۸۸٬۰۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می باشد' به ' میباشد') |
جز (جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== سفر برای تحصیل دانش == | == سفر برای تحصیل دانش == | ||
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی میکرد پرسشهای خود را با امام صادق علیه السلام در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی میدهد: | هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی میکرد پرسشهای خود را با امام صادق علیه السلام در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی میدهد: | ||
روزی، [[ابن ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی | روزی، [[ابن ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی درباره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر میترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.» | ||
از سوی دیگر در آیه129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در مییابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است. | از سوی دیگر در آیه129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در مییابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت علیه السلام]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس میکرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن میشتافت و دانشی تازه میآموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتابهای حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد. | شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت علیه السلام]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس میکرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن میشتافت و دانشی تازه میآموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتابهای حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد. | ||
متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روانشناسی و سایر دانشهای رایج عصر خویش اطلاعات گستردهای داشت. [[عبدالله نعمه]] مینویسد: [[یحیی بن خالد برمکی]]، وزیر هارونالرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشستهای علمی و تخصصی برگزار میکرد. در یکی از نشستها، که هشام بن حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: | متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روانشناسی و سایر دانشهای رایج عصر خویش اطلاعات گستردهای داشت. [[عبدالله نعمه]] مینویسد: [[یحیی بن خالد برمکی]]، وزیر هارونالرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشستهای علمی و تخصصی برگزار میکرد. در یکی از نشستها، که هشام بن حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: درباره «عشق» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت شد. وقتی نوبت به هشام بن حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بی اختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج9، ص 324.</ref>. | ||
== شاگردان هشام == | == شاگردان هشام == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== در معرض اتهام == | == در معرض اتهام == | ||
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم علیه السلام چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز | موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم علیه السلام چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز درباره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبتهاى ناروا به اوج خود رسید، [[موسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا علیه السلام]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا علیه السلام فرمود: هشام را دوست بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص433.</ref>. | ||
== آخرین روزهاى زندگى == | == آخرین روزهاى زندگى == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت باقى میماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص313.</ref>. | هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت باقى میماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص313.</ref>. | ||
بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت. | بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت. | ||
حضرت رضا علیه السلام | حضرت رضا علیه السلام درباره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بندهاى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن حکم، صفایى، ص 121.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |