۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - ' می ستاید' به ' میستاید') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روی تخت وی اشاره می کند، که در سوره ص، آیه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آیاتی است که به مساله داوری او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و این آیات در سوره انبیاء، آیه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، که در سوره مورد بحث، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آیات مربوط به داستان هدهد و ملکه سبأ است، که در همین سوره، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن جناب است که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است. | قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روی تخت وی اشاره می کند، که در سوره ص، آیه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آیاتی است که به مساله داوری او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و این آیات در سوره انبیاء، آیه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، که در سوره مورد بحث، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آیات مربوط به داستان هدهد و ملکه سبأ است، که در همین سوره، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن جناب است که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است. | ||
آیاتی که آن جناب را | آیاتی که آن جناب را میستاید در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثنای بسیاری از او کرده، بنده اش خوانده، اوابش نامیده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> و به علم و حکمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و نیز فرموده: «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً». <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> و باز فرموده: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و او را از انبیاء مهدی و راه یافته خوانده، فرموده: «وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَهارُونَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳</ref> و نیز فرموده: «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره انعام، آیه ۸۴</ref> | ||
سلیمان (ع) در [[عهد عتیق|عهد عتیق]] داستان آن جناب در کتاب ملوک اول آمده و بسیار در حشمت و جلالت امر او و وسعت ملکش و وفور ثروتش و بلوغ حکمتش سخن گفته. | سلیمان (ع) در [[عهد عتیق|عهد عتیق]] داستان آن جناب در کتاب ملوک اول آمده و بسیار در حشمت و جلالت امر او و وسعت ملکش و وفور ثروتش و بلوغ حکمتش سخن گفته. |