confirmed، مدیران
۳۷٬۲۲۸
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|استادان | |استادان | ||
|سید حسن موسوی بجنوردی • سید ابوالقاسم خویی • مرتضی طالقانی • میرزا مهدی آشتیانی • شیخ مهدی مازندرانی • شیخ محمدتقی زرگر... | |سید حسن موسوی بجنوردی • [[سید ابوالقاسم خویی]] • مرتضی طالقانی • میرزا مهدی آشتیانی • شیخ مهدی مازندرانی • شیخ محمدتقی زرگر... | ||
|- | |- | ||
|شاگردان | |شاگردان | ||
|سید محمد باقر صدر • محمد مهدی گرجیان • علیرضا صدرا • عبدالرحیم گواهی • عبدالله نصری... | |[[سید محمد باقر صدر]] • محمد مهدی گرجیان • علیرضا صدرا • عبدالرحیم گواهی • عبدالله نصری... | ||
|- | |- | ||
|آثار | |آثار | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
|اسلام • تشیع | |[[اسلام]] • [[مذهب شیعه|تشیع]] | ||
|- | |- | ||
|فعالیتها | |فعالیتها | ||
|مفسر • فقیه • عارف • فیلسوف | |مفسر • [[فقیه]] • عارف • فیلسوف | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدتقی جعفری''' مشهور به '''علامه جعفری''' (۱۳۰۴ - ۱۳۷۷)، حکیم، فیلسوف، متکلم، [[فقیه]] و [[اصولی]]. وی از اساتید بود و سراسر عمر خود را در تحصیل، تدریس و پژوهش و تحقیق سپری کرد. وی بیش از ۸۰ جلد کتاب تالیف کرده است. [[جبر و اختیار]]، [[شرح نهجالبلاغه]]، [[شرح مثنوی معنوی]] و [[وجدان]]، از معروفترین آثار اوست. | '''محمدتقی جعفری''' مشهور به '''علامه جعفری''' (۱۳۰۴ - ۱۳۷۷)، حکیم، فیلسوف، متکلم، [[فقیه]] و [[اصولی]]. وی از اساتید بود و سراسر عمر خود را در تحصیل، تدریس و پژوهش و تحقیق سپری کرد. وی بیش از ۸۰ جلد کتاب تالیف کرده است. [[جبر و اختیار]]، [[شرح نهجالبلاغه]]، [[شرح مثنوی معنوی]] و [[وجدان]]، از معروفترین آثار اوست. | ||
علامه جعفری چندین بار با [[برتراند راسل]] در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری داشته و با [[روژه گارودی]]، [[پروفسور عبدالسلام]] و [[پروفسور روزنتال]] گفتگوهایی داشته است. | علامه جعفری چندین بار با [[برتراند راسل]] در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری داشته و با [[روژه گارودی]]، [[پروفسور عبدالسلام]] و [[پروفسور روزنتال]] گفتگوهایی داشته است. | ||
=ولادت= | == ولادت == | ||
استاد محمد تقی جعفری در سال 1304 هـ. ش. در شهر [[تبریز]] به دنیا آمد<ref>فیلسوف شرق، محمد رضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6. </ref>. پدرش، «کریم» درس نخوانده بود، امّا صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوانی مکتب نرفته چنان قوی بود که اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان میکرد. | استاد محمد تقی جعفری در سال 1304 هـ. ش. در شهر [[تبریز]] به دنیا آمد<ref>فیلسوف شرق، محمد رضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6. </ref>. پدرش، «کریم» درس نخوانده بود، امّا صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوانی مکتب نرفته چنان قوی بود که اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان میکرد. | ||
در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شبها، کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابهای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند، او که چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یکی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به [[دعا]] بلند کردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. هم چنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22. </ref>. | در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شبها، کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابهای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند، او که چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یکی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به [[دعا]] بلند کردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. هم چنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22. </ref>. | ||
=تحصیل= | == تحصیل == | ||
همسر کریم با سواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمد تقی تعلیم داد. محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ. ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا ورود کلاس سوم شو<ref>علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10. </ref>! | همسر کریم با سواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمد تقی تعلیم داد. محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ. ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا ورود کلاس سوم شو<ref>علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10. </ref>! | ||
حافظه قوی محمد تقی همگان را به شگفتی وا میداشت؛ به طوری که متن [[كلیله و دمنه|کلیله و دمنه]] را از حفظ میتواند و معنای عبارات مشکل را شرح میداد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق میکردند<ref>همان، ص 11. </ref>. | حافظه قوی محمد تقی همگان را به شگفتی وا میداشت؛ به طوری که متن [[كلیله و دمنه|کلیله و دمنه]] را از حفظ میتواند و معنای عبارات مشکل را شرح میداد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق میکردند<ref>همان، ص 11. </ref>. | ||
=تربیت و پرورش= | == تربیت و پرورش == | ||
روزی اقتصاد خواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به کلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمد تقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است که تو داری؟! محمد تقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصاد خواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میکنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با ترکه قرمز رنگ درخت آلبالو بر کف دست محمد تقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری که خوش خطتر بنویسی! فهمیدی؟! محمد تقی که دستش از شدت درد میسوخت، اندکی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت کرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سالهای 1340 ـ 1350) روزی دانشگاه مشهد، استاد محمد تقی جعفری را دعوت کرد تا در آنجا سخنرانی کند. جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمد تقی که دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلامشناس و صاحب نظری مشهور شده بود؛ پشت میکروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یک پیر دانا خیره شد و حدود یک دقیقه به سکوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد کهن سال که کسی جز آقای جواد اقتصاد خواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه کسانی در آمد که بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن ترکه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصاد خواه سر به زیر انداخت، امّا علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: کاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مرکب بدن، تازیانه میخواهد تا [[روح]] را حرکت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد<ref>ر. ك: علامه جعفری، ص 14 و 15و ص، 46 ـ 48. </ref>. | روزی اقتصاد خواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به کلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمد تقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است که تو داری؟! محمد تقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصاد خواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میکنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با ترکه قرمز رنگ درخت آلبالو بر کف دست محمد تقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری که خوش خطتر بنویسی! فهمیدی؟! محمد تقی که دستش از شدت درد میسوخت، اندکی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت کرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سالهای 1340 ـ 1350) روزی دانشگاه مشهد، استاد محمد تقی جعفری را دعوت کرد تا در آنجا سخنرانی کند. جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمد تقی که دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلامشناس و صاحب نظری مشهور شده بود؛ پشت میکروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یک پیر دانا خیره شد و حدود یک دقیقه به سکوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد کهن سال که کسی جز آقای جواد اقتصاد خواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه کسانی در آمد که بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن ترکه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصاد خواه سر به زیر انداخت، امّا علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: کاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مرکب بدن، تازیانه میخواهد تا [[روح]] را حرکت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد<ref>ر. ك: علامه جعفری، ص 14 و 15و ص، 46 ـ 48. </ref>. | ||
=هجرت= | == هجرت == | ||
محمد تقی در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد [[تهران]] ترک کرد. | محمد تقی در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد [[تهران]] ترک کرد. | ||
مدرسه فیلسوف، واقع در جوار [[امامزاده اسماعیل]] و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، [6] اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنكابنی|آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی]] (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام محمد تقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. [7] [[آیتالله میرزا مهدی آشتیانی]] (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در [[مدرسه مروی]] تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت منظومه|حکمت منظومه]] حکیم [[ملاهادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار]] را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول [[جامی]]: | مدرسه فیلسوف، واقع در جوار [[امامزاده اسماعیل]] و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، [6] اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنكابنی|آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی]] (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام محمد تقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. [7] [[آیتالله میرزا مهدی آشتیانی]] (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در [[مدرسه مروی]] تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت منظومه|حکمت منظومه]] حکیم [[ملاهادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار]] را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول [[جامی]]: | ||
آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود | * آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود | ||
* از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست، دل ز صد حلقه ربود | |||
از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست، دل ز صد حلقه ربود | |||
جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[مكه|مکه]] رفته و تعبد بسیار داشته است<ref>آفاق مرزبانی، ص 28. </ref>. | جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[مكه|مکه]] رفته و تعبد بسیار داشته است<ref>آفاق مرزبانی، ص 28. </ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۶: | ||
حجت الاسلام محمد تقی جعفری معقول را از [[آیتالله شیخ مهدی مازندرانی]] و عرفان را از [[آیتالله شیخ محمد تقی زرگر]] فرا گرفت. درس اخلاق [[امام خمینی]] در [[مدرسه فیضیه]]، روح تشنه محمد تقی را سیراب کرد. روز اولی که او در درس امام خمینی شرکت کرده بود، مشاهده کرد که استاد، آیات آخر [[سوره حشر]] را تفسیر میکند او دریافت که این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است که دیگران از آن بیبهرهاند<ref>آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25. </ref>. | حجت الاسلام محمد تقی جعفری معقول را از [[آیتالله شیخ مهدی مازندرانی]] و عرفان را از [[آیتالله شیخ محمد تقی زرگر]] فرا گرفت. درس اخلاق [[امام خمینی]] در [[مدرسه فیضیه]]، روح تشنه محمد تقی را سیراب کرد. روز اولی که او در درس امام خمینی شرکت کرده بود، مشاهده کرد که استاد، آیات آخر [[سوره حشر]] را تفسیر میکند او دریافت که این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است که دیگران از آن بیبهرهاند<ref>آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25. </ref>. | ||
=فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری= | == فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری == | ||
== در فقه == | === در فقه === | ||
'''رسائل فقهی که شامل مطالب زیر است:''' | '''رسائل فقهی که شامل مطالب زیر است:''' | ||
خط ۷۸: | خط ۷۲: | ||
* بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر | * بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر | ||
=حرمت سقط جنین= | == حرمت سقط جنین == | ||
* مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی | * مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی | ||
* حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی) | * حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی) | ||
== الرضاع == | === الرضاع === | ||
'''در فلسفه:''' | '''در فلسفه:''' | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۱: | ||
# موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی | # موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی | ||
== در عرفان == | === در عرفان === | ||
# عرفان اسلامی | # عرفان اسلامی | ||
# آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟ | # آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟ | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۲۹: | ||
# علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی | # علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی | ||
== در علم النفس == | === در علم النفس === | ||
# آیا جنگ در طبیعت انسان است؟ | # آیا جنگ در طبیعت انسان است؟ | ||
# وجدان | # وجدان | ||
== در معارف اسلامی == | === در معارف اسلامی === | ||
# ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد) | # ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد) | ||
# ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد) | # ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد) | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۴۵: | ||
# شناخت از دیدگاه علمی و قرآن | # شناخت از دیدگاه علمی و قرآن | ||
== در مباحث علمی == | === در مباحث علمی === | ||
عمل تجوید ذهن | عمل تجوید ذهن | ||
بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی | بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی | ||
دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی | دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی | ||
== در مدیریت == | === در مدیریت === | ||
نگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزشهای معاصر | |||
=== در فرهنگ === | |||
# فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو | # فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو | ||
# طرحی برای انقلاب فرهنگی | # طرحی برای انقلاب فرهنگی | ||
=منابع= | == منابع == | ||
[https://rasekhoon.net/article/show/123300/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%D9%82%D9%8A-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%D9%8A-%D8%B1%D9%87-1 برگرفته از سایت زندگینامه ی علامه محمد تقی جعفری (ره) (1) - راسخونhttps://rasekhoon.net] | [https://rasekhoon.net/article/show/123300/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%D9%82%D9%8A-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%D9%8A-%D8%B1%D9%87-1 برگرفته از سایت زندگینامه ی علامه محمد تقی جعفری (ره) (1) - راسخونhttps://rasekhoon.net] | ||