۸۷٬۷۷۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراینباره') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=تجددگرایی در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در [احکام] شرع= | =تجددگرایی در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در [احکام] شرع= | ||
وقتی از اهمیت تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی به قصد تجددگرایی (نوسازی) و فعالکردن عناصر ایستای آن سخن به میان میآوریم، نکته تازهای را مطرح نساخته ایم؛ چرا که درک این اهمیت از سوی اندیشهوران و متخصصان، چنان بدیهی است که به استدلال نیازی ندارد. مگر نه آن است که واقعیتهای متغیر و حوادث نوپدید و سرعت پیشرفتی که هر روز شاهد آنیم، ما را دائم و مستقیم درگیر ضرورت نوسازی در اندیشه اسلامی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که بنا بر ضرورت، دروازه بر هر فراخوان جدید یا آیین تجددگرایی بگشاییم و مجال ورودش دهیم؛ بلکه برعکس افزایش آن اهمیت، درست متناسب با افزایش نیاز به کنترل نوسازی و قانونمند ساختن آن به گونهای است که نوسازی را وسیلهای سازد تا اندیشه اسلامی همه عرصههای زندگی را در برگیرد و اجتهاد، ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع شود و در این صورت، تجددگرایی یا نوسازی، خود نه هدف بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفی است که طی آن دین به اهداف و آماجهای خود نایل میآید. <br> | وقتی از اهمیت تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی به قصد تجددگرایی (نوسازی) و فعالکردن عناصر ایستای آن سخن به میان میآوریم، نکته تازهای را مطرح نساخته ایم؛ چرا که درک این اهمیت از سوی اندیشهوران و متخصصان، چنان بدیهی است که به استدلال نیازی ندارد. مگر نه آن است که واقعیتهای متغیر و حوادث نوپدید و سرعت پیشرفتی که هر روز شاهد آنیم، ما را دائم و مستقیم درگیر ضرورت نوسازی در اندیشه اسلامی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که بنا بر ضرورت، دروازه بر هر فراخوان جدید یا آیین تجددگرایی بگشاییم و مجال ورودش دهیم؛ بلکه برعکس افزایش آن اهمیت، درست متناسب با افزایش نیاز به کنترل نوسازی و قانونمند ساختن آن به گونهای است که نوسازی را وسیلهای سازد تا اندیشه اسلامی همه عرصههای زندگی را در برگیرد و اجتهاد، ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع شود و در این صورت، تجددگرایی یا نوسازی، خود نه هدف بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفی است که طی آن دین به اهداف و آماجهای خود نایل میآید. <br> | ||
برآنم که برگزاری کنفرانسها و گردهماییهایی | برآنم که برگزاری کنفرانسها و گردهماییهایی دراینباره، بیانگر پافشاری رهبران اندیشه اسلامی بر حمایت از این اندیشه در برابر امواج مستقیم و غیرمستقیم مخالفی است که انواع متنوع و گوناگونی از شعارهای پرزرق و برق یا تیره سرمیدهند؛ امری که ما را همان قدر به تداوم روند نوسازی علاقهمند میسازد که به سلامت روشها و اصالت نوسازی، حسّاسیت و پایبندی و علاقهمندی نشان میدهیم. <br> | ||
روند نوسازی مورد نظر ما، در واقع ایجاد فرمولهای فکری نوی است که از منابع مقدس اسلامی الهام گرفته باشد؛ خواه این فرمولها، موضوعهای نوی را دربرگیرند یا به موضوعهای قدیم بپردازند و یا به بازسازی اندیشههای موروث پیشین همت گمارند، مهم آن است که این فرمولها، توان پاسخگویی به پرسشهای جدید و برآوردن نیازهای متغیر برخاسته از تحولات زمانی و مکانی را داشته باشند.<br> | روند نوسازی مورد نظر ما، در واقع ایجاد فرمولهای فکری نوی است که از منابع مقدس اسلامی الهام گرفته باشد؛ خواه این فرمولها، موضوعهای نوی را دربرگیرند یا به موضوعهای قدیم بپردازند و یا به بازسازی اندیشههای موروث پیشین همت گمارند، مهم آن است که این فرمولها، توان پاسخگویی به پرسشهای جدید و برآوردن نیازهای متغیر برخاسته از تحولات زمانی و مکانی را داشته باشند.<br> | ||
بر این اساس، اجتهاد در پیوندی تنگاتنگ با روند نوسازی قرارداد؛ ابزار آن است و تولیدکنندهای به شمار میرود که مواد اولیه نوسازی را تولید میکند و به رغم این که اجتهاد، در اصطلاح و بنابر برداشت سنتی، قابلیت استنباط حکم شرعی از منابع شریعت اسلامی است، تعمیم آن بر تمام عرصههای زندگی و به طریق اولی بر تمام عرصههای اندیشه اسلامی که در همه زوایای زندگی دخالت دارند، آن را با اهداف خود شریعت، یعنی قانون زندگی، همسو و هماهنگ میسازد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اجتهاد، ابزار نوسازی در فقه اعم از فقه فرد یا جامعه در اندیشه اقتصادی، اندیشه سیاسی و اندیشه اجتماعی و جز آن و نیز در مسائل علم کلام و ابزارهای استنباط و ساز و کار درک منابع مقدس اسلامی است. اینها همه برای نوسازی و تجددگرایی، نیازمند اجتهادند و این همانی است که پروسه نوسازی را ضروری و در عین حال بسیار پراهمیت میسازد. اهمیت آن نیز در حساسیت فوق العاده ابزارهای ظریف و راه دشوار آن است؛ زیرا هرگونه سستی یا انحرافی خدای ناکرده به نتایج وحشتناک و فاجعهآمیزی میانجامد که پیامدهای آن گریبانگیر نه تنها مجتهد یا اندیشهور یا تجدیدگر، بلکه تمام یا بخشی از امت میشود. اگر حرکت اندیشهور تجددگرا را به حرکت روی لبه تیغ تشبیه کنیم، مبالغه نکردهایم. هر خطایی، زنجیرهای از خطاها را در پی خواهد آورد. <br> | بر این اساس، اجتهاد در پیوندی تنگاتنگ با روند نوسازی قرارداد؛ ابزار آن است و تولیدکنندهای به شمار میرود که مواد اولیه نوسازی را تولید میکند و به رغم این که اجتهاد، در اصطلاح و بنابر برداشت سنتی، قابلیت استنباط حکم شرعی از منابع شریعت اسلامی است، تعمیم آن بر تمام عرصههای زندگی و به طریق اولی بر تمام عرصههای اندیشه اسلامی که در همه زوایای زندگی دخالت دارند، آن را با اهداف خود شریعت، یعنی قانون زندگی، همسو و هماهنگ میسازد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اجتهاد، ابزار نوسازی در فقه اعم از فقه فرد یا جامعه در اندیشه اقتصادی، اندیشه سیاسی و اندیشه اجتماعی و جز آن و نیز در مسائل علم کلام و ابزارهای استنباط و ساز و کار درک منابع مقدس اسلامی است. اینها همه برای نوسازی و تجددگرایی، نیازمند اجتهادند و این همانی است که پروسه نوسازی را ضروری و در عین حال بسیار پراهمیت میسازد. اهمیت آن نیز در حساسیت فوق العاده ابزارهای ظریف و راه دشوار آن است؛ زیرا هرگونه سستی یا انحرافی خدای ناکرده به نتایج وحشتناک و فاجعهآمیزی میانجامد که پیامدهای آن گریبانگیر نه تنها مجتهد یا اندیشهور یا تجدیدگر، بلکه تمام یا بخشی از امت میشود. اگر حرکت اندیشهور تجددگرا را به حرکت روی لبه تیغ تشبیه کنیم، مبالغه نکردهایم. هر خطایی، زنجیرهای از خطاها را در پی خواهد آورد. <br> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=تجدد (نوسازی) برای آینده= | =تجدد (نوسازی) برای آینده= | ||
تردیدی نیست که تاریخ اسلام شاهد ظهور و حضور نوآوران بزرگ و حتی گروه پیشگامان تجددگرایی بوده است. هر حرکت فکری تجددگرایی ویژه اوضاع زمانی و اوضاع خود، و به عبارت دیگر، حرکتی متعلق به همان زمان بوده است. بدین ترتیب تلاشهای تجددگرایانه کنونی که اندیشهوران مجتهد روشنفکر بدان دست یازیدهاند، ویژه همین زمان است و آینده باید نوآوریها و نوآوران خود را داشته باشد. در عین حال پروژههای بزرگی که در عرصههای سیاست بینالمللی، رسانهها، اقتصاد، فرهنگ و غیره از سوی کسانی تدارک میشود که خود را "حاکمان جهان" و "مدعیان برتری" میخوانند و نیز شتاب حوادث و جریانها و تراکم متغیرها و جهشهای پیاپی در عرصه علم و فنآوری، حاضر را به لحظه نامحسوسی تبدیل کرده و بشر را همواره در "آینده" قرار داده است؛ زیرا آنچه پژوهشهای آینده نگرانه غربی از آن پرده برداشتهاند، ما را درباره آنچه اکنون و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دچار شگفتی و حیرتی ساخته که یکی از اندیشهوران غربی از آن به "ضربه آینده" یاد کرده است؛ چون نتایج آنچه بیست سال پیش برای آن برنامهریزی شده اکنون عیان میشود و نتایج آنچه اکنون برایش برنامهریزی میشود، بیست یا پنجاه سال بعد، عیان خواهد شد و در برابر همه اینها، اسلام و اندیشه اسلامی باید درباره آنچه در آینده اتفاق میافتد یا در مورد آنچه از هماکنون برایش تدارک میشود، موضع خود را داشته باشد. این موضع به صورت آمادگی اندیشه اسلامی برای آینده و کوشش در جهت تدارک ضربهها و غیرمنتظرههای آن است؛ بدین سبب همگان را به اتخاذ چنین موضعی و بررسی و مطالعه در اندیشه آیندهنگرانه اسلام که از بررسی آسیبشناسی و ریشهابی آن آغاز میشود؛ سپس آینده و چالشها و گزینههای آن را مورد "بهْنگری" قرار میدهد و پس از آن برای کشف بنا و کنترل جایگزینیهای مطلوب به برنامهریزی میپردازد فرامیخوانیم؛ به طور مثال، مفاهیمی چون جهانی سازی و انسانگرایی که دیگران اکنون آن را تدارک دیدهاند، به مرور و با گذشت زمان نمود مییابد و نتایج نهایی آن در آینده ظهور خواهد کرد. بسیاری از کشفیات نیز چنین است؛ برای مثال، در مهندسی ژنتیک چنین اتفاق میافتد که نتایج حاصل از مطالعات و بررسیهای مربوطه، در آینده بروز میکند. شریعت و فقه و علم کلام اسلامی نیز باید | تردیدی نیست که تاریخ اسلام شاهد ظهور و حضور نوآوران بزرگ و حتی گروه پیشگامان تجددگرایی بوده است. هر حرکت فکری تجددگرایی ویژه اوضاع زمانی و اوضاع خود، و به عبارت دیگر، حرکتی متعلق به همان زمان بوده است. بدین ترتیب تلاشهای تجددگرایانه کنونی که اندیشهوران مجتهد روشنفکر بدان دست یازیدهاند، ویژه همین زمان است و آینده باید نوآوریها و نوآوران خود را داشته باشد. در عین حال پروژههای بزرگی که در عرصههای سیاست بینالمللی، رسانهها، اقتصاد، فرهنگ و غیره از سوی کسانی تدارک میشود که خود را "حاکمان جهان" و "مدعیان برتری" میخوانند و نیز شتاب حوادث و جریانها و تراکم متغیرها و جهشهای پیاپی در عرصه علم و فنآوری، حاضر را به لحظه نامحسوسی تبدیل کرده و بشر را همواره در "آینده" قرار داده است؛ زیرا آنچه پژوهشهای آینده نگرانه غربی از آن پرده برداشتهاند، ما را درباره آنچه اکنون و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دچار شگفتی و حیرتی ساخته که یکی از اندیشهوران غربی از آن به "ضربه آینده" یاد کرده است؛ چون نتایج آنچه بیست سال پیش برای آن برنامهریزی شده اکنون عیان میشود و نتایج آنچه اکنون برایش برنامهریزی میشود، بیست یا پنجاه سال بعد، عیان خواهد شد و در برابر همه اینها، اسلام و اندیشه اسلامی باید درباره آنچه در آینده اتفاق میافتد یا در مورد آنچه از هماکنون برایش تدارک میشود، موضع خود را داشته باشد. این موضع به صورت آمادگی اندیشه اسلامی برای آینده و کوشش در جهت تدارک ضربهها و غیرمنتظرههای آن است؛ بدین سبب همگان را به اتخاذ چنین موضعی و بررسی و مطالعه در اندیشه آیندهنگرانه اسلام که از بررسی آسیبشناسی و ریشهابی آن آغاز میشود؛ سپس آینده و چالشها و گزینههای آن را مورد "بهْنگری" قرار میدهد و پس از آن برای کشف بنا و کنترل جایگزینیهای مطلوب به برنامهریزی میپردازد فرامیخوانیم؛ به طور مثال، مفاهیمی چون جهانی سازی و انسانگرایی که دیگران اکنون آن را تدارک دیدهاند، به مرور و با گذشت زمان نمود مییابد و نتایج نهایی آن در آینده ظهور خواهد کرد. بسیاری از کشفیات نیز چنین است؛ برای مثال، در مهندسی ژنتیک چنین اتفاق میافتد که نتایج حاصل از مطالعات و بررسیهای مربوطه، در آینده بروز میکند. شریعت و فقه و علم کلام اسلامی نیز باید دراینباره، آمادگی داشته باشند و نظر خود را ارائه دهند و در حد و اندازه چالشها و فشارهای آینده باشند. بر این اساس، در حال حاضر شیوهها، اندیشهها و دیدگاههایی مطرح میشود که هدف از آنها، قرار دادن اندیشه اسلامی در سطح مسائل آینده است. اندیشههایی چون فلسفه فقه، فقه اهداف (فقه المقاصد)، فقه اولویتها و علم کلام جدید و تحول در اجتهاد و اسلامی کردن یا جستوجوی ریشه قرآنی و سنتی علوم اجتماعی و انسانی و حتی علوم کاربردی و غیره همگی در شمار پروژههایی برای بحث و بررسی و مطالعه میان منادیان تجددگرایی اصیل در اندیشه اسلامی با هدف انتقال اندیشه اسلامی از اکنون به آینده است. بدین ترتیب، زمانیکه ما احکام و نظامها و نظریات دربرگیرنده دوره مربوط به نسل اسلامی امروزی را تدارک میبینیم، بهترین خدمت را به او که زمام آینده را به دست خواهد داشت، میکنیم. در واقع و پیش از هر چیز، این خدمتی به نسل کنونی است که چالشهای آینده را در برابر دیدگان خود مجسم مییابد و فشارها و دردهای آن را حس میکند؛ زیرا وقتی بشر احساس اکنونی خود را از دست میدهد، اکنون به آینده تبدیل میشود. این فراخوان هرگز به معنای فرار به جلو و نادیده گرفتن مرحلهها و گذرا از زمان نیست؛ بلکه برعکس، فراخوانی به درگیری مستقیم با واقعیت و در نظر داشتن سنتهای هستی و قوانین وجود و عمل به متون مقدس اسلامی است. <br> | ||
=منابع= | =منابع= |