۸۸٬۲۶۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ') |
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراینباره') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''سنجش نظریه ملاصدرا با دلایل نقلی''' | '''سنجش نظریه ملاصدرا با دلایل نقلی''' | ||
بنابراین هویت انسانی از حدوث مادی و جسمانی آغاز و به بقای مجردانه روحانی منتهی میگردد. پیش از این نیز | بنابراین هویت انسانی از حدوث مادی و جسمانی آغاز و به بقای مجردانه روحانی منتهی میگردد. پیش از این نیز دراینباره به تفصیل سخن رفت؛ اما در این جا باید نظریه سوم را با ظواهر ادلّه ی نقلی بسنجیم و ببینیم که آیا به دلیلهای نقلی سازگاری دارد یا خیر؟ | ||
مرحوم [[ملاصدرا|صدر المتألّهین]]، این مسئله را از دشوارترین مسائل فلسفی میداند. ایشان ادلّه نقلی این باب را به دو دسته تقسیم کرده است: ظاهر نخست دسته آن است که هویت و انسانیت انسان، در همین مرتبه طبیعت شکل میگیرد؛ برای مثال در [[سوره مؤمنون]]، پس از ذکر تطورّات نطفه انسان که به علقه، مضغه، عظام و... تحوّل مییابد، چنین میفرماید: (ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ)<ref>سوه مؤمنون، آیه 14.</ref>. ظاهر این آیه آن است که همان موجود مادی را که از خاک و نطفه آغاز شده و به مرحله کمال جنینی رسیده، خلقتی دیگر و صورتی غیر آنچه پیش تر داشت، بخشیدیم و انسانش ساختیم. | مرحوم [[ملاصدرا|صدر المتألّهین]]، این مسئله را از دشوارترین مسائل فلسفی میداند. ایشان ادلّه نقلی این باب را به دو دسته تقسیم کرده است: ظاهر نخست دسته آن است که هویت و انسانیت انسان، در همین مرتبه طبیعت شکل میگیرد؛ برای مثال در [[سوره مؤمنون]]، پس از ذکر تطورّات نطفه انسان که به علقه، مضغه، عظام و... تحوّل مییابد، چنین میفرماید: (ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ)<ref>سوه مؤمنون، آیه 14.</ref>. ظاهر این آیه آن است که همان موجود مادی را که از خاک و نطفه آغاز شده و به مرحله کمال جنینی رسیده، خلقتی دیگر و صورتی غیر آنچه پیش تر داشت، بخشیدیم و انسانش ساختیم. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
== گونه گونی تعریف انسان در قرآن == | == گونه گونی تعریف انسان در قرآن == | ||
خداوند در [[قرآن]]، تعاریف متعددی از انسان ارائه کرده است؛ در جایی انسان را سراسر فقر و نیاز میخواند و او را عین ربط و فقر وجودی میداند، یعنی همه هستی او به خدا وابسته است: (یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ)<ref>سوره فاطر، آیه 15.</ref>. همچنین خدا، انسان را خلیفه خود میخواند. | خداوند در [[قرآن]]، تعاریف متعددی از انسان ارائه کرده است؛ در جایی انسان را سراسر فقر و نیاز میخواند و او را عین ربط و فقر وجودی میداند، یعنی همه هستی او به خدا وابسته است: (یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ)<ref>سوره فاطر، آیه 15.</ref>. همچنین خدا، انسان را خلیفه خود میخواند. | ||
در جایی دیگر [[قرآن|قرآن کریم]]، کتابِ وجودی انسان را در دو مقام تدوین کرده است: در مقام نخست، از هویّت انسان سخن میگوید و او را بر خلاف تعریف رایج که وی را حیوان ناطق میدانند، «حیّ متألّه»، یعنی موجود زندهای دانسته است که حیات او در تألّه وی تجلّی دارد و تألّه، همان ذوب شدن در ظهورِ الهیّت است و مقام دوم که در ادامه به صورت مفصل از آن بحث میشود، | در جایی دیگر [[قرآن|قرآن کریم]]، کتابِ وجودی انسان را در دو مقام تدوین کرده است: در مقام نخست، از هویّت انسان سخن میگوید و او را بر خلاف تعریف رایج که وی را حیوان ناطق میدانند، «حیّ متألّه»، یعنی موجود زندهای دانسته است که حیات او در تألّه وی تجلّی دارد و تألّه، همان ذوب شدن در ظهورِ الهیّت است و مقام دوم که در ادامه به صورت مفصل از آن بحث میشود، دراینباره است که گوهر ملکوتی انسان، یعنی «حیات و تألّه»، چگونه بارور و شکوفا میشود و راه رسیدن وی به کمالات انسانی کدام است، شرایط سهولت و موانع صعوبت طیّ طریق چیست، همرهان یان راه چه گروهی و رهزنان آن کداماند و... . | ||
== انسان، فقر و نیاز محض == | == انسان، فقر و نیاز محض == | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
البته در قرآن کریم در مواردی، از تغییر خلق و تبدیل نعمت سخن به میان آمده است، چنان که پیروان شیطان را از سوی او، مأمور دگرگون ساختن خلق خدا معرفی کرد و چنین فرمود: (فَلَیغَیرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ)<ref>سوره نساء، آیه 119.</ref>. نیز با اشاره به عقاب شدید آل فرعون فرمود: این کیفر سخت از آن روست که خدا هیچ نعمتی از مردمان را دگرگون نمیسازد، مگر آنکه آنان به تغییر خود بپردازند: (ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یکُ مُغَیرًا نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)<ref> سوره انفال، آیه 53.</ref>. چنین معنایی را در جای دیگر این گونه بیان فرمود: (إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)<ref>سوره رعد، آیه 11.</ref>. | البته در قرآن کریم در مواردی، از تغییر خلق و تبدیل نعمت سخن به میان آمده است، چنان که پیروان شیطان را از سوی او، مأمور دگرگون ساختن خلق خدا معرفی کرد و چنین فرمود: (فَلَیغَیرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ)<ref>سوره نساء، آیه 119.</ref>. نیز با اشاره به عقاب شدید آل فرعون فرمود: این کیفر سخت از آن روست که خدا هیچ نعمتی از مردمان را دگرگون نمیسازد، مگر آنکه آنان به تغییر خود بپردازند: (ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یکُ مُغَیرًا نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)<ref> سوره انفال، آیه 53.</ref>. چنین معنایی را در جای دیگر این گونه بیان فرمود: (إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)<ref>سوره رعد، آیه 11.</ref>. | ||
باید توجه داشت که در همه این موارد که از تغییر خلقت سخن به میان میآید، تضعیف فطرت مراد است؛ نه اعدام و تبدیل آن؛ از این رو در هنگامه خطر و قطع همه اسباب ظاهری، نه تنها مؤمنان، بلکه ملحدان و مشرکان نیز متوجه مبدأ هستی میشوند و با تخلیص از آلودگیهای اعتقادی و عملی، و رهایی از هر چه غیر خداست، مخلصانه به سوی معبود یگانه رو میکنند. | باید توجه داشت که در همه این موارد که از تغییر خلقت سخن به میان میآید، تضعیف فطرت مراد است؛ نه اعدام و تبدیل آن؛ از این رو در هنگامه خطر و قطع همه اسباب ظاهری، نه تنها مؤمنان، بلکه ملحدان و مشرکان نیز متوجه مبدأ هستی میشوند و با تخلیص از آلودگیهای اعتقادی و عملی، و رهایی از هر چه غیر خداست، مخلصانه به سوی معبود یگانه رو میکنند. | ||
قرآن کریم | قرآن کریم دراینباره، از کشتی نشستگانی یاد میکند که به هنگام خطر و هجوم امواج سهمگین دریا، خدایی را که همواره انکار کردهاند، مخلصانه میخوانند؛ اگر چه پس از نجات الهی و رهیابی به ساحل، راه دیگر میروند و شرک، ستم و طغیان را، چون گذشته، پیش میگیرند: (فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّئهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذَا هُمْ یشْرِکُونَ)<ref>سوره عنکبوت، آیه 65.</ref>؛ (وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّئهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ<ref> سوره لقمان، آیه 32.</ref>؛ (هُوَ الَّذِی یسَیرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّی إِذَا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَهٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ * فَلَمَّا أَنْجَئهُمْ إِذَا هُمْ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ...)<ref> سوره یونس، آیه 22- 23.</ref>. | ||
== اشکال تعریف حیّ متألّه == | == اشکال تعریف حیّ متألّه == |