۲۲٬۷۰۷
ویرایش
جز (←زندگینامه) |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== شاگردان == | == شاگردان == | ||
تربیت شاگردان بسیار در این رشته هم که هر کدام از آنها اکنون در ایران به گونهای در حال خدمت هستند، چه در امور اجرایی و چه در امور علمی و دانشگاهی از نتایج تلاشهای او به شمار میرود. تعدادی از شاگردانش در خارج هم کار میکنند و زندگی خود را در راه ارائه خـدمات فـرهنگی و علمی میگذرانند. دکتر«محمد قریب» در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۳ شمسی، شاگردان نامداری چون احمد قانع بصیری، صادق مختارزاده، مرتضی مشایخی، نورالدین هادوی، غلامرضا خاتمی(مترجم کتاب طبی «اطفال نلسون»)، احمد سیادتی(متخصص سرشناس | تربیت شاگردان بسیار در این رشته هم که هر کدام از آنها اکنون در [[ایران]] به گونهای در حال خدمت هستند، چه در امور اجرایی و چه در امور علمی و دانشگاهی از نتایج تلاشهای او به شمار میرود. تعدادی از شاگردانش در خارج هم کار میکنند و زندگی خود را در راه ارائه خـدمات فـرهنگی و علمی میگذرانند. دکتر«محمد قریب» در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۳ شمسی، شاگردان نامداری چون احمد قانع بصیری، صادق مختارزاده، مرتضی مشایخی، نورالدین هادوی، غلامرضا خاتمی (مترجم کتاب طبی «اطفال نلسون»)، احمد سیادتی (متخصص سرشناس بیماریهای اطفال در تهران) و ... را پرورش داد که جملگی به بزرگان پزشکی ایران بدل شدند و به همین دلیل به ایشان لقب '''پدر طب اطفال ایران''' اعطا شد. | ||
== راهاندازی انجمن اطبا اطفال == | == راهاندازی انجمن اطبا اطفال == | ||
افزون بر خدمات ارزنده در رشته تخصصی خود یعنی پزشکی، انجمن اطبا اطفال را که اکنون به تصدیق همگان از فعالترین انجمنهای پزشکی ایران به شمار میرود، بنا نهاد. اقدامات او با امکانات کمی که در اختیار داشته، کار آسانی نبود. قریب از شاگردان و دوستانشان خواهش مـیکرد کـه ماهی یک شب در درمانگاهی کـه در دروازه شـمیران بود به نام ''«درمانگاه خواجه نوری»'' جمع شده و دربارهٔ مسائل پزشکی تبادل نظر کنند و همه از تجربیات و دانش یکدیگر استفاده میکردند. این جلسات نـقطهٔ آغـاز و پایه تشکیل این انجمن شد. او معتقد بود که طب با ۲ مشکل اساسی روبرو است؛ یکی مشکلات رایج و دیگری مشکلات نادر و ما در کشور نیاز داریم که مسایل رایج عمومی و ساده را کاملا بسط دهیم و | افزون بر خدمات ارزنده در رشته تخصصی خود یعنی پزشکی، انجمن اطبا اطفال را که اکنون به تصدیق همگان از فعالترین انجمنهای پزشکی ایران به شمار میرود، بنا نهاد. اقدامات او با امکانات کمی که در اختیار داشته، کار آسانی نبود. قریب از شاگردان و دوستانشان خواهش مـیکرد کـه ماهی یک شب در درمانگاهی کـه در دروازه شـمیران بود به نام ''«درمانگاه خواجه نوری»'' جمع شده و دربارهٔ مسائل پزشکی تبادل نظر کنند و همه از تجربیات و دانش یکدیگر استفاده میکردند. این جلسات نـقطهٔ آغـاز و پایه تشکیل این انجمن شد. او معتقد بود که طب با ۲ مشکل اساسی روبرو است؛ یکی مشکلات رایج و دیگری مشکلات نادر و ما در کشور نیاز داریم که مسایل رایج عمومی و ساده را کاملا بسط دهیم و جدی بـگیریم و همه را راهـنمایی کنیم و در این زمینه آموزش دهیم. همچنین قریب در شناساندن تـشنج به اطبا اصرار داشت که همه موارد و جوانب آن را به خوبی بشناسند و توصیه میکرد کـه مسائل را از جنبه علمی به جنبه اجتماعی آن بکشانید، یعنی آنچه که طبیب احتیاج دارد، همان را به او بگویید. | ||
== آثار و فعالیتهای علمی == | == آثار و فعالیتهای علمی == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== حضور در فعالیتهای سیاسی == | == حضور در فعالیتهای سیاسی == | ||
قریب از طرفداران مصدق بود و از نظامیهایی که وارد سیاست شده بودند، بیزار بود و به همین دلیل، پس از کودتای ۲۸ مرداد در قالب مطایبه، انتقادهای زیادی از نخستوزیر دولت کودتا میکرد. قریب به همراه چند تن از استادان دانشگاه در اعتراض به قرارداد نفت با «کـنسرسیوم»<ref> قرارداد کنسرسیوم؛ قراردادی است که پس از کودتای ۲۸ مرداد بین دولت [[ایران]] و کنسرسیومی از شرکتهای نفتی بینالمللی به سهم ۵۰ به ۵۰ برای بهرهبرداری از منابع نفتی ایران بسته شد و اما مدتها بعد قانون مصوبه ۸ مرداد ۱۳۵۲ جایگزین قرارداد سال ۱۳۳۳ شد.</ref>اعلامیهای علیه آن صادر کرد و به همین دلیل، مدتی از کار در دانشگاه برکنار شد تا آن که «منوچهراقبال» رئیس دانشگاه شد و وی از قریب برای کار در دانشگاه، دوباره دعوت به عمل آورد. قریب در مواقع خاص، ایستادگی میکرد و از هیچ فردی هـم نـمیترسید و در اعتقادش به اسلام و منافع ملی راسخ بود و به خاطر دوستیها یا دیگر امور تغییری در عقیدهاش نمیداد. «عباس شیبانی» یکی از شاگردان قریب دربارهٔ فعالیتهای سیاسی قریب میگوید: «در جلسات درس، همیشه با طنز و کنایه دستگاه و رژیـم وقت را به باد انتقاد میگرفت و به این وسیله با گوشه و کنایه نسبت به دسـتگاه اعـتراض خـود را ابراز میکرد. آنـچه کـه دکـتر قریب را به عنوان شخصیت سیاسی شناساند، واقعه بعد از کودتای ۸۲ مرداد یعنی تصویب قرارداد «کـنسرسیوم» تـوسط مجلس سنا بود و آن عبارت بود از نامهای که عدهای از بزرگان آن زمان از قبیل آیـت الله فـیروزآبادی و عـدهای از استادان دانشگاه که یکی از آنها استاد قریب بود، نوشتند، همراه با ۱۱ استاد دیـگر دانـشگاه که مؤسسین همین شرکت «یاد» بودند و به همین مناسبت شرکت «یاد» نامگذاری شده است». | قریب از طرفداران مصدق بود و از نظامیهایی که وارد سیاست شده بودند، بیزار بود و به همین دلیل، پس از کودتای ۲۸ مرداد در قالب مطایبه، انتقادهای زیادی از نخستوزیر دولت کودتا میکرد. قریب به همراه چند تن از استادان دانشگاه در اعتراض به قرارداد نفت با «کـنسرسیوم»<ref> قرارداد کنسرسیوم؛ قراردادی است که پس از کودتای ۲۸ مرداد بین دولت [[ایران]] و کنسرسیومی از شرکتهای نفتی بینالمللی به سهم ۵۰ به ۵۰ برای بهرهبرداری از منابع نفتی ایران بسته شد و اما مدتها بعد قانون مصوبه ۸ مرداد ۱۳۵۲ جایگزین قرارداد سال ۱۳۳۳ شد.</ref> اعلامیهای علیه آن صادر کرد و به همین دلیل، مدتی از کار در دانشگاه برکنار شد تا آن که «منوچهراقبال» رئیس دانشگاه شد و وی از قریب برای کار در دانشگاه، دوباره دعوت به عمل آورد. قریب در مواقع خاص، ایستادگی میکرد و از هیچ فردی هـم نـمیترسید و در اعتقادش به اسلام و منافع ملی راسخ بود و به خاطر دوستیها یا دیگر امور تغییری در عقیدهاش نمیداد. «عباس شیبانی» یکی از شاگردان قریب دربارهٔ فعالیتهای سیاسی قریب میگوید: «در جلسات درس، همیشه با طنز و کنایه دستگاه و رژیـم وقت را به باد انتقاد میگرفت و به این وسیله با گوشه و کنایه نسبت به دسـتگاه اعـتراض خـود را ابراز میکرد. آنـچه کـه دکـتر قریب را به عنوان شخصیت سیاسی شناساند، واقعه بعد از کودتای ۸۲ مرداد یعنی تصویب قرارداد «کـنسرسیوم» تـوسط مجلس سنا بود و آن عبارت بود از نامهای که عدهای از بزرگان آن زمان از قبیل آیـت الله فـیروزآبادی و عـدهای از استادان دانشگاه که یکی از آنها استاد قریب بود، نوشتند، همراه با ۱۱ استاد دیـگر دانـشگاه که مؤسسین همین شرکت «یاد» بودند و به همین مناسبت شرکت «یاد» نامگذاری شده است». | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
جسم قریب در واپسین سالهای زندگی، ناتوان شده بود و او از پروردگار، طلب رهایی از چنگال بیماری یا مرگ میکرد. با این وجود همواره نگران شرایط کودکان بیمار بود و توصیههای لازم برای درمان آنان را به دانشجویان میکرد. در هـنگام کسالتش که در [[آمریکا]] بود، نامهای برای یکی از دوستانش نگاشت که در آن اینگونه نوشته بود، '''من گرچه با مرگ دست به گریبان هستم؛ اما مطالعه را ترک نکردهام'''. | جسم قریب در واپسین سالهای زندگی، ناتوان شده بود و او از پروردگار، طلب رهایی از چنگال بیماری یا مرگ میکرد. با این وجود همواره نگران شرایط کودکان بیمار بود و توصیههای لازم برای درمان آنان را به دانشجویان میکرد. در هـنگام کسالتش که در [[آمریکا]] بود، نامهای برای یکی از دوستانش نگاشت که در آن اینگونه نوشته بود، '''من گرچه با مرگ دست به گریبان هستم؛ اما مطالعه را ترک نکردهام'''. | ||
با ایـنکه سـرطان کلیه داشت و میدانست کـه از ایـن بیماری جان سالم به در نخواهد برد، مطالعه و درس خود را ترک نکرد. با نهایت کوشش، سعی میکرد، طوری درس بدهد که شاگردانش به خوبی آزمـوده شـوند و برای کشور و مردم مفید باشند. سرانجام قریب در یکم بهمن ۱۳۵۳ شمسی درگذشت و بنا بر وصیت خودش، پیکرش به قم منتقل شد. برای مراسم خاکسپاری محمد قریب، [[محمدرضا شاه پهلوی]] به همراه خودروهای دربار شخصاً جنازهٔ محمد قریب را از تهران تا [[قم]] همراهی کرد و [[آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی]] [[نماز میت]] بر پیکرش خواند و در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد. | با ایـنکه سـرطان کلیه داشت و میدانست کـه از ایـن بیماری جان سالم به در نخواهد برد، مطالعه و درس خود را ترک نکرد. با نهایت کوشش، سعی میکرد، طوری درس بدهد که شاگردانش به خوبی آزمـوده شـوند و برای کشور و مردم مفید باشند. سرانجام قریب در یکم بهمن ۱۳۵۳ شمسی درگذشت و بنا بر وصیت خودش، پیکرش به قم منتقل شد. برای مراسم خاکسپاری محمد قریب، [[محمدرضا شاه پهلوی]] به همراه خودروهای دربار شخصاً جنازهٔ محمد قریب را از [[تهران]] تا [[قم]] همراهی کرد و [[آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی]]، [[نماز میت]] بر پیکرش خواند و در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد. | ||
== پانویس == | == پانویس == |