۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=خلیفه کیست= | =خلیفه کیست= | ||
در این دو آیه و همچنین آیات | در این دو آیه و همچنین آیات دیگری از این قبیل مانند: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»<ref>انعام: 165 </ref> مستخلف عنه: کسی که جای او گرفته شده است ذکر نشده، آنچه بنظر میرسد و با معنی خلافت سازگار است اینکه در مورد آیه نخست، مستخلف عنه سکنه پیشین زمین، نسل آدم پیش از این آدم یا جنس دیگری از مخلوقین مانند جن یا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زیرا مراد از خلیفه در این آیه شخص آدم نیست بلکه نسل او است، چنانکه از، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء برمیآید. | ||
و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت | و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت می کردهاند. | ||
اما | اما برخی از مفسرین خواسته اند بگویند: مستخلف عنه در هر دو مورد خداوند است، هر چند در مورد آیه دوم این معنی با وضوح بیشتری استفاده میشود، زیرا مستخلف فیه (کاری که مورد خلافت قرار گرفته) قضاوت است و قضاوت و حکومت از آن خداوند است که «ان الحکم الاّ لله». | ||
حتی برخی پا فراتر نهاده می گویند: | |||
نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله میباشند، بدلیل این دو آیه و آیه: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» <ref>انعام: 165 </ref> و«ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» <ref> یونس:14 </ref> | نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله میباشند، بدلیل این دو آیه و آیه: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» <ref>انعام: 165 </ref> و«ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» <ref> یونس:14 </ref> | ||
و در مقام توضیح این | و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند: | ||
مراد از تعلیم اسماء در آیه (و علم آدم الاسماء) ودیعه نهادن این علم در انسان است. چنانکه آثارش تدریجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه میگویند: انسان هر چند ضعیف و ناتوان آفریده شده | مراد از تعلیم اسماء در آیه (و علم آدم الاسماء) ودیعه نهادن این علم در انسان است. چنانکه آثارش تدریجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه میگویند: انسان هر چند ضعیف و ناتوان آفریده شده ولی دارای حسّ و شعور است و با آن دو در کائنات تصرف می کند و آنها را زیر سلطه خویش می کشد، لذا وی دارای این همه اختراعات عجیبه شده، و در آینده بجائی خواهد رسید که نمیتوان حساب کرد. | ||
و گاه | و گاه می گویند: | ||
خداوند | خداوند دارای اسماء حسنی و صفات علیا است، و بشر در تمامی آنها خلیفه و جانشین خدا در زمین است و در تمام شئون خویش کارهای خدا را حکایت میکند و مظهر اسماء و صفات حق است، هر چند اکمل و اتم آن صفات در خدا است و به انسانها مقداری از آنها عطا شده است، و این خلافت شامل تمام انسانها است اعم از نیک و بد، مؤمن و کافر، بدکار و نیکوکار. | ||
مثلاً: خالق، رازق، علیم، قادر، سمیع، بصیر، رحیم، حکیم...از اسماء حق | مثلاً: خالق، رازق، علیم، قادر، سمیع، بصیر، رحیم، حکیم...از اسماء حق تعالی است; بشر در تمام این صفات و اسماء جانشین خدا است، خداوند همه را خلق کرده بشر نیز، مثلاً ساختمان، کار خانه و غیره را خلق میکند، خدا روزی میدهد بشر نیز برای اولاد خود روزی فراهم میکند، دانا است، قدرت دارد، میشنود، می بیند...اینها همه جانشینی از حضرت حق تعالی است. | ||
این بود | این بود اجمالی از سخنان قائلین بجانشینی انسان از خداوند. <ref>تفسیر المیزان ذیل آیات مربوطه و تفسیر المنار ج 1 ص 258 ـ 260</ref> | ||
=خلیفه پس از رحلت پیامبر= | =خلیفه پس از رحلت پیامبر= |