۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' خواسته اند ' به ' خواستهاند ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
از آنجا که در قرن دوم قمری مذاهب فقهی زیادی در جهان اسلام به وجود آمد، چنان که برخی تعداد آن را 138 مذهب میدانند، زمینههای مستعدی برای پیدایش فقه مقارن به وجود آمد. | از آنجا که در قرن دوم قمری مذاهب فقهی زیادی در جهان اسلام به وجود آمد، چنان که برخی تعداد آن را 138 مذهب میدانند، زمینههای مستعدی برای پیدایش فقه مقارن به وجود آمد. | ||
به گواهی تاریخ، | به گواهی تاریخ، شخصیتهای زیادی در طول تاریخ تاکنون نقش فراوانی در تکامل فقه مقارن داشتند که در رأس آنان باید از دو شخصیت بزرگ جهان اسلام؛ یعنی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نام برد. | ||
این دو بزرگوار با بهرهگیری از کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) در حلقههای درس خویش از روش مقارن در تمامی رشتههای علوم اسلامی از قبیل فقه، تفسیر و کلام استفاده نموده و مشتاقان حقیقت را از مذاهب گوناگون به سوی خود فرامیخواندند. | این دو بزرگوار با بهرهگیری از کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) در حلقههای درس خویش از روش مقارن در تمامی رشتههای علوم اسلامی از قبیل فقه، تفسیر و کلام استفاده نموده و مشتاقان حقیقت را از مذاهب گوناگون به سوی خود فرامیخواندند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
ایشان به ابویوسف میگوید: «ای یعقوب در برداشت و رفتار ما دقت کن که از کجا آن را به دست آوردهایم؛ زیرا ما انسان هستیم امروز سخنی میگوییم و فردا از آن عدول میکنیم» <ref>(جستاری در اندیشه فقهی مذاهب، ص78، به نقل از: مقلدون و الائمه الاربعه، ص36).</ref> | ایشان به ابویوسف میگوید: «ای یعقوب در برداشت و رفتار ما دقت کن که از کجا آن را به دست آوردهایم؛ زیرا ما انسان هستیم امروز سخنی میگوییم و فردا از آن عدول میکنیم» <ref>(جستاری در اندیشه فقهی مذاهب، ص78، به نقل از: مقلدون و الائمه الاربعه، ص36).</ref> | ||
ابن وهب درباره مالک ابن انس میگوید: «مالک در حالی که پاسخگویی زیاد به مسائل را صحیح نمىدانست، به من گفت: ای اباعبدالله اگر به چیزی علم داری آن را بیان نموده و برای آن دلیل اقامه کن و نسبت به چیزی که | ابن وهب درباره مالک ابن انس میگوید: «مالک در حالی که پاسخگویی زیاد به مسائل را صحیح نمىدانست، به من گفت: ای اباعبدالله اگر به چیزی علم داری آن را بیان نموده و برای آن دلیل اقامه کن و نسبت به چیزی که نمیدانی سکوت کن، مبادا برای خودت نسبت به مردم قلاده سوئی قرار دهی (مسئول ضلالت آنان گردی)» <ref>(ما رواه الاکابر عن مالک، محمد بن مخلد مروزی، ص58؛ جامع بیان العلم و فضله، ابنعبدالبر، ج2، ص145).</ref> | ||
شافعی میگوید: «اگر روایت صحیحی از پیامبر(ص) برخلاف آنچه گفته ام، وجود دارد، آن روایت مقدم است و از من تقلید نکنید» (سیر اعلام النبلاء، ج10، ص33). همچنین ذهبی از او نقل | شافعی میگوید: «اگر روایت صحیحی از پیامبر(ص) برخلاف آنچه گفته ام، وجود دارد، آن روایت مقدم است و از من تقلید نکنید» (سیر اعلام النبلاء، ج10، ص33). همچنین ذهبی از او نقل میکند: «هرگاه حدیثی صحیح بود، نظر من همان است و چنانچه حدیث صحیحی یافتید، سخن مرا [در صورتی که مخالف آن بود] به دیوار بکوبید» <ref>(همان، ص30؛ نیل الاوطار، شوکانی، ج6، ص83؛ تحفه الاحوذی، ج4، ص450).</ref> | ||
احمد بن حنبل میگوید: «از من تقلید نکنید و از مالک و ثوری و اوزاعی هم تقلید نکنید، شما هم از منابعی که آنان | احمد بن حنبل میگوید: «از من تقلید نکنید و از مالک و ثوری و اوزاعی هم تقلید نکنید، شما هم از منابعی که آنان گرفتهاند، مطالب را اخذ کنید» <ref>(اضواء البیان، شنقیطی، ج7، ص347)</ref>. همچنین در جای دیگری میگوید: «تقلید از دیگران در دین نشانه کم دانشی است؛ زیرا آنان از خطا در امان نیستند» (همان). | ||
از متأخران نیز عالمان زیادی از اهل سنت به اجتناب از تعصبات مذهبی و | از متأخران نیز عالمان زیادی از اهل سنت به اجتناب از تعصبات مذهبی و فرقهگرایی تذکر داده و از مردم خواستهاند به تحقیق در مبانی و ادله مذهب خود و دیگران نگریسته تا بتوانند قول احسن را گزینش کنند، چنان که امام ابوشامه میگوید: «کسی که به فقه اشتغال دارد، سزاوار نیست که به یک مذهب اکتفا کند، بلکه بهتر است احتیاط نموده و در هر مسئله ای نزدیکترین نظریه را به کتاب خدا و سنت بپذیرد و این عمل حتی برای کسانی که به علوم مقدماتی اجتهاد آشنا باشند، آسان است» <ref>(طلایهدار تقریب، ص170).</ref> | ||
در مسلم الثبوت آمده است: «واجب کردن تقلید از مکتب فقهی معینی، تشریع و | در مسلم الثبوت آمده است: «واجب کردن تقلید از مکتب فقهی معینی، تشریع و بدعتگذاری است، اگر در اختلاف علما ملزم به مکتب فقهی معینی شویم، دچار عسر و حرج و سختی خواهیم گشت» (طلایهدار تقریب، ص171، به نقل از مقدمه مقارنه المذاهب فی الفقه، شلتوت). | ||
شیخ سید سابق از عالمان معاصر اهل سنت در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تأکید آنان در عدم مرجعیت خویش برای مردم مینویسد: | شیخ سید سابق از عالمان معاصر اهل سنت در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تأکید آنان در عدم مرجعیت خویش برای مردم مینویسد: | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=گفتار برخی از عالمان شیعی و سنی را در اهمیت و ضرورت روش فقهی مقارن= | =گفتار برخی از عالمان شیعی و سنی را در اهمیت و ضرورت روش فقهی مقارن= | ||
[[ | [[فخر رازی]] در کتاب جامع العلوم یکی از دانشهای حوزههای علمیه اسلامی را علم الخلافیات ـ که فقه مقارن مرحله تکامل یافته آن است ـ ذکر کرده و مینویسد: | ||
«علم خلاف علمی شریف و بزرگ است. حقایق و دقایق آن جز به تحریرات منقح و تقریرات ملخص و اعتراضات موجه و استدراکات وارد نتوان کرد»، آنگاه نه اصل برای این علم ذکر میکند <ref>(طلایهدار تقریب، ص142، به نقل از جامع العلوم، صص14-19).</ref> | «علم خلاف علمی شریف و بزرگ است. حقایق و دقایق آن جز به تحریرات منقح و تقریرات ملخص و اعتراضات موجه و استدراکات وارد نتوان کرد»، آنگاه نه اصل برای این علم ذکر میکند <ref>(طلایهدار تقریب، ص142، به نقل از جامع العلوم، صص14-19).</ref> | ||
[[ابنخلدون]] نیز در مقدمه تاریخ خود مینویسد: | [[ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی|ابنخلدون]] نیز در مقدمه تاریخ خود مینویسد: | ||
«مجتهدان در این دانش فقه (علمالخلاف یا فقه مقارن)، که از ادله شرعیه استنباط شده برحسب تفاوت افکار و مشاعر با یکدیگر اختلاف کردهاند و این اختلاف توسعه عظیمی یافته و مقلدان مختار بودهاند از هر مجتهدی که بخواهند تقلید کنند. میان پیروان مذاهب مناظراتی روی میداد که مآخذ پیشوایان و انگیزههای اختلاف و مواقع اجتهاد ایشان بیان میشد، اینگونه دانش را دانش خلافیات مینامند» <ref>(مقدمه ابنخلدون، ج2، صص929و930، با اندکی تصرف).</ref> | «مجتهدان در این دانش فقه (علمالخلاف یا فقه مقارن)، که از ادله شرعیه استنباط شده برحسب تفاوت افکار و مشاعر با یکدیگر اختلاف کردهاند و این اختلاف توسعه عظیمی یافته و مقلدان مختار بودهاند از هر مجتهدی که بخواهند تقلید کنند. میان پیروان مذاهب مناظراتی روی میداد که مآخذ پیشوایان و انگیزههای اختلاف و مواقع اجتهاد ایشان بیان میشد، اینگونه دانش را دانش خلافیات مینامند» <ref>(مقدمه ابنخلدون، ج2، صص929و930، با اندکی تصرف).</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
== الف:اختلاف در محدوده قرآن == | == الف:اختلاف در محدوده قرآن == | ||
اسباب اختلاف در محدوده قرآن یکی از این عوامل میباشد: | |||
# اختلاف در قرائتهای متواتر آیات، نظیر اختلاف در اعراب نصب یا جر کلمه ارجلکم در آیه شریفه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ» (مائده، 675) که سبب اختلاف در حکم شستن یا مسح پاها در وضو گردیده است. | |||
# اختلاف به سبب اشتراک لفظی، مثل کلمه قرء در آیه شریفه «وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ» (بقره، 228)، که مشترک بین دو معنای طهر (پاکی) و حیض میباشد که موجب اختلاف در حکم عده زنهای مطلقه گردیده است. 3. اختلاف به سبب اختلاف در فهم و برداشت از نص آیه شریفه قرآن و تفسیر آن. | |||
== ب:اختلاف در محدوده سنت == | == ب:اختلاف در محدوده سنت == | ||
اسباب اختلاف در محدوده سنت به شرح ذیل میباشد: | اسباب اختلاف در محدوده سنت به شرح ذیل میباشد: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۳: | ||
3. اختلافات مبنایی فقیهان در عمل نمودن به خبر واحد: برخی از مذاهب در عمل به خبر واحد شروطی نظیر عام البلوی بودن و مخالف قیاس نبودن را لازم میدانند و برخی از مذاهب خبر واحد محفوف به قراین قطعیه را حجت دانسته و خبر واحد مجرد از قرینه را حجت نمیدانند. بدیهی است چنین اختلافاتی بین فقیهان سبب اختلاف آنان در فتاوا خواهد شد. | 3. اختلافات مبنایی فقیهان در عمل نمودن به خبر واحد: برخی از مذاهب در عمل به خبر واحد شروطی نظیر عام البلوی بودن و مخالف قیاس نبودن را لازم میدانند و برخی از مذاهب خبر واحد محفوف به قراین قطعیه را حجت دانسته و خبر واحد مجرد از قرینه را حجت نمیدانند. بدیهی است چنین اختلافاتی بین فقیهان سبب اختلاف آنان در فتاوا خواهد شد. | ||
4. تعارض ظاهری بین نصوص: هرچند این امر در محدوده قرآن کریم هم قابل تصور است، اما در محدوده سنت بسیار مشاهده میشود. از این رو فقیهان در جهت رفع این تعارض مبانی و | 4. تعارض ظاهری بین نصوص: هرچند این امر در محدوده قرآن کریم هم قابل تصور است، اما در محدوده سنت بسیار مشاهده میشود. از این رو فقیهان در جهت رفع این تعارض مبانی و روشهای مختلفی را اتخاذ نموده و معیارهایی را برای ترجیح مطرح کردهاند، بنابراین اختلاف آنان در این مبانی و معیارها سبب اختلاف آنان در اجتهادشان در مسائل فقهی میگردد. | ||
5. تخصیص عمومات قرآن به وسیله سنت: در اینکه آیا عام قرآنی به وسیله سنت قابل تخصیص است یا خیر، بین فقیهان اختلافاتی وجود دارد. جمهور فقیهان سنی و شیعه به جهت آنکه دلالت عام قرآنی بر افرادش را ظنی میدانند، معتقدند که این تخصیص جایز است، ولی برخی نظیر ابوحنیفه معتقدند این دلالت قطعی بوده است. بنابراین تخصیص عمومات قرآنی فقط به وسیله خبر واحد یا قیاس جایز نیست. </ref> جهت اطلاعات بیشتر ر. ک: الفقه المقارن، عبدالفتاح کباره، صص104-145؛ الاصول العامه للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، صص45-49.</ref> | 5. تخصیص عمومات قرآن به وسیله سنت: در اینکه آیا عام قرآنی به وسیله سنت قابل تخصیص است یا خیر، بین فقیهان اختلافاتی وجود دارد. جمهور فقیهان سنی و شیعه به جهت آنکه دلالت عام قرآنی بر افرادش را ظنی میدانند، معتقدند که این تخصیص جایز است، ولی برخی نظیر ابوحنیفه معتقدند این دلالت قطعی بوده است. بنابراین تخصیص عمومات قرآنی فقط به وسیله خبر واحد یا قیاس جایز نیست. </ref> جهت اطلاعات بیشتر ر. ک: الفقه المقارن، عبدالفتاح کباره، صص104-145؛ الاصول العامه للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، صص45-49.</ref> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۶: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}}{{پانویس|2}} | |||
{{پانویس|2}} | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]] | |||
[[رده:فقه]] | [[رده:فقه]] |