن مجید آمده است: «لاَ إِکرَاهَ في الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ | * الف ـ در مورد اصل اول، یعنی آزادی انتخاب دینی، که انسان آنرا برای خود بر میگزیند باید گفت که اسلام، غیر مسلمانان را وادار به ترک دین خود و پذیرش دین اسلام نمیکند. مسلمانان نیز در جنگهایی که داشتند به همین اصل پایبند ماندند و مردمان سرزمینهای فتح شده را به شرط و عدم مقابله با حکومت اسلامی، به حال خود رها میکردند، زیرا در قرآن مجید آمده است: «لاَ إِکرَاهَ في الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست که رهیافت، از گمراهی، آشکار است، پس آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به استوارترین دستاویز چنگزده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست.» (بقره/256).<br> | ||
و در جایی دیگر از آن آمده است: «وَلَوْ شَاء رَبُّک لآمَنَ مَن في الأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ | و در جایی دیگر از آن آمده است: «وَلَوْ شَاء رَبُّک لآمَنَ مَن في الأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسانی که روی زمیناند، همگان ایمان میآوردند، آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» (یونس/99).<br> | ||
مسلمانان به پیروان ادیان دیگری که در میان آنها زندگی میکردند، احترام میگذاشتند و از آنان حمایت میکردند و شعائر و شعورشان را پاس میداشتند؛ در همین باره است که «عمر بن خطاب» در نامهای به مردم «بیت المقدس» ـ در پی فتح آن ـ میگوید: «این اماننامهای است که «عمر» امیرالمؤمنین به اهالی «ایلیاء» میدهد، آنان در جان و کلیساها و صلیبهای خود در امان هستند و در مورد دینشان کسی آنان را وادار نمیسازد و کسی هم از ایشان زیان نمیبیند».<br> | مسلمانان به پیروان ادیان دیگری که در میان آنها زندگی میکردند، احترام میگذاشتند و از آنان حمایت میکردند و شعائر و شعورشان را پاس میداشتند؛ در همین باره است که «عمر بن خطاب» در نامهای به مردم «بیت المقدس» ـ در پی فتح آن ـ میگوید: «این اماننامهای است که «عمر» امیرالمؤمنین به اهالی «ایلیاء» میدهد، آنان در جان و کلیساها و صلیبهای خود در امان هستند و در مورد دینشان کسی آنان را وادار نمیسازد و کسی هم از ایشان زیان نمیبیند».<br> | ||
و از جمله پیامدهای آزادی دینی، خوشرفتاری اسلام با غیر مسلمانان بر اساس آیات قرآنی زیر است: «لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ في الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکمْ في الدِّینِ وَأَخْرَجُوکم مِّن دِیارِکمْ وَظَاهَرُوا | و از جمله پیامدهای آزادی دینی، خوشرفتاری اسلام با غیر مسلمانان بر اساس آیات قرآنی زیر است: «لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ في الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکمْ في الدِّینِ وَأَخْرَجُوکم مِّن دِیارِکمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد، بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز میدارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند و یا از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند، ستمگرند.» (ممتحنه/8 و 9).<br> | ||
* ب ـ آزادی بحث و مناقشه دینی نیز برای مسلمانان و غیر مسلمانان کاملاً فراهم بود و حتی خلفا خود در این مباحثهها و مناظرهها شرکت میکردند؛ قرآن کریم نیز مسلمانان را به ضرورت پایبندی به عقل و خردمندی در مباحثههای خود با پیروان ادیان دیگر، سفارش میکند: «ادْعُ | * ب ـ آزادی بحث و مناقشه دینی نیز برای مسلمانان و غیر مسلمانان کاملاً فراهم بود و حتی خلفا خود در این مباحثهها و مناظرهها شرکت میکردند؛ قرآن کریم نیز مسلمانان را به ضرورت پایبندی به عقل و خردمندی در مباحثههای خود با پیروان ادیان دیگر، سفارش میکند: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فراخوان و با آنان به روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که از راه وی بیراه شد، داناتر است و او به رهافتگان داناتر است.» (نحل/ 125) «وَمَا کنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَینَا وَلَکن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّک لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ؛ و آنگاه که ندا سر دادیم تو در سوی [غربی] طور نبودی ولی این وحی، بخشایشی از پروردگار توست تا به گروهی که پیش از تو بیم دهندهای برای آنان نیامده است، بیم دهی، باشد که پند گیرند.» (قصص/46).<br> | ||
خداوند متعال خطاب به پیروان ادیان غیر اسلامی میفرماید:<br> | خداوند متعال خطاب به پیروان ادیان غیر اسلامی میفرماید:<br> | ||
«وَقَالُواْ لَن یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کانَ هُوداً أَوْ | «وَقَالُواْ لَن یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کانَ هُوداً أَوْ نَصَارَی تِلْک أَمَانِیهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکمْ إِن کنتُمْ صَادِقِینَ؛ و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید؛ این آرزوی آنهاست، بگو اگر راست میگویید، هر برهانی دارید بیاورید.» (بقره/111) و «وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیهِمُ الْمَلآئِکةَ وَکلَّمَهُمُ الْمَوْتَی وَحَشَرْنَا عَلَیهِمْ کلَّ شَیءٍ قُبُلاً مَّا کانُواْ لِیؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن یشَاء اللّهُ وَلَکنَّ أَکثَرَهُمْ یجْهَلُونَ؛ و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم، سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند.» (انعام/111) و «قُلْ أَرَأَیتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْک في السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِی بِکتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن کنتُمْ صَادِقِینَ؛ بگو آیا آنچه را به جای خداوند]به پرستش[میخوانید، دیدهاید؟ به من بنمایید که روی زمین چه آفریدهاند؟ یا]آیا[در پدید آوردن آسمانها شرکت داشتهاند؟ اگر راست میگویید کتابی را که پیش از این بوده یا نشانی که از دانشی باز مانده است، برای من بیاورید.» (احقاف/4).<br> | ||
* ج ـ اصل سوم، قانع ساختن و قانع شدن پیش از پذیرش اسلام است؛ یعنی غیر مسلمانان وادار به ترک دین خود نمیشوند، زیرا ایمان بدون پذیرش قلبی، سودی ندارد. اگر مسلمان ضعیف ایمان و سست عقیده باشد نمیتوان به او اعتماد کرد یا او را الگو قرار داد؛ به همین دلیل اسلام ما را به اندیشۀ خردمندانه جدّی در کار خدا و آفریدههای او و ایمان درست و کامل و برخاسته از تعقّل و تدبّر و اقناع فرا میخواند، چنانکه برخی فقها ایمان تقلیدی را نادرست میدانند.<br> | * ج ـ اصل سوم، قانع ساختن و قانع شدن پیش از پذیرش اسلام است؛ یعنی غیر مسلمانان وادار به ترک دین خود نمیشوند، زیرا ایمان بدون پذیرش قلبی، سودی ندارد. اگر مسلمان ضعیف ایمان و سست عقیده باشد نمیتوان به او اعتماد کرد یا او را الگو قرار داد؛ به همین دلیل اسلام ما را به اندیشۀ خردمندانه جدّی در کار خدا و آفریدههای او و ایمان درست و کامل و برخاسته از تعقّل و تدبّر و اقناع فرا میخواند، چنانکه برخی فقها ایمان تقلیدی را نادرست میدانند.<br> | ||
«امام محمد عبده» در این باره میگوید:<br> | «امام محمد عبده» در این باره میگوید:<br> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
مردم با یکدیگر برابرند و تفاوتی میان آنان نیست، چون پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «همگی از آن آدم و آدم از خاک است». (از خطبۀ رسول اکرم در حجةالوداع).<br> | مردم با یکدیگر برابرند و تفاوتی میان آنان نیست، چون پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «همگی از آن آدم و آدم از خاک است». (از خطبۀ رسول اکرم در حجةالوداع).<br> | ||
ثروتمند و فقیر در ارزش انسانی با یکدیگر برابرند و از این نظر جز در کار نیک و شایستگیهای برتر و در آنچه فرد به خدای خود و به برادران خود و به وطنش تقدیم میکند، تفاوتی میان مردم وجود ندارد. (حقوق الانسان في الاسلام).<br> | ثروتمند و فقیر در ارزش انسانی با یکدیگر برابرند و از این نظر جز در کار نیک و شایستگیهای برتر و در آنچه فرد به خدای خود و به برادران خود و به وطنش تقدیم میکند، تفاوتی میان مردم وجود ندارد. (حقوق الانسان في الاسلام).<br> | ||
اسلام، بر نگاههای قبیلهای و تعصبهای جاهلی خط بطلان کشیده و اختلاف طبقات و تفاوت میان بردهها و آزادهها را از میان برداشت. پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) بسیاری از بردگان را به خود نزدیک میساخت و آنان را بر صحابه برتری میبخشید و به عنوان فرماندهان لشکرهایی که در میانشان بهترین و گرامیترین صحابهها حضور داشتند، میگماشت؛ بنابراین در اسلام تبعیض به خاطر حسب و نسب مطرح نیست. خداوند میفرماید: «ادْعُ | اسلام، بر نگاههای قبیلهای و تعصبهای جاهلی خط بطلان کشیده و اختلاف طبقات و تفاوت میان بردهها و آزادهها را از میان برداشت. پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) بسیاری از بردگان را به خود نزدیک میساخت و آنان را بر صحابه برتری میبخشید و به عنوان فرماندهان لشکرهایی که در میانشان بهترین و گرامیترین صحابهها حضور داشتند، میگماشت؛ بنابراین در اسلام تبعیض به خاطر حسب و نسب مطرح نیست. خداوند میفرماید: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فراخوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که از راه وی بیراه شده، داناتر است و او به رهافتگان داناتر است.» (نحل/125) و نیز میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست؛ به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات/13).<br> | ||
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز در خطبه «حجة الوداع» میفرماید: «ای مردم! خدای شما یکی و پدر شما یکی است، همگی از آن آدم و آدم از خاک است. گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سفیدپوست و هیچ سفیدپوستی بر سرخپوست و سیاهپوست برتری ندارد مگر به تقوا. آیا این پیام را رساندم؟ خداوندا گواه باش. این پیام را حاضران به غایبان برسانند». روایت شده که روزی «ابوذر غفاری» در حضور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با بردۀ سیاهپوستی جر و بحث کرد و نسبت به آن برده، خشم گرفت و با تندی به او گفت: ای فرزند زن سیاه! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خشمگین شد و فرمود: «پیمانه لبریز شد، پیمانه لبریز شد [کار از حدّ خود گذشت]، فرزند زن سفید بر فرزندان سیاه، جز به تقوا و کار نیک، برتری ندارد» «ابوذر» غمناک شد و گونۀ خود را بر زمین گذاشت و به آن برده گفت: «برخیز و بر گونهام لگد بزن».<br> | پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز در خطبه «حجة الوداع» میفرماید: «ای مردم! خدای شما یکی و پدر شما یکی است، همگی از آن آدم و آدم از خاک است. گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سفیدپوست و هیچ سفیدپوستی بر سرخپوست و سیاهپوست برتری ندارد مگر به تقوا. آیا این پیام را رساندم؟ خداوندا گواه باش. این پیام را حاضران به غایبان برسانند». روایت شده که روزی «ابوذر غفاری» در حضور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با بردۀ سیاهپوستی جر و بحث کرد و نسبت به آن برده، خشم گرفت و با تندی به او گفت: ای فرزند زن سیاه! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خشمگین شد و فرمود: «پیمانه لبریز شد، پیمانه لبریز شد [کار از حدّ خود گذشت]، فرزند زن سفید بر فرزندان سیاه، جز به تقوا و کار نیک، برتری ندارد» «ابوذر» غمناک شد و گونۀ خود را بر زمین گذاشت و به آن برده گفت: «برخیز و بر گونهام لگد بزن».<br> | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
اسلام این برابری را در مورد مسلمانان و غیر مسلمانان در عمل پیاده کرد، زیرا غیر مسلمانان در هر کشور اسلامی نیز همان حقوق و وظایفی را خواهند داشت که مسلمانان دارند. این برابری بر تمامی نظام قضایی کشورهای اسلامی بیهیچ تغییری ـ مگر در مورد دین آنها و در راستای احترام به اعتقادات ایشان ـ اجرا میشود. (وافی، حقوق الانسان في الاسلام).<br> | اسلام این برابری را در مورد مسلمانان و غیر مسلمانان در عمل پیاده کرد، زیرا غیر مسلمانان در هر کشور اسلامی نیز همان حقوق و وظایفی را خواهند داشت که مسلمانان دارند. این برابری بر تمامی نظام قضایی کشورهای اسلامی بیهیچ تغییری ـ مگر در مورد دین آنها و در راستای احترام به اعتقادات ایشان ـ اجرا میشود. (وافی، حقوق الانسان في الاسلام).<br> | ||
در «ایالات متحده آمریکا» که مدعی پاسداری از تمدن و مهد آزادی و پیشتاز در آزادی و برابری است، میان سیاه و سفید تبعیض قایل میشوند؛ به سیاهان اجازه داده نمیشود در همان دادگاههای سفیدپوستان، اقامه دعوا کنند آنها دادگاههای ویژهای دارند و در مدارس ویژه آموزش میبینند و اتوبوسهای عمومی ویژه خود را سوار میشوند و در محلههای ویژه خود زندگی میکنند و حق درآمیختن با سفیدپوستان را ندارند. (الاسلام شریعة الحیاة، ص49 و 50).<br> | در «ایالات متحده آمریکا» که مدعی پاسداری از تمدن و مهد آزادی و پیشتاز در آزادی و برابری است، میان سیاه و سفید تبعیض قایل میشوند؛ به سیاهان اجازه داده نمیشود در همان دادگاههای سفیدپوستان، اقامه دعوا کنند آنها دادگاههای ویژهای دارند و در مدارس ویژه آموزش میبینند و اتوبوسهای عمومی ویژه خود را سوار میشوند و در محلههای ویژه خود زندگی میکنند و حق درآمیختن با سفیدپوستان را ندارند. (الاسلام شریعة الحیاة، ص49 و 50).<br> | ||
در اسلام مردم همچون دندانههای یک شانه در ارزشهای مشترک انسانی، برابرند و میان زن و مرد و برده و آزاد، تفاوتی وجود ندارد؛ خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ | در اسلام مردم همچون دندانههای یک شانه در ارزشهای مشترک انسانی، برابرند و میان زن و مرد و برده و آزاد، تفاوتی وجود ندارد؛ خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست؛ به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات/13).<br> | ||
پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در «حجه الوداع» میفرماید: «ای مردم! خدای شما یکی و پدر شما یکی است، همگی از آن آدم و آدم از خاک است. هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سفیدپوست و هیچ سفیدپوستی بر سرخپوست و سیاهپوست جز به تقوا، برتری ندارد».<br> | پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در «حجه الوداع» میفرماید: «ای مردم! خدای شما یکی و پدر شما یکی است، همگی از آن آدم و آدم از خاک است. هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سفیدپوست و هیچ سفیدپوستی بر سرخپوست و سیاهپوست جز به تقوا، برتری ندارد».<br> | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
=6 ـ حق مالکیت و حرمت مال دیگران= | =6 ـ حق مالکیت و حرمت مال دیگران= | ||
اسلام به مالکیت و دارایی اشخاص احترام میگذارد و آنها را پاس میدارد و تجاوز به آنها را تحریم میکند و متجاوزان را مجازات میفرماید، خداوند عزوجل میگوید: | اسلام به مالکیت و دارایی اشخاص احترام میگذارد و آنها را پاس میدارد و تجاوز به آنها را تحریم میکند و متجاوزان را مجازات میفرماید، خداوند عزوجل میگوید: | ||
«لَّیسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیینَ | «لَّیسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ في الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِک الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ نیکوکاری آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش، به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان، ببخشد و نماز برپای دارد و زکات بپردازد و آنان که چون پیمان بندند به وفا کنند و بویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامۀ کارزار؛ آنان راستگویند وآنانند که به راستی پرهیزگارند.» (بقره/177).<br> | ||
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:<br> | رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:<br> | ||
«هر کس مال برادرش را بدزدد، خداوند دوزخ را بر وی واجب و بهشت را بر او حرام میگرداند. مردی پرسید: حتی اگر چیز اندکی باشد ای رسول خدا؟<br> حضرت(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: حتی اگر یک تکه خاشاک باشد.»<br> | «هر کس مال برادرش را بدزدد، خداوند دوزخ را بر وی واجب و بهشت را بر او حرام میگرداند. مردی پرسید: حتی اگر چیز اندکی باشد ای رسول خدا؟<br> حضرت(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: حتی اگر یک تکه خاشاک باشد.»<br> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
=7 ـ حق تأمین اجتماعی= | =7 ـ حق تأمین اجتماعی= | ||
دعوت اسلامی، دعوتی فراگیر و عمومی به دین و دنیاست که همۀ مردم در هر زمان و مکانی را در بر میگیرد، و همانگونه که شریعت اسلام به بیان بنیادهای دین و قواعد آن توجه کرده، به بنای جامعه و شکلدهی به زندگی بر اساس پایهها و شالودههایی همسو با ارزشها و بنیادهای دین هم توجه کرده است و در این راستا هر آنچه را مخالف طبیعت و فطرت پاک و سالم انسان است، لغو کرده و به همین دلیل ربا و زنا و قتل و شرب خمر و قمار و زنده به گور کردن دختران و هر آنچه به مفهوم تجاوز مادی و معنوی به ایشان است را تحریم کرده و پاکیهای هر چیز را مباح دانسته و از پلشتیها نهی کرده است.<br> | دعوت اسلامی، دعوتی فراگیر و عمومی به دین و دنیاست که همۀ مردم در هر زمان و مکانی را در بر میگیرد، و همانگونه که شریعت اسلام به بیان بنیادهای دین و قواعد آن توجه کرده، به بنای جامعه و شکلدهی به زندگی بر اساس پایهها و شالودههایی همسو با ارزشها و بنیادهای دین هم توجه کرده است و در این راستا هر آنچه را مخالف طبیعت و فطرت پاک و سالم انسان است، لغو کرده و به همین دلیل ربا و زنا و قتل و شرب خمر و قمار و زنده به گور کردن دختران و هر آنچه به مفهوم تجاوز مادی و معنوی به ایشان است را تحریم کرده و پاکیهای هر چیز را مباح دانسته و از پلشتیها نهی کرده است.<br> | ||
اسلام، از جامعه در برابر فقر و تنگدستی حمایت میکند؛ از مستمندان و نیازمندان و یتیمان حمایت نموده و برای آنان در اموال ثروتمندان حقی منظور میکند. خداوند میفرماید: «أَرَأَیتَ الَّذِی یکذِّبُ بِالدِّینِ * فَذَلِک الَّذِی یدُعُّ الْیتِیمَ * وَلَا یحُضُّ | اسلام، از جامعه در برابر فقر و تنگدستی حمایت میکند؛ از مستمندان و نیازمندان و یتیمان حمایت نموده و برای آنان در اموال ثروتمندان حقی منظور میکند. خداوند میفرماید: «أَرَأَیتَ الَّذِی یکذِّبُ بِالدِّینِ * فَذَلِک الَّذِی یدُعُّ الْیتِیمَ * وَلَا یحُضُّ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکینِ؛ آیا آن کس را که روز پاداش و کیفر را دروغ میشمارد، دیدهای؟ * او همان کسی است که یتیم را میراند * و مردم را به سیر کردن مستمند بر نمیانگیزد» (ماعون/1ـ3) و «لَّیسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ في الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِک الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ نیکوکاری آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید بلکه نیکی]از آن[کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب]آسمانی[و پیامبران ایمان آورد و دارایی را در عین دوست داشتنش، به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه]آزادی[بردگان، ببخشد و نماز برپای دارد و زکات بپردازد و آنان که چون پیمان بندند وفا کنند و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامۀ کارزار، آنان راستگویند وآناناند که به راستی پرهیزگارند». (بقره/177).<br> | ||
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «کسی که شب سیر بخوابد و بداند همسایهاش گرسنه مانده است، مؤمن نیست».<br> | پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «کسی که شب سیر بخوابد و بداند همسایهاش گرسنه مانده است، مؤمن نیست».<br> | ||
=حقوق همسایه= | =حقوق همسایه= | ||
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «جبراییل چنان به همسایه سفارشم کرد که گمان بردم ارث هم میبرد.» و نیز فرمود: «من و سرپرست یتیم هر دو به بهشت میرویم.» | پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «جبراییل چنان به همسایه سفارشم کرد که گمان بردم ارث هم میبرد.» و نیز فرمود: «من و سرپرست یتیم هر دو به بهشت میرویم.» | ||
دستورات اسلام درباره لزوم رعایت حال همسایه تمامی جنبههای زندگی اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد؛ به همین دلیل اسلام جامعه را بر بنیادهای اصیلی بنا کرده که خود این مسئله، رعایت و حمایت اجتماعی را در پی دارد؛ قرآن کریم در جاهای متعددی به این نکته اشاره کرده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک في شِیعِ الأَوَّلِینَ؛ و به راستی پیش از تو]پیامبرانی[در میان امتهای پیشین فرستادیم.» (حجر/10) و نیز میفرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ | دستورات اسلام درباره لزوم رعایت حال همسایه تمامی جنبههای زندگی اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد؛ به همین دلیل اسلام جامعه را بر بنیادهای اصیلی بنا کرده که خود این مسئله، رعایت و حمایت اجتماعی را در پی دارد؛ قرآن کریم در جاهای متعددی به این نکته اشاره کرده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک في شِیعِ الأَوَّلِینَ؛ و به راستی پیش از تو]پیامبرانی[در میان امتهای پیشین فرستادیم.» (حجر/10) و نیز میفرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک یبَینُ اللّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ؛ و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یاد آورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید؛ و در لبۀ پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید.» (آلعمران/103).<br> | ||
وقتی قرآن این برادری را مقرر میکند، آنرا به عنوان یک حقیقت در نظر میگیرد و هر کس باید با مؤمنان به عنوان برادران خویش برخورد کند، همچنانکه نباید از میان کافران دوست یا برادری برگزیند حتی اگر از خویشان وی باشند. خداوند به کسانی که روابط با غیر مؤمنان را بر [ارتباط با] خدا و رسول خدا ترجیح میدهند، سخت هشدار میدهد و میفرماید: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِک کتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند، دوستی ورزند، هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان بوده باشند؛ آناناند که خداوند ایمان را در دلشان بر نوشته و با روحی از خویش، تأییدشان کرده است و آنان را به بهشتهایی در میآورد که از بن آنها جویباران، روان است، و در آنها جاوداناند. خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند». (مجادله/22).<br> | وقتی قرآن این برادری را مقرر میکند، آنرا به عنوان یک حقیقت در نظر میگیرد و هر کس باید با مؤمنان به عنوان برادران خویش برخورد کند، همچنانکه نباید از میان کافران دوست یا برادری برگزیند حتی اگر از خویشان وی باشند. خداوند به کسانی که روابط با غیر مؤمنان را بر [ارتباط با] خدا و رسول خدا ترجیح میدهند، سخت هشدار میدهد و میفرماید: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِک کتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند، دوستی ورزند، هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان بوده باشند؛ آناناند که خداوند ایمان را در دلشان بر نوشته و با روحی از خویش، تأییدشان کرده است و آنان را به بهشتهایی در میآورد که از بن آنها جویباران، روان است، و در آنها جاوداناند. خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند». (مجادله/22).<br> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
=حق زنان= | =حق زنان= | ||
اسلام میان زن و مرد تبعیض قایل نیست و در بسیاری از حقوق آنها را با هم برابر دانسته و در برخی حقوق، یکی را بر دیگری ترجیح داده است. تبعیضی وجود ندارد مگر در حدود معین و بنابر ضرورتهایی که مصلحت هرکدام از آنها یا مصلحت جامعه ایجاب میکند.<br> | اسلام میان زن و مرد تبعیض قایل نیست و در بسیاری از حقوق آنها را با هم برابر دانسته و در برخی حقوق، یکی را بر دیگری ترجیح داده است. تبعیضی وجود ندارد مگر در حدود معین و بنابر ضرورتهایی که مصلحت هرکدام از آنها یا مصلحت جامعه ایجاب میکند.<br> | ||
خداوند میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ | خداوند میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُکم مِّن بَعْضٍ؛ آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که من پاداش انجام دهندۀ هیچ کاری از شما، چه مرد و چه زن ـ که همانند یکدیگرید ـ را تباه نمیگردانم...» (آلعمران/195) و نیز میفرماید: «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّک یضِیقُ صَدْرُک بِمَا یقُولُونَ؛ و ما به درستی میدانیم که تو از آنچه میگویند دلتنگ میگردی.» (حجر/97) و در جایی دیگر میفرماید: «وَمَن یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یظْلَمُونَ نَقِیرًا؛ و کسانی که کارهای شایسته انجام دهند چه مرد، چه زن و مؤمن باشند به بهشت در میآیند و سر سوزنی ستم نخواهند دید.» (نساء/124).<br> | ||
و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «زنان خواهران مردانند». علاوه بر این، اسلام شخصیت حقوقی مستقل زن را پاس میدارد. او حق تملک، عقد و پیمان و انجام هرکاری و نیز حق مشارکت در زندگی عمومی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دارد.<br> | و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «زنان خواهران مردانند». علاوه بر این، اسلام شخصیت حقوقی مستقل زن را پاس میدارد. او حق تملک، عقد و پیمان و انجام هرکاری و نیز حق مشارکت در زندگی عمومی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دارد.<br> | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
=گرامیداشت زن در اسلام= | =گرامیداشت زن در اسلام= | ||
اسلام شأن و منزلت زن را بالا برد و حقوق او را به عنوان شریک مرد در زندگی به وی بازگرداند. خداوند در جاهای بسیاری از قرآن مجید از زن و مرد یاد کرده و گفتمانهای تکلیفی را خطاب به هر دوی آنها ایراد کرده است؛ از جمله میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ | اسلام شأن و منزلت زن را بالا برد و حقوق او را به عنوان شریک مرد در زندگی به وی بازگرداند. خداوند در جاهای بسیاری از قرآن مجید از زن و مرد یاد کرده و گفتمانهای تکلیفی را خطاب به هر دوی آنها ایراد کرده است؛ از جمله میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات/ 13).<br> | ||
و دربارۀ زنان میفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛... آنها جامۀ شما و شما جامۀ آنهایید...» (بقره/187). همچنانکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «زنان خواهران مرداناند».<br> | و دربارۀ زنان میفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛... آنها جامۀ شما و شما جامۀ آنهایید...» (بقره/187). همچنانکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «زنان خواهران مرداناند».<br> | ||
اگر اسلام حقوق زن را به او داده و در بسیاری موارد او را با مرد برابر ساخته است، این برابری از همه نظر کامل نیست، بلکه مواردی وجود دارد که ویژۀ مردان و موارد دیگری ویژۀ زنان است که در جای خود به توضیح آنها خواهیم پرداخت. خداوند متعال انسان را زن و مرد آفریده و برای هرکدام ویژگیها و شایستگیهایی متناسب با وظایف خود در زندگی، در نظر گرفته است؛ به مرد نیروی جسمانی بخشیده تا به دنبال کسب روزی رود و به زن مهر و عطوفت بخشیده تا بتواند فرزندانش را پرورش دهد و آنان را به نیکویی تربیت کند و شاعر چه زیبا گفته است که:<br> | اگر اسلام حقوق زن را به او داده و در بسیاری موارد او را با مرد برابر ساخته است، این برابری از همه نظر کامل نیست، بلکه مواردی وجود دارد که ویژۀ مردان و موارد دیگری ویژۀ زنان است که در جای خود به توضیح آنها خواهیم پرداخت. خداوند متعال انسان را زن و مرد آفریده و برای هرکدام ویژگیها و شایستگیهایی متناسب با وظایف خود در زندگی، در نظر گرفته است؛ به مرد نیروی جسمانی بخشیده تا به دنبال کسب روزی رود و به زن مهر و عطوفت بخشیده تا بتواند فرزندانش را پرورش دهد و آنان را به نیکویی تربیت کند و شاعر چه زیبا گفته است که:<br> | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
=اسلام و مسئله برابری زن و مرد= | =اسلام و مسئله برابری زن و مرد= | ||
خداوند عزوجل میفرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ | خداوند عزوجل میفرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کظِیمٌ * یتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیمْسِکهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ في التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یحْکمُونَ؛ و چون یکی از ایشان را به دختر(دار شدن) نوید دهند، چهرهاش از خشم سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد * از بدی خبری که به او دادهاند، از قوم خود پنهان میگردد، آیا او را با احساس (خواری) نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند، همانا بد داوری میکنند.» (نحل/58 و59).<br> | ||
قرآن مجید، این کتاب بزرگ اسلام، وضع زن را در زمان جاهلیت، اینگونه بیان میکند که او از بدو تولد، ننگ خانواده به شمار میرفت و اگر شانس زندگی پیدا میکرد، از همۀ حقوق محروم بود؛ نه ارثی میبرد، نه حق امضای قراردادی را داشت و... زن، تنها کالایی بود که خانواده همسرش او را به ارث میبرد.<br> | قرآن مجید، این کتاب بزرگ اسلام، وضع زن را در زمان جاهلیت، اینگونه بیان میکند که او از بدو تولد، ننگ خانواده به شمار میرفت و اگر شانس زندگی پیدا میکرد، از همۀ حقوق محروم بود؛ نه ارثی میبرد، نه حق امضای قراردادی را داشت و... زن، تنها کالایی بود که خانواده همسرش او را به ارث میبرد.<br> | ||
اسلام راه زن را روشن ساخت و برای او جایگاه شایستهای در خانواده و جامعه، در نظر گرفت، به پرورش و رشد و آموزش او توجه کرد و او را با مرد، برابر ساخت و در امور دینی و در برابر قانون و حقوق عمومی برابری کامل آنها را اعلام نمود.<br> | اسلام راه زن را روشن ساخت و برای او جایگاه شایستهای در خانواده و جامعه، در نظر گرفت، به پرورش و رشد و آموزش او توجه کرد و او را با مرد، برابر ساخت و در امور دینی و در برابر قانون و حقوق عمومی برابری کامل آنها را اعلام نمود.<br> | ||
خداوند متعال میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ | خداوند متعال میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُکم مِّن بَعْضٍ؛ آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که منِ پاداشدهنده، هیچ کاری از شما را چه مرد و چه زن ـ که همانند یکدیگرید ـ تباه نمیگردانم...» (آل عمران /195) و نیز میفرماید: «لِّلرِّجَالِ نَصیبٌ مِّمَّا تَرَک الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَک الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا؛ مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند بهرهای است و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان برجای مینهند، بهرهای است معین چه کم باشد چه زیاد». (نساء /7).<br> | ||
و میفرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکمْ | و میفرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمًا؛ و آنچه را خداوند برخی از شما را با آن بر برخی دیگر برتری داده است، آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند، بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند، بهرهای است؛ و از بخشش خداوند درخواست کنید که خداوند به هرچیزی داناست.» (نساء/32) و در جایی دیگر میفرماید: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ به درستی که گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند، دانایی آگاه است.» (حجرات/13) و در این مورد زن و مرد با همدیگر فرقی ندارند.<br> | ||
=سفارش پیامبر(ص) نسبت به مادر= | =سفارش پیامبر(ص) نسبت به مادر= | ||
اسلام به زن به عنوان مادر توجه جدی نموده و در این مورد او را بر مرد مقدّم شمرده است. روایت شده که روزی، مردی به حضور پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآله) رسید و از آن حضرت پرسید: «چه کسی حق بیشتری برمن دارد؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او چه کسی؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او چه کسی؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او؟ فرمود: پدرت.»<br> | اسلام به زن به عنوان مادر توجه جدی نموده و در این مورد او را بر مرد مقدّم شمرده است. روایت شده که روزی، مردی به حضور پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآله) رسید و از آن حضرت پرسید: «چه کسی حق بیشتری برمن دارد؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او چه کسی؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او چه کسی؟ فرمود: مادرت. گفت: پس از او؟ فرمود: پدرت.»<br> | ||
در قرآن کریم آمده است: «وَوَصَّینَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا | در قرآن کریم آمده است: «وَوَصَّینَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَعَلَی وَالِدَی وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی في ذُرِّیتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیک وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ و به آدمی سپردهایم به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است ـ و بارداری و از شیرگرفتنش سی ماه است تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود، بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای، سپاس گویم و کار شایستهای کنم که تو میپسندی و برای من، در دودمان من شایستگی قرار ده که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم.» (احقاف/15). <br> | ||
به این ترتیب روشن میشود که اسلام، از نظر ارزش انسانی، میان مرد و زن تفاوتی قایل نیست.<br> | به این ترتیب روشن میشود که اسلام، از نظر ارزش انسانی، میان مرد و زن تفاوتی قایل نیست.<br> | ||
=کار در عرصههای مناسب= | =کار در عرصههای مناسب= | ||
اسلام به زن اجازه داده که با حفظ وقار و شأن خود، به محیط کار درآید؛ زن نیز باید همۀ بخشهای تن خود به جز صورت و دو دست خود را ـ که در این باره میان فقها اختلاف نظر است (مذهب «ابوحنفیه» و «شافعی» و قولی از «احمد» چنین است ولی «مالک» و ظاهر مذهب «احمد» بر آن است که هرچیز زن، عورت است حتی ناخنهای او که باید پوشانده شود، از این رو از نظر ایشان، باید صورت و دستان زن نیز پوشانده شود؛ ر. ک: حجاب المراه و لباسها في الصلاه، شیخ الاسلام ابن تیمیه)ـ بپوشاند.<br> | اسلام به زن اجازه داده که با حفظ وقار و شأن خود، به محیط کار درآید؛ زن نیز باید همۀ بخشهای تن خود به جز صورت و دو دست خود را ـ که در این باره میان فقها اختلاف نظر است (مذهب «ابوحنفیه» و «شافعی» و قولی از «احمد» چنین است ولی «مالک» و ظاهر مذهب «احمد» بر آن است که هرچیز زن، عورت است حتی ناخنهای او که باید پوشانده شود، از این رو از نظر ایشان، باید صورت و دستان زن نیز پوشانده شود؛ ر. ک: حجاب المراه و لباسها في الصلاه، شیخ الاسلام ابن تیمیه)ـ بپوشاند.<br> | ||
زن باید در آن عرصهای که مناسب اوست کار کند و کار او نباید زیان جسمی یا اجتماعی یا اندامی به وی وارد آورد و علاوه بر آن کار وی در بیرون منزل نباید منافاتی با وظایف خانهداری و همسرداری و فرزندداری او و نیز با اوضاع وی در خانواده و جامعه داشته باشد. اسلام به زن اجازه میدهد همۀ مقامهای عمومی ـ و نه ولایتهای عام ـ را عهدهدار گردد و شخصیت کامل مدنی او و شایستگیاش در برعهده گرفتن تعهدات و عقد قراردادهای خرید و فروش و بخشش و جز آن را به وی میدهد. بنابراین شخصیت زن جدای از شخصیت مرد و متمایز از آن است خواه این مرد پدر، برادر یا همسراو باشد. زن میتواند از دسترنج کار تجاری یا عمومی خود، درآمد داشته باشد. (حقوق الانسان في الاسلام، پیشین). خداوند متعال میفرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکمْ | زن باید در آن عرصهای که مناسب اوست کار کند و کار او نباید زیان جسمی یا اجتماعی یا اندامی به وی وارد آورد و علاوه بر آن کار وی در بیرون منزل نباید منافاتی با وظایف خانهداری و همسرداری و فرزندداری او و نیز با اوضاع وی در خانواده و جامعه داشته باشد. اسلام به زن اجازه میدهد همۀ مقامهای عمومی ـ و نه ولایتهای عام ـ را عهدهدار گردد و شخصیت کامل مدنی او و شایستگیاش در برعهده گرفتن تعهدات و عقد قراردادهای خرید و فروش و بخشش و جز آن را به وی میدهد. بنابراین شخصیت زن جدای از شخصیت مرد و متمایز از آن است خواه این مرد پدر، برادر یا همسراو باشد. زن میتواند از دسترنج کار تجاری یا عمومی خود، درآمد داشته باشد. (حقوق الانسان في الاسلام، پیشین). خداوند متعال میفرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمًا؛ و آنچه را خداوند برخی از شما را با آن بر برخی دیگر برتری داده است، آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند، بهرهای است و زنان را]هم[از آنچه برای خویش به کف میآورند، بهرهای؛ و از بخشش خداوند درخواست کنید که خداوند به هرچیزی داناست.» (نساء/32).<br> | ||
=جنبههای برتری زن= | =جنبههای برتری زن= | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
==11ـ خطاب قرآن به زن == | ==11ـ خطاب قرآن به زن == | ||
اسلام زن را با لحن محبتآمیز، مهربانانه و همراه با اعتماد به مخاطب و به صیغۀ خبری دلالتکننده بر درخواست، مورد خطاب قرار داده است، مانند: «وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَینِ کامِلَینِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یتِمَّ الرَّضَاعَةَ | اسلام زن را با لحن محبتآمیز، مهربانانه و همراه با اعتماد به مخاطب و به صیغۀ خبری دلالتکننده بر درخواست، مورد خطاب قرار داده است، مانند: «وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَینِ کامِلَینِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند، این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است.» (بقره/233) «وَالْمُطَلَّقَاتُ یتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ؛ و زنان طلاق داده باید تا سر پاکی (از حیض) انتظار کشند و ...» (بقره/228).<br> | ||
خداوند عزوجل برخلاف خطاب به مردان، زنان را با صیغۀ امر مورد خطاب قرار نمیدهد. صیغۀ امر، بیانگر شدت و قاطعیت است، حال آنکه صیغۀ خبری، بیانگر درخواست و متناسب با لطافت و شدت حساسیت زن است. («جوانب تفصیلیه للمرأة في الشریعة الاسلامیة»، «دکتر محمد محروس المدرسی الاعظمی»، مجله الاحمدیه شماره16، محرم 1425ق، ص143ـ162).<br> | خداوند عزوجل برخلاف خطاب به مردان، زنان را با صیغۀ امر مورد خطاب قرار نمیدهد. صیغۀ امر، بیانگر شدت و قاطعیت است، حال آنکه صیغۀ خبری، بیانگر درخواست و متناسب با لطافت و شدت حساسیت زن است. («جوانب تفصیلیه للمرأة في الشریعة الاسلامیة»، «دکتر محمد محروس المدرسی الاعظمی»، مجله الاحمدیه شماره16، محرم 1425ق، ص143ـ162).<br> | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
«عمربن خطاب» زیر بار نماز خواندن در کنیسۀ «قیامت» در بیتالمقدس نرفت تا مبادا پس از وی کسانی آنرا بهانهای برای تجاوز خویش به کنیسه یا غصب آن، قرار دهند. | «عمربن خطاب» زیر بار نماز خواندن در کنیسۀ «قیامت» در بیتالمقدس نرفت تا مبادا پس از وی کسانی آنرا بهانهای برای تجاوز خویش به کنیسه یا غصب آن، قرار دهند. | ||
فاتحان اسلامی، مردم سرزمینهای فتح شده را وادار به پذیرش اسلام نکردند و آنان را در گزینش عقیده و دین خود آزاد گذاشتند: «فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکفُرْ؛ ... هرکه خواهد ایمان آورد و هرکه خواهد کفر پیشه کند.» (کهف/29).<br> | فاتحان اسلامی، مردم سرزمینهای فتح شده را وادار به پذیرش اسلام نکردند و آنان را در گزینش عقیده و دین خود آزاد گذاشتند: «فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکفُرْ؛ ... هرکه خواهد ایمان آورد و هرکه خواهد کفر پیشه کند.» (کهف/29).<br> | ||
خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ | خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید؛ بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات /13).<br> | ||
و همو، فرمان به خوشرفتاری با آنان داده است: «لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ في الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد. بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد.» (ممتحنه/8). همچنین خوراکیهای اهل کتاب و ازدواج با زنان آنان را بر مسلمانان، حلال ساخته است: «الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکتَابَ حِلٌّ لَّکمْ وَطَعَامُکمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکتَابَ مِن قَبْلِکمْ إِذَا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یکفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ في الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما بر آنان حلال است و نیز ازدواج با زنان پاکدامن از زنان مؤمن مسلمان و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی دادهاند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گیرندگان دوست پنهان (بر شما حلال است)؛ هرکس گرویدن به اسلام را نپذیرد کردارش تباه میشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است.» (مائده /5).<br> | و همو، فرمان به خوشرفتاری با آنان داده است: «لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ في الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد. بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد.» (ممتحنه/8). همچنین خوراکیهای اهل کتاب و ازدواج با زنان آنان را بر مسلمانان، حلال ساخته است: «الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکتَابَ حِلٌّ لَّکمْ وَطَعَامُکمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکتَابَ مِن قَبْلِکمْ إِذَا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یکفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ في الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما بر آنان حلال است و نیز ازدواج با زنان پاکدامن از زنان مؤمن مسلمان و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی دادهاند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گیرندگان دوست پنهان (بر شما حلال است)؛ هرکس گرویدن به اسلام را نپذیرد کردارش تباه میشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است.» (مائده /5).<br> | ||
و فرمان داده که به بهترین شکل با ایشان مجادله شود و با سخنان نیکو، قانع شوند و به دین اسلام فراخوانده شوند و آنان را آزاد گذاشته تا دینی را که مایلاند بیهیچ ارعاب و اجبار و ترسی بپذیرند، زیرا ایمان باید با اقناع و پذیرش قلبی باشد: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَینَا وَأُنزِل إِلَیکمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه، چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و شما فرو فرستادهاند، ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم.» (عنکبوت/46).<br> | و فرمان داده که به بهترین شکل با ایشان مجادله شود و با سخنان نیکو، قانع شوند و به دین اسلام فراخوانده شوند و آنان را آزاد گذاشته تا دینی را که مایلاند بیهیچ ارعاب و اجبار و ترسی بپذیرند، زیرا ایمان باید با اقناع و پذیرش قلبی باشد: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَینَا وَأُنزِل إِلَیکمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه، چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و شما فرو فرستادهاند، ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم.» (عنکبوت/46).<br> | ||
و نیز میفرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ | و نیز میفرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِک بِهِ شَیئًا وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است هم داستان شویم که جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و برخی از ما، برخی دیگر را به جای خداوند به خدایی نگیرد، پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.» (آل عمران/64).<br> | ||
=حقوق غیرنظامیان و اسرای جنگی در درگیریهای مسلحانه= | =حقوق غیرنظامیان و اسرای جنگی در درگیریهای مسلحانه= | ||
خط ۲۹۲: | خط ۲۹۲: | ||
6ـ شکنجۀ مجروحان یا کشتن آنها در صورتی که توان دفاع از خود را نداشته باشند، جایز نیست. آنها را باید درمان کرد تا زخمشان بهبود یابد و سپس به اسارت گرفته شوند؛ | 6ـ شکنجۀ مجروحان یا کشتن آنها در صورتی که توان دفاع از خود را نداشته باشند، جایز نیست. آنها را باید درمان کرد تا زخمشان بهبود یابد و سپس به اسارت گرفته شوند؛ | ||
7ـ جنگ با کسانی که اسلحۀ خود را بر زمین میگذارند یا از صحنه نبرد فرار میکنند، جایز نیست. (الجهاد في الاسلام، 1401، ص210و211).<br> | 7ـ جنگ با کسانی که اسلحۀ خود را بر زمین میگذارند یا از صحنه نبرد فرار میکنند، جایز نیست. (الجهاد في الاسلام، 1401، ص210و211).<br> | ||
آموزههای اسلام در برخورد با غیرنظامیان و کسانی که در جنگ شرکت ندارند، چنین است. و در مورد برخورد با اسیران، اسلام برای آنان حقوقی چون حق غذا و مراقبت، قایل شده است. خداوند میفرماید: «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ | آموزههای اسلام در برخورد با غیرنظامیان و کسانی که در جنگ شرکت ندارند، چنین است. و در مورد برخورد با اسیران، اسلام برای آنان حقوقی چون حق غذا و مراقبت، قایل شده است. خداوند میفرماید: «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاء وَلَا شُکورًا؛ و خوراک را در عین دوست داشتنش، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *]با خود میگویند[شما را تنها برای خشنودی خدا خوراک میدهیم نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی». (انسان/8 و9).<br> | ||
بنابراین اسلام با آنها برخورد انسانی میکند و آنان را تا پایان جنگ نگه میدارد تا در صفوف دشمن، به جنگ بازنگردند و سپس یا بر ایشان منت مینهد و آنها را عفو میکند یا برای آزادی، از آنها فدیه میگیرد. اسلام به پاسداشت کرامت انسان و عدم اهانت یا خواری او فرامیخواند خواه این انسان مسلمان باشد یا غیرمسلمان. در اسلام در برخورد با مردم، جنگ و صلح هم تفاوت نمیکند، از این رو با اسیر نیز مهربان و در برخورد با او بزرگوار است. قرآن کریم، انفاق بر اسیر و اطعام او و یاری رساندن به او را توصیه میکند؛ مسلمانان صدر اسلام حتی اسیران را بر خود نیز ترجیح میدادند و بهترین خوراکی خود را به آنها میدادند و برخورد خوبی با آنها داشتند.<br> | بنابراین اسلام با آنها برخورد انسانی میکند و آنان را تا پایان جنگ نگه میدارد تا در صفوف دشمن، به جنگ بازنگردند و سپس یا بر ایشان منت مینهد و آنها را عفو میکند یا برای آزادی، از آنها فدیه میگیرد. اسلام به پاسداشت کرامت انسان و عدم اهانت یا خواری او فرامیخواند خواه این انسان مسلمان باشد یا غیرمسلمان. در اسلام در برخورد با مردم، جنگ و صلح هم تفاوت نمیکند، از این رو با اسیر نیز مهربان و در برخورد با او بزرگوار است. قرآن کریم، انفاق بر اسیر و اطعام او و یاری رساندن به او را توصیه میکند؛ مسلمانان صدر اسلام حتی اسیران را بر خود نیز ترجیح میدادند و بهترین خوراکی خود را به آنها میدادند و برخورد خوبی با آنها داشتند.<br> | ||
اسلام، از قتل اسیران یا انتقام از ایشان یا شکنجۀ آنها نهی فرموده است. آنها تا زمانی که جنگ به پایان رسد باید نگهداری شوند. در این حالت ولی امر میتواند با آنها به دو شکل برخورد نماید:<br> | اسلام، از قتل اسیران یا انتقام از ایشان یا شکنجۀ آنها نهی فرموده است. آنها تا زمانی که جنگ به پایان رسد باید نگهداری شوند. در این حالت ولی امر میتواند با آنها به دو شکل برخورد نماید:<br> | ||
خط ۳۱۱: | خط ۳۱۱: | ||
کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی طی بیانیهای در تاریخ 19/9/1981، منشور حقوق بشر اسلامی را صادر کردند. در دیباچۀ این بیانیه آمده است: <br> | کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی طی بیانیهای در تاریخ 19/9/1981، منشور حقوق بشر اسلامی را صادر کردند. در دیباچۀ این بیانیه آمده است: <br> | ||
اسلام از چهارده قرن پیش، حقوق بشر جامع و عمیقی را تشریع کرد و ضمانتهای کافی برای حمایت از آن مطرح ساخت و جامعهای بر اصول و شالودههایی پی نهاد که بتواند این حقوق را تحقق بخشد و مورد حمایت قرار دهد. لذا حقوق بشری که در شریعت اسلام آمده، در قرآن کریم و سنت شریف نبوی تدوین شده و قابل حذف و کم و کاست و تعدیل و نسخ و تعطیل نیست و پذیرش این حقوق، پیشدرآمد درست برقراری جامعۀ اسلامی حقیقی، جامعهای که همۀ مردم در آن برابرند و امتیازی و تبعیضی بر پایه نژاد، رنگ، زبان و دین و ... در آن نیست و همه در آن برابرند و از حقوق و تکالیف یکسانی که از وحدت اصل مشترک بشری برخاسته است، برخوردارند. (ر. ک: بیانیۀ صادره از سوی «سازمان کنفرانس اسلامی» دربارۀ «منشور حقوق بشر در اسلام» شمارۀ 15/4/84 .pol مؤرخه 19/9/1981).<br> | اسلام از چهارده قرن پیش، حقوق بشر جامع و عمیقی را تشریع کرد و ضمانتهای کافی برای حمایت از آن مطرح ساخت و جامعهای بر اصول و شالودههایی پی نهاد که بتواند این حقوق را تحقق بخشد و مورد حمایت قرار دهد. لذا حقوق بشری که در شریعت اسلام آمده، در قرآن کریم و سنت شریف نبوی تدوین شده و قابل حذف و کم و کاست و تعدیل و نسخ و تعطیل نیست و پذیرش این حقوق، پیشدرآمد درست برقراری جامعۀ اسلامی حقیقی، جامعهای که همۀ مردم در آن برابرند و امتیازی و تبعیضی بر پایه نژاد، رنگ، زبان و دین و ... در آن نیست و همه در آن برابرند و از حقوق و تکالیف یکسانی که از وحدت اصل مشترک بشری برخاسته است، برخوردارند. (ر. ک: بیانیۀ صادره از سوی «سازمان کنفرانس اسلامی» دربارۀ «منشور حقوق بشر در اسلام» شمارۀ 15/4/84 .pol مؤرخه 19/9/1981).<br> | ||
در این بیانیه همۀ کشورهای اسلامی عضو در «سازمان کنفرانس اسلامی» با استناد به قرآن کریم و سنت شریف نبوی، تأکید میکنند که همۀ مردم در ارزشهای انسانی مشترک بوده و به اعتبار اینکه از یک ریشه هستند یکسان و برابرند و در زندگی عمومی و حقوق و وظایفی که شریعت اسلامی برای زنان و مردان در نظر گرفته و در راستای عمل به گفته رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و آیات زیر، برابرند و تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَیقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَیطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِک سَیرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار زشت بازمیدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، آنها هستند که خداوند به زودی به آنان بخشایش میکند، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است.» (توبه/71) و «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ | در این بیانیه همۀ کشورهای اسلامی عضو در «سازمان کنفرانس اسلامی» با استناد به قرآن کریم و سنت شریف نبوی، تأکید میکنند که همۀ مردم در ارزشهای انسانی مشترک بوده و به اعتبار اینکه از یک ریشه هستند یکسان و برابرند و در زندگی عمومی و حقوق و وظایفی که شریعت اسلامی برای زنان و مردان در نظر گرفته و در راستای عمل به گفته رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و آیات زیر، برابرند و تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَیقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَیطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِک سَیرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار زشت بازمیدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، آنها هستند که خداوند به زودی به آنان بخشایش میکند، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است.» (توبه/71) و «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکم مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُکم مِّن بَعْضٍ؛ آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد من پاداش انجام دهندۀ هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن ـ که همانند یکدیگرید ـ تباه نمیگردانم.» (آلعمران/195).<br> | ||
=برنامۀ پیشنهادی برای اجرای حقوق بشر در جهان معاصر= | =برنامۀ پیشنهادی برای اجرای حقوق بشر در جهان معاصر= |