confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
این شهر مرکز استان نجف است و از مقدسترین شهرهای شیعیان و مرکز قدرت سیاسی شیعیان در عراق بهشمار میرود. نجف همواره محل تردد و اقامت زائران و نیز مشتاقان علوم دینی است که این عامل در رونق تجارت آن تأثیری بسزا دارد. این شهر مدت زیادی در مسیر کاروانهایی قرارداشته که برای انجام مناسک حج از راه خشکی عازم مکه و مدینه بودند. این ویژگی نیز در ارتباط نجف با شهرها و مراکز تأثیر زیادی داشتهاست. | این شهر مرکز استان نجف است و از مقدسترین شهرهای شیعیان و مرکز قدرت سیاسی شیعیان در عراق بهشمار میرود. نجف همواره محل تردد و اقامت زائران و نیز مشتاقان علوم دینی است که این عامل در رونق تجارت آن تأثیری بسزا دارد. این شهر مدت زیادی در مسیر کاروانهایی قرارداشته که برای انجام مناسک حج از راه خشکی عازم مکه و مدینه بودند. این ویژگی نیز در ارتباط نجف با شهرها و مراکز تأثیر زیادی داشتهاست. | ||
=تاریخ شهر نجف= | =تاریخ شهر نجف= | ||
برخی مورخان تاریخ پیدایش شهر نجف را به قبل از اسلام می رسانند و گروهی وجود این شهر را تا پیش از قرن سوم هجری نفی می کنند. جعفر محبوبه گوید: | برخی مورخان تاریخ پیدایش شهر نجف را به قبل از اسلام می رسانند و گروهی وجود این شهر را تا پیش از قرن سوم هجری نفی می کنند. جعفر محبوبه گوید: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۲: | ||
هنگامی که کوفه پدید آمد، نجف شهر مهمی نبود و از توابع «حیره» به شمار می آمد و بعداً به جهت خشکی زمینش، مقبرة مردم کوفه قرار گرفت.<ref>تخطیط مدینة الکوفه، ص٣٢</ref> | هنگامی که کوفه پدید آمد، نجف شهر مهمی نبود و از توابع «حیره» به شمار می آمد و بعداً به جهت خشکی زمینش، مقبرة مردم کوفه قرار گرفت.<ref>تخطیط مدینة الکوفه، ص٣٢</ref> | ||
ابن طاووس گوید | """ابن طاووس گوید"""محمد بن علی بن رحیم شیبانی گفت: من و پدرم علی بن رحیم، و عمویم حسین بن رحیم با عده ای که قصد زیارت امیرمؤمنان علی (ع) را داشتند، وارد شهر نجف شدیم. سال دویست و شصت و اندی بود و من کودکی بیش نبودم. نزدیک قبر امام علی (ع) که رسیدیم، تنها سنگ نشانی آن جا بود و دیگر هیچ و مردمانی اندک در آن اطراف زندگی می کردند.<ref>فرحةالغری، سید بن طاووس، ص١٢٢</ref> | ||
محمد بن علی بن رحیم شیبانی گفت: من و پدرم علی بن رحیم، و عمویم حسین بن رحیم با عده ای که قصد زیارت امیرمؤمنان علی (ع) را داشتند، وارد شهر نجف شدیم. سال دویست و شصت و اندی بود و من کودکی بیش نبودم. نزدیک قبر امام علی (ع) که رسیدیم، تنها سنگ نشانی آن جا بود و دیگر هیچ و مردمانی اندک در آن اطراف زندگی می کردند.<ref>فرحةالغری، سید بن طاووس، ص١٢٢</ref> | |||
برای رسیدن به نظر درست در این باره، باید به دو نکتة مهم توجه داشت: | برای رسیدن به نظر درست در این باره، باید به دو نکتة مهم توجه داشت: | ||
خط ۵۴: | خط ۴۹: | ||
به شهر بارگاه علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) در نجف فرود آمدیم. شهری نیک منظر، در زمینی وسیع و سخت که از بهترین و پرجمعیت ترین و مقاوم بناترین شهرهای عراق به شمار است و بازارهایی نظیف و نیکو دارد. از «باب الحضره» وارد شهر شدیم و به بازار بقالین و آشپزان و نانواها رسیدیم و پس از آن، به بازار میوه و بازار دوزندگان و رخت شویان و عطاران. آن گاه به حرمی که مردم می پندارند قبر علی (ع) است، در آمدیم. در برابر آن، مدرسه ها و تکیه ها و استراحت گاه های آباد و دل پذیر، به بهترین شکل خودنمایی می کرد. دیوارهای حرم را لعابی خوش رنگ و چشم نواز پوشانده است.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج١، ص١٠٩</ref> | به شهر بارگاه علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) در نجف فرود آمدیم. شهری نیک منظر، در زمینی وسیع و سخت که از بهترین و پرجمعیت ترین و مقاوم بناترین شهرهای عراق به شمار است و بازارهایی نظیف و نیکو دارد. از «باب الحضره» وارد شهر شدیم و به بازار بقالین و آشپزان و نانواها رسیدیم و پس از آن، به بازار میوه و بازار دوزندگان و رخت شویان و عطاران. آن گاه به حرمی که مردم می پندارند قبر علی (ع) است، در آمدیم. در برابر آن، مدرسه ها و تکیه ها و استراحت گاه های آباد و دل پذیر، به بهترین شکل خودنمایی می کرد. دیوارهای حرم را لعابی خوش رنگ و چشم نواز پوشانده است.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج١، ص١٠٩</ref> | ||
"""یعقوب سرکیس""" از قول تکسیرا نقل می کند: | |||
ظهر روز شنبه، ١٨ ماه آوریل، ١۶٠۴م (٢٣ ربیع الثانی ) وارد شهر نجف شدیم. شهری بزرگ که شمار خانه های آن، حدود پنجاه تا شصت سال پیش، شصت یا هفتادهزار بوده است. خرابه های بر جای مانده از آن خانه ها نشان می دهد که نجف، شهری وسیع و خوش ساخت بوده؛ اما امروزه خانه های مسکونی آن از ۵٠٠ خانه فراتر نمی رود و ساکنان آن، بیشتر بینوایان و بیچارگانند. به گفتة بعضی اهالی شهر، خرابی و انحطاط شهر از روزی آغاز شده که شاه طهماسب صفوی در سال ٩٨۴ق/١۵٧۶م از دنیا رفت و دیگر هیچ کس، همچون او به شهر نجف نپرداخت و اهمیت نداد. در این شهر، خرابه های چند بازار به چشم می خورد که گواه عظمت گذشته آن است.<ref>مباحث عراقیة، القسم الثانی، ص٣٣۵</ref> | ظهر روز شنبه، ١٨ ماه آوریل، ١۶٠۴م (٢٣ ربیع الثانی ) وارد شهر نجف شدیم. شهری بزرگ که شمار خانه های آن، حدود پنجاه تا شصت سال پیش، شصت یا هفتادهزار بوده است. خرابه های بر جای مانده از آن خانه ها نشان می دهد که نجف، شهری وسیع و خوش ساخت بوده؛ اما امروزه خانه های مسکونی آن از ۵٠٠ خانه فراتر نمی رود و ساکنان آن، بیشتر بینوایان و بیچارگانند. به گفتة بعضی اهالی شهر، خرابی و انحطاط شهر از روزی آغاز شده که شاه طهماسب صفوی در سال ٩٨۴ق/١۵٧۶م از دنیا رفت و دیگر هیچ کس، همچون او به شهر نجف نپرداخت و اهمیت نداد. در این شهر، خرابه های چند بازار به چشم می خورد که گواه عظمت گذشته آن است.<ref>مباحث عراقیة، القسم الثانی، ص٣٣۵</ref> | ||