۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر(ص)]] و [[زبیر بن عبدالمطلب]] نیز بود. | پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر(ص)]] و [[زبیر بن عبدالمطلب]] نیز بود. | ||
ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی | ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی حاجیان) را از پدر به [[ارث]] برده بود ولی به دلیل تنگدستی این منصب را در عوض بدهیای که به [[عباس بن عبدالمطلب]] داشت به او واگذار کرد. | ||
ابوطالب مردی سخاوتمند با درایت و بانفوذ صاحب رأی و اندیشه و عدالت مدار بود که قبایل عرب مکه قبولش داشتند و او را داور خود میشناختند. او نیز در داوری جانب حق را نگه میداشت. و با وجود این مردی تنگدست اما بلند طبع بود. وی مردی سخنور و شاعر بود. اشعار وی در مجموعهای با عنوان <big>دیوان ابوطالب</big> گردآوری شده است. از مشهورترین قصاید او <big>قصیده لامیه</big> است. | ابوطالب مردی سخاوتمند با درایت و بانفوذ صاحب رأی و اندیشه و عدالت مدار بود که قبایل عرب مکه قبولش داشتند و او را داور خود میشناختند. او نیز در داوری جانب حق را نگه میداشت. و با وجود این مردی تنگدست اما بلند طبع بود. وی مردی سخنور و شاعر بود. اشعار وی در مجموعهای با عنوان <big>دیوان ابوطالب</big> گردآوری شده است. از مشهورترین قصاید او <big>قصیده لامیه</big> است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در [[مکه معظمه]] در خانوادهای برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(ص)]] برادر بود. | نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیدهاند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در [[مکه معظمه]] در خانوادهای برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(ص)]] برادر بود. | ||
پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری میشناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد میکردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] | پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری میشناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد میکردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] میخواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(ص) بسیار کوشا بود. [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بر این حقیقت معترف اند. | ||
ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را امهانی | ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را امهانی میخواندند و دختر دیگرش <big>ریطه</big> یا <big>اسماء</big> است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند. <ref>الفصول المهمة، ص 30</ref> | ||
=گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | =گوشهای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمهای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه [[اسلام]] را از دست دادند. | در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمهای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه [[اسلام]] را از دست دادند. | ||
[[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل میکنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - | [[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل میکنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - میریختند. <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت [[حضرت خدیجه]] رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر خدا دو چندان شد. | ||
درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر(ص) میفرماید: | درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر(ص) میفرماید: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
لیعلم خیار الناس ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم اتانا یهدی مثل ما اتیا به فکل بامر الله یهدی و یعصم و انکم تتلونه فی کتابکم بصدق حدیث لا حدیث المرجم | لیعلم خیار الناس ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم اتانا یهدی مثل ما اتیا به فکل بامر الله یهدی و یعصم و انکم تتلونه فی کتابکم بصدق حدیث لا حدیث المرجم | ||
شخصیتهای فهمیده بدانند که محمد; مانند [[موسی]] و [[عیسی]] [[پیامبر]] است. | شخصیتهای فهمیده بدانند که محمد; مانند [[موسی]] و [[عیسی]] [[پیامبر]] است. | ||
همانطور که آن دو پیامبر هدایت آسمانی داشتند او نیز دارد; و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه باز | همانطور که آن دو پیامبر هدایت آسمانی داشتند او نیز دارد; و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند. | ||
و شماها اوصاف او را در کتابهای آسمانی به درستی | و شماها اوصاف او را در کتابهای آسمانی به درستی میخوانید; و این گفتار صحیحی است و [[رجم]] به [[غیب]] نیست. <ref>تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 34</ref> | ||
=ادله ایمان حضرت ابوطالب (ع)= | =ادله ایمان حضرت ابوطالب (ع)= | ||
از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (ع) است، این ظلمها فقط به این دلیل است که وی پدر [[علی (ع)]] است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان؛ مانند [[منافقین]] و آزاد | از جمله شخصیتهای اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (ع) است، این ظلمها فقط به این دلیل است که وی پدر [[علی (ع)]] است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان؛ مانند [[منافقین]] و آزاد شدههای از [[اموی]]<nowiki/>ها بود. این گروه به دلیل آن که در مصاف و رویارویی با حضرتش عاجز ماندند؛ - چرا که همه میدانند که او اولین کسی است که [[اسلام]] آورد و نزدیک ترین فرد به رسول الله بود، بلکه طبق آنچه را که در [[سوره مباهله]] آمده است او نفس [[رسول خدا]] بود -، از راه دیگری برای ضربه زدن به آن حضرت برآمدند، مانند این که پدرش ابوطالب در حال [[کفر]] از دنیا رفت. | ||
در حالی که این [[تهمت]] و دروغی بیش نیست. عالمان بزرگ ما این تهمتها را به صورت مستدل رد کردهاند، به نحوی که جای هیچ گونه شک و تردین در [[ایمان]] [[حضرت ابوطالب]] باقی نمی ماند. ما در این جا خلاصهای از این جوابها را متذکر | در حالی که این [[تهمت]] و دروغی بیش نیست. عالمان بزرگ ما این تهمتها را به صورت مستدل رد کردهاند، به نحوی که جای هیچ گونه شک و تردین در [[ایمان]] [[حضرت ابوطالب]] باقی نمی ماند. ما در این جا خلاصهای از این جوابها را متذکر میشویم. | ||
طرز تفکّر و عقیده هر شخص را از راههای متعددی میتوان به دست آورد از جمله: | طرز تفکّر و عقیده هر شخص را از راههای متعددی میتوان به دست آورد از جمله: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
== بررسی آثار علمی و ادبی او == | == بررسی آثار علمی و ادبی او == | ||
ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز | ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند، سران قریش! تصوّر کرده اید که میتوانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را در سر میپرورانید که کمتر از خوابهای آشفته نیست، او پیامبر است [[وحی]] از ناحیه [[خداوند]] بر او نازل میگردد" <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سرودهاند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دلها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سرودهاند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دلها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابوطالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
همچنیین در جای دیگر آوردهاند: "ای برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و | همچنیین در جای دیگر آوردهاند: "ای برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و میدانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد(ص)]] از بهترین آئینها است." <ref>تاریخ ابن کثیر، ج 2 ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 5، ص 195</ref> | ||
دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
حضرت ابوطالب شخصیتی است که در طول زندگی خود حتی برای یک لحظه راضی نشد برادر زاده عزیزش آزرده و دلشکسته شود و علیرغم تمام مشکلات و عدم امکانات زحمت بردن او را به [[شام]] همراه خود پذیرفت. | حضرت ابوطالب شخصیتی است که در طول زندگی خود حتی برای یک لحظه راضی نشد برادر زاده عزیزش آزرده و دلشکسته شود و علیرغم تمام مشکلات و عدم امکانات زحمت بردن او را به [[شام]] همراه خود پذیرفت. | ||
اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به | اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | ||
وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظهای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب)را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظهای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب)را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | ||
ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزبها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع از تو بر | ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزبها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع از تو بر میخیزد و شمشیرهای برّنده آنها را میرباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ||
== عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او == | == عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او == | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع، ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانی را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که برای مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع، ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانی را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که برای مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | ||
ب: [[امام باقر(ع)]] میفرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرمؤمنان دستور | ب: [[امام باقر(ع)]] میفرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرمؤمنان دستور میداد از طرف وی [[حج]] به جا آورند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14،ص 76</ref> | ||
ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک میکردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک میکردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده: |