پرش به محتوا

کمیت اسدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
</div>
</div>


'''کمیت بن زید اسدی''' از برجسته‌ترین شاعران [[شیعه]] معاصر [[اهل‌بیت]] بود که مورد عنایت سه پیشوای شیعیان ([[امام سجادعلیه‌السلام]]، [[امام باقرعلیه‌السلام]] و [[امام جعفر صادقعلیه‌السلام]]) قرار داشت. وی مرثیه معروفی پیرامون حسین بن علیعلیه‌السلام سروده‌است. کمیت از شاعران زمان خود و از اصحاب خاص باقر است. به نقل از ابوالفرج اصفهانی، کمیت با اینکه شیعه خالصی بود، با یکی از خوارج به نام طرماح که شاعر بود، رابطه دوستانه ای داشت. به نقل از ابوالفرج، اشعار کمیت به «هاشمیات» معروف بود و در میان همه مردم مقبول افتاده بود. به نوشته ابوالفرج، کمیت امویان را نامشروع مى‌دانسته و دلش با اهل بیت بوده است. اما گاهی از روی تقیه مدح بنی امیه را کرده است. از آثار کمیت به عنوان قدیمترین شواهد در دفاع از عقیده امامت یاد می کنند.
'''کمیت بن زید اسدی''' از برجسته‌ترین شاعران [[شیعه]] معاصر [[اهل‌بیت]] بود که مورد عنایت سه پیشوای شیعیان ([[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه‌السلام]]، [[امام باقر علیه السلام|امام باقرعلیه‌السلام]] و [[امام جعفر صادق (علیه السلام)|امام جعفر صادق علیه‌السلام]]) قرار داشت. وی مرثیه معروفی پیرامون [[امام حسین|حسین‌علیه‌السلام]] سروده‌است. کمیت از شاعران زمان خود و از اصحاب خاص باقر است. به نقل از ابوالفرج اصفهانی، کمیت با اینکه شیعه خالصی بود، با یکی از خوارج به نام طرماح که شاعر بود، رابطه دوستانه‌ای داشت. به نقل از ابوالفرج، اشعار کمیت به «هاشمیات» معروف بود و در میان همه مردم مقبول افتاده بود. به نوشته ابوالفرج، کمیت امویان را نامشروع مى‌دانسته و دلش با اهل بیت بوده است. اما گاهی از روی تقیه مدح بنی امیه را کرده است. از آثار کمیت به عنوان قدیمترین شواهد در دفاع از عقیده امامت یاد می کنند.
وی که حافظ قرآن و فقیه نیز بود، به سخاوت و دلیری شهرت داشت. مجموعه سروده‌های او در دوجلد، به نام «شعر الکمیت بن زید الاسدی» گردآوری و چاپ شده‌است. وی در نهایت در دوران امویان کشته شد.
وی که حافظ قرآن و فقیه نیز بود، به سخاوت و دلیری شهرت داشت. مجموعه سروده‌های او در دوجلد، به نام «شعر الکمیت بن زید الاسدی» گردآوری و چاپ شده‌ است. وی در نهایت در دوران امویان کشته شد.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
ابومُستَهَل کُمَیْت بن زید اَسَدی (۶۰-۱۲۶ق)، از شاعران عرب‌زبان شیعه و از مدیحه‌سرایان اهل بیتعلیه‌السلام است. لغت‌شناسی آشنا به تاریخ عرب و از سخنوران قبیله مُضَر بوده است. وی محضر [[امام سجادعلیه‌السلام]]، [[امام باقرعلیه‌السلام]] و [[امام صادقعلیه‌السلام]] را درک کرد.
ابومُستَهَل کُمَیْت بن زید اَسَدی (۶۰-۱۲۶ق)، از شاعران عرب‌زبان شیعه و از مدیحه‌سرایان اهل بیتعلیه‌السلام است. لغت‌شناسی آشنا به تاریخ عرب و از سخنوران قبیله مُضَر بوده است. وی محضر [[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه‌السلام]]، [[امام باقر علیه السلام|امام باقرعلیه‌السلام]] و [[امام جعفر صادق (علیه السلام)|امام جعفر صادق علیه‌السلام]] را درک کرد.
کمیت در روزگار خلافت بنی‌امیه می‌زیست و از روی تقیه شعری نیز نزد هشام بن عبدالملک در مدح بنی‌امیه سرود. معروف‌ترین اشعارش را قصاید هاشمیات دانسته‌اند.
کمیت در روزگار خلافت بنی‌امیه می‌زیست و از روی تقیه شعری نیز نزد هشام بن عبدالملک در مدح بنی‌امیه سرود. معروف‌ترین اشعارش را قصاید هاشمیات دانسته‌اند.


== ولادت و درگذشت ==
== ولادت و درگذشت ==
کمیت بن زید بن خنیس بن مخالد اسدی در سال ۶۰ قمری به دنیا آمد. او در زمان خلافت مروان بن محمد، آخرین خلیفه اموی، در سال ۱۲۶ق و در کوفه درگذشت<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۷، ص۳۰.</ref>. [[امام سجادعلیه‌السلام]] در زمان زنده بودن کمیت، برای [[شهادت]] او دعا کرده بود<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۵۰.</ref>. او نخستین کسی بود که در قبرستان بنی‌اسد، دفن شد<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۷، ص۳۰.</ref>.
کمیت بن زید بن خنیس بن مخالد اسدی در سال ۶۰ قمری به دنیا آمد. او در زمان خلافت مروان بن محمد، آخرین خلیفه اموی، در سال ۱۲۶ق و در کوفه درگذشت<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۷، ص۳۰.</ref>. [[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه‌السلام]] در زمان زنده بودن کمیت، برای [[شهادت]] او دعا کرده بود<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۵۰.</ref>. او نخستین کسی بود که در قبرستان بنی‌اسد، دفن شد<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۷، ص۳۰.</ref>.


== تعداد اشعار ==
== تعداد اشعار ==
گزارش‌های مختلفی در مورد تعداد اشعار کمیت وجود دارد. ابوالفرج اصفهانی در کتاب الاغانی <ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۳۰.</ref>. و علامه امینی <ref>امینی، الغدیر، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۲۷.</ref>. به نقل از کتاب المعاهد، اشعار او را ۵۲۸۹ بیت ذکر کرده است. در کشف الظنون به نقل از کتاب عیون الاخبار ابن شاکر، تعداد اشعار او بیش از ۵۰۰۰ قصیده گزارش شده است <ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، ج۱، ص ۸۰۸.</ref>.
گزارش‌های مختلفی در مورد تعداد اشعار کمیت وجود دارد. ابوالفرج اصفهانی در کتاب الاغانی<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۳۰.</ref>. و علامه [[عبدالحسین امینی|امینی]]<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۲۷.</ref>. به نقل از کتاب المعاهد، اشعار او را ۵۲۸۹ بیت ذکر کرده است. در کشف الظنون به نقل از کتاب عیون الاخبار ابن شاکر، تعداد اشعار او بیش از ۵۰۰۰ قصیده گزارش شده است<ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، ج۱، ص ۸۰۸.</ref>.
بر اساس آنچه علامه‌ امینی گزارش کرده، فراهم‌آورنده شعر کمیت، اصمعی و آراینده و افزایندۀ آن ابن سکیت است. ابن سکیت، راوی شعر کمیت از قول استادش نصران است. نصران گفته است که: من شعر کمیت را بر ابی حفص عمر بن ابی‌بکر خوانده‌ام.<br>
بر اساس آنچه علامه‌ امینی گزارش کرده، فراهم‌آورنده شعر کمیت، اصمعی و آراینده و افزایندۀ آن ابن سکیت است. ابن سکیت، راوی شعر کمیت از قول استادش نصران است. نصران گفته است که: من شعر کمیت را بر ابی حفص عمر بن ابی‌بکر خوانده‌ام.<br>


=== هجویات و مناظره‌های شاعر ===
=== هجویات و مناظره‌های شاعر ===
کمیت نسبت به عدنانیه تعصب داشت و در تمام دوران زندگی‌اش با شاعران یمن هجوسرایی و پاسخ‌گویی رواج داشت. دعبل بن علی خزاعی و ابن عیینه، قصیدۀ مذهّبۀ او را پس از مرگش پاسخ گفتند. البته ابوزلفاء بصری آزادشدۀ بنی‌هاشم نیز جواب آن دو را داده است.
کمیت نسبت به عدنانیه تعصب داشت و در تمام دوران زندگی‌اش با شاعران یمن هجوسرایی و پاسخ‌گویی رواج داشت. دعبل بن علی خزاعی و ابن عیینه، قصیدۀ مذهّبۀ او را پس از مرگش پاسخ گفتند. البته ابوزلفاء بصری آزادشدۀ بنی‌هاشم نیز جواب آن دو را داده است.
همچنین میان کمیت و حکیم اعور کلبی مفاخره و مناظرۀ فراوانی رخ داده است <ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۹ به نقل از «الموتلف و المختلف» صفحۀ۱۷. </ref>.
همچنین میان کمیت و حکیم اعور کلبی مفاخره و مناظرۀ فراوانی رخ داده است<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۹ به نقل از «الموتلف و المختلف» صفحۀ۱۷. </ref>.


== شعر کمیت در بیان دیگران ==
== شعر کمیت در بیان دیگران ==
«آمدی» و «ابن عمر بغدادی» گفته‌اند: اشعار کمیت بن زید دربارۀ خاندان پیغمبر (ص) مشهور است. سندوبی گفته است:
«آمدی» و «ابن عمر بغدادی» گفته‌اند: اشعار کمیت بن زید دربارۀ خاندان [[پیامبر صلی الله علیه و آله|پیامبرصل الله علیه وآله]] مشهور است. سندوبی گفته است:
کمیت از بهترین شاعران دولت اموی است، وی مردی دانا به لغات عرب و روزگار آنان بود، و از بهترین و برترین شعرهای او هاشمیات است و آن قصائدی است که در آن از خاندان پیغمبر (ص) به نیکی یاد کرده است <ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۹.</ref>.
کمیت از بهترین شاعران دولت اموی است، وی مردی دانا به لغات عرب و روزگار آنان بود، و از بهترین و برترین شعرهای او هاشمیات است و آن قصائدی است که در آن از خاندان [[پیامبر صلی الله علیه و آله|پیامبرصل الله علیه وآله]] به نیکی یاد کرده است<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۹.</ref>.


«ثعالبی» در صفحۀ ۱۷۱ «ثمار القلوب» گفته است:
«ثعالبی» در صفحۀ ۱۷۱ «ثمار القلوب» گفته است:
خط ۵۸: خط ۵۸:
کمیت از خدمت امام مرخص شد و به نزد «عبدالله بن حسن بن علی» آمد و به انشاد پرداخت، عبداللّه قباله کشتزاری به ارزش چهار هزار درهم را به او بخشید. ولی کمیت با گفتن این جمله که: پدر و مادرم به قربانت. درست است که من در شعری که برای دیگران سروده‌ام در اندیشۀ دنیا بوده‌ام اما بخدا سوگند، در مورد شما جز برای خدا شعری نگفته‌ام و من به پاداش شعری که برای خدا گفته‌ام مزد و بهایی نمی‌گیرم، از گرفتن آن امتناع کرد. عبدالله با پافشاری آن را به کمیت داد و پس از چند روز کمیت از او درخواست کرد که روستا را پس بگیرد. عبداللّه پذیرفت. در این هنگام عبدالله بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بن ابی‌طالب برخاست و کیسه‌ای چرمی برداشت و آن را به چهار تن از غلامان خود داد و به خانه‌های بنی هاشم آمد و آن‌ها به پاس حمایت کمیت از بنی هاشم، پول و حتی برخی زنان، جواهرات زینتی خود را در آن ریختند و ارزش آن به ۱۰۰ هزار درهم و دینار رسید. عبدالله، کیسه‌ها را جلو کمیت گذاشت ولی او گفت: پدر و مادرم بقربانت، چه مال فراوانی و چه کار شایانی! امّا من در ستایش شما جز به خدا و پیغمبر نظری نداشته‌ام و از شما مزد و پاداش دنیوی نمی‌گیرم. اینها را به صاحبانش برگردانید.
کمیت از خدمت امام مرخص شد و به نزد «عبدالله بن حسن بن علی» آمد و به انشاد پرداخت، عبداللّه قباله کشتزاری به ارزش چهار هزار درهم را به او بخشید. ولی کمیت با گفتن این جمله که: پدر و مادرم به قربانت. درست است که من در شعری که برای دیگران سروده‌ام در اندیشۀ دنیا بوده‌ام اما بخدا سوگند، در مورد شما جز برای خدا شعری نگفته‌ام و من به پاداش شعری که برای خدا گفته‌ام مزد و بهایی نمی‌گیرم، از گرفتن آن امتناع کرد. عبدالله با پافشاری آن را به کمیت داد و پس از چند روز کمیت از او درخواست کرد که روستا را پس بگیرد. عبداللّه پذیرفت. در این هنگام عبدالله بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بن ابی‌طالب برخاست و کیسه‌ای چرمی برداشت و آن را به چهار تن از غلامان خود داد و به خانه‌های بنی هاشم آمد و آن‌ها به پاس حمایت کمیت از بنی هاشم، پول و حتی برخی زنان، جواهرات زینتی خود را در آن ریختند و ارزش آن به ۱۰۰ هزار درهم و دینار رسید. عبدالله، کیسه‌ها را جلو کمیت گذاشت ولی او گفت: پدر و مادرم بقربانت، چه مال فراوانی و چه کار شایانی! امّا من در ستایش شما جز به خدا و پیغمبر نظری نداشته‌ام و از شما مزد و پاداش دنیوی نمی‌گیرم. اینها را به صاحبانش برگردانید.
«محمّد بن کناسه» می‌گوید: وقتی شعر؛
«محمّد بن کناسه» می‌گوید: وقتی شعر؛
به دوستی آنان (خاندان پیغمبر ع) با بیگانگان، خویشاوند و پسرعمو شدم و از نزدیکانی که هرچه بیشتر آنها را متهم می‌دانستم، دوری گزیدم
به دوستی آنان (خاندان پیغمبر) با بیگانگان، خویشاوند و پسرعمو شدم و از نزدیکانی که هرچه بیشتر آنها را متهم می‌دانستم، دوری گزیدم
به جایگاه شناخته شده‌ای روی آورده‌ام که توان و تمسّکم به خداوند است<ref>ابیات ۸۰ و ۸۵ قصیده میمیه هاشمیات</ref>.
به جایگاه شناخته شده‌ای روی آورده‌ام که توان و تمسّکم به خداوند است<ref>ابیات ۸۰ و ۸۵ قصیده میمیه هاشمیات</ref>.
از کمیت را برای هشام خواندند، گفت: این ریاکار خود را به کشتن داد.<br>
از کمیت را برای هشام خواندند، گفت: این ریاکار خود را به کشتن داد.<br>
خط ۸۹: خط ۸۹:
|}
|}
ترجمه: «تیراندازان، با کمان دیگری (یزید) به سوی او (امام حسین ع) تیر می‌اندازند وای بر آن آخری که زمینۀ تبهکاری را اولی برای او فراهم آورد».
ترجمه: «تیراندازان، با کمان دیگری ([[یزید]]) به سوی او ([[امام حسین|حسین‌علیه‌السلام]]) تیر می‌اندازند وای بر آن آخری که زمینۀ تبهکاری را اولی برای او فراهم آورد».
«ابی جعفر» دستها را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! کمیت را بیامرز!<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۲۰-۲۱.</ref>.
«ابی جعفر» دست‌ها را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! کمیت را بیامرز!<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۲۰-۲۱.</ref>.
ارتباط با اهل بیت
ارتباط با اهل بیت


=== ابیاتی از قصائد کمیت درباره [[امام حسینعلیه‌السلام]]: ===
=== ابیاتی از قصائد کمیت درباره امام حسین علیه‌السلام: ===


{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:


ابومستهل، روستایی که عبداللّه بن حسن سندش را به وی داده بود و با چهار هزار دینار برابری می‌کرد همچنین پولهایی که عبدالله به خاطر سرایش کمیت در مدح بنی هاشم، از آنان فراهم آورده بود و مقدار آن به صد هزار درهم می‌رسید، برگرداند.
ابومستهل، روستایی که عبداللّه بن حسن سندش را به وی داده بود و با چهار هزار دینار برابری می‌کرد همچنین پولهایی که عبدالله به خاطر سرایش کمیت در مدح بنی هاشم، از آنان فراهم آورده بود و مقدار آن به صد هزار درهم می‌رسید، برگرداند.
کمیت اسدی، هنگام پس دادن این هدیه‌ها جملاتی گفته است. مثلا؛ در پاسخ به هدیه فاطمه دختر حسین علیه‌السلام که سیصد دینار با اسبی سواری بود دیده هایش به اشک نشست و گفت: نه، بخدا سوگند نمی‌پذیرم که من شما را به‌اندیشۀ دنیاداری، دوست نمی‌دارم. کمیت به امام سجّاد علیه‌السلام گفت: من شما را از آن جهت مدح گفته ام، که برایم وسیله‌ای در پیشگاه پیغمبر خدا باشید. به [[امام باقر]] علیه‌السلام گفت: بخدا سوگند کس نداند (و آن روز نیاید) که من از شما درهم و دیناری بگیرم، تا خدای گرامی و بزرگی هست که مرا کفایت کند. و قول او به صادقین علیه‌السلام این است که: بخدا قسم من شما را به‌اندیشۀ دنیاداری دوست نمی‌دارم و اگر خواستار دنیا بودم به نزد کسی می‌رفتم که آن را به دست داشت امّا من برای آخرت به شما مهر می‌ورزم.
کمیت اسدی، هنگام پس دادن این هدیه‌ها جملاتی گفته است. مثلا؛ در پاسخ به هدیه فاطمه دختر حسین علیه‌السلام که سیصد دینار با اسبی سواری بود دیده هایش به اشک نشست و گفت: نه، بخدا سوگند نمی‌پذیرم که من شما را به‌اندیشۀ دنیاداری، دوست نمی‌دارم. کمیت به [[امام سجاد (ع)|امام سجاد علیه‌السلام]] گفت: من شما را از آن جهت مدح گفته ام، که برایم وسیله‌ای در پیشگاه پیغمبر خدا باشید. به [[امام باقر علیه السلام|امام باقر علیه‌السلام]] گفت: بخدا سوگند کس نداند (و آن روز نیاید) که من از شما درهم و دیناری بگیرم، تا خدای گرامی و بزرگی هست که مرا کفایت کند. و قول او به صادقین علیهماالسلام این است که: بخدا قسم من شما را به‌اندیشۀ دنیاداری دوست نمی‌دارم و اگر خواستار دنیا بودم به نزد کسی می‌رفتم که آن را به دست داشت امّا من برای آخرت به شما مهر می‌ورزم.
او در پاسخ به محبت عبداللّه بن حسن بن علی علیه‌السلام می‌گوید: بخدا سوگند قصیده‌ای دربارۀ شما جز برای خدا نسروده‌ام و من در برابر آنچه برای خدا گفته ام، مزد و بهایی نمی‌گیرم. سخنش به عبداللّه از نوادگان جعفر این است؛ من از مدح شما، جز رضای خدا و رسولش اراده‌ای نداشته‌ام و پاداش دنیوی از شما نمی‌خواهم.
او در پاسخ به محبت عبداللّه بن حسن بن علی علیه‌السلام می‌گوید: بخدا سوگند قصیده‌ای دربارۀ شما جز برای خدا نسروده‌ام و من در برابر آنچه برای خدا گفته ام، مزد و بهایی نمی‌گیرم. سخنش به عبداللّه از نوادگان جعفر این است؛ من از مدح شما، جز رضای خدا و رسولش اراده‌ای نداشته‌ام و پاداش دنیوی از شما نمی‌خواهم.


== دعاهای اهل‌بیت درباره کمیت ==
== دعاهای اهل‌بیت درباره کمیت ==
کمیت، به عنوان شاعری که در زمان بنی امیه به ستایش خاندان پیامبر می‌پرداخت، نزد امامانی که آنها را درک کرد از جایگاه خاصی برخوردار بوده. زین‌العابدین علیه‌السلام بدین امر تصریح کرده: خداوندا! در روزگاری که دیگران خودداری می‌کردند، این کمیت بود که در راه خاندان پیغمبرت ازخودگذشتگی نشان داد و آنچه دیگران پنهان می‌داشتند آشکار کرد.
کمیت، به عنوان شاعری که در زمان بنی امیه به ستایش خاندان پیامبر می‌پرداخت، نزد امامانی که آنها را درک کرد از جایگاه خاصی برخوردار بوده. زین‌العابدین علیه‌السلام بدین امر تصریح کرده: خداوندا! در روزگاری که دیگران خودداری می‌کردند، این کمیت بود که در راه خاندان پیغمبرت ازخودگذشتگی نشان داد و آنچه دیگران پنهان می‌داشتند آشکار کرد.
در کتاب‌های شیعه و سنی خواب هایی به کمیت و دیگران (مثل خواب ابا ابراهیم سعد اسدی) نسبت داده شده که در آن پیامبر (ص) از کمیت ابراز رضایت کرده و حتی یک مرتبه دعبل را از معارضه با او بازداشته است. در این خواب ها، پیغمبر برای او درخواست رحمت کرده، پاداش خیر خواسته و ثنایش گفته و در حقش با الفاظ؛ «بورکت و بورک قومک» دعا کرده است.
در کتاب‌های شیعه و سنی خواب هایی به کمیت و دیگران (مثل خواب ابا ابراهیم سعد اسدی) نسبت داده شده که در آن پیامبر از کمیت ابراز رضایت کرده و حتی یک مرتبه دعبل را از معارضه با او بازداشته است. در این خواب ها، پیغمبر برای او درخواست رحمت کرده، پاداش خیر خواسته و ثنایش گفته و در حقش با الفاظ؛ «بورکت و بورک قومک» دعا کرده است.
امام سجاد علیه‌السلام درباره کمیت این گونه دعا می‌کند؛ خداوندا! او را به خوشبختی زنده بدار و به شهادت بمیران و پاداش دنیوی او را به وی بنما و ثواب اخرویش را برایش ذخیره فرما! امام باقر علیه‌السلام در موارد متعددی مانند ایام تشریق در منا، و غیر آن روی به کعبه آورده و دربارۀ او به درخواست رحمت و آمرزش، دعا کرده که «پیوسته به روح القدس مؤید باشی».
امام سجاد علیه‌السلام درباره کمیت این گونه دعا می‌کند؛ خداوندا! او را به خوشبختی زنده بدار و به شهادت بمیران و پاداش دنیوی او را به وی بنما و ثواب اخرویش را برایش ذخیره فرما! امام باقر علیه‌السلام در موارد متعددی مانند ایام تشریق در منا، و غیر آن روی به کعبه آورده و دربارۀ او به درخواست رحمت و آمرزش، دعا کرده که «پیوسته به روح القدس مؤید باشی».
امام صادق در مواقف شهود دستها را به دعا بلند کرد و گفت: خدایا! گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار «کمیت» را بیامرز و آن قدر به وی عطا کن که راضی شود.
امام صادق در مواقف شهود دستها را به دعا بلند کرد و گفت: خدایا! گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار «کمیت» را بیامرز و آن قدر به وی عطا کن که راضی شود.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
|الا حییت عنا یا مدینا || و هل ناس تقول مسلمینا
|الا حییت عنا یا مدینا || و هل ناس تقول مسلمینا
|}
|}
تصمیم به انتقام از او گرفت. او هاشمیات را به سی کنیز آموخت و به سوی هشام بن عبدالملک فرستاد. هشام، از آن‌ها خواست تا قرآن بخوانند و شعر بسرایند. آنها هاشمیات کمیت را، خواندند. او با شنیدن این اشعار برآشفت و به خالد که عامل او در عراق بود نامه نوشت که: سر کمیت را برایش بفرستد.
تصمیم به انتقام از او گرفت. او هاشمیات را به سی کنیز آموخت و به سوی هشام بن عبدالملک فرستاد. هشام، از آن‌ها خواست تا [[قرآن]] بخوانند و شعر بسرایند. آنها هاشمیات کمیت را، خواندند. او با شنیدن این اشعار برآشفت و به خالد که عامل او در عراق بود نامه نوشت که: سر کمیت را برایش بفرستد.
ابان بن ولید عامل واسط، که با کمیت دوست بود. غلامی را بر استری نشاند و او را به شرط رساندن نامه‌اش به کمیت آزاد کرد. ابان در نامه از کمیت خواست با حیله جایش را در زندان با «حبی» همسر و دخترعمویش، عوض کند. کمیت این کار را کرده و از زندان گریخت و بنی اسد، طایفه «حبی»، هم مانع این شدند که خالد بن عبدالله آسیبی به او برساند.
ابان بن ولید عامل واسط، که با کمیت دوست بود. غلامی را بر استری نشاند و او را به شرط رساندن نامه‌اش به کمیت آزاد کرد. ابان در نامه از کمیت خواست با حیله جایش را در زندان با «حبی» همسر و دخترعمویش، عوض کند. کمیت این کار را کرده و از زندان گریخت و بنی اسد، طایفه «حبی»، هم مانع این شدند که خالد بن عبدالله آسیبی به او برساند.
کمیت روزگاری را به تواری گذراند. تا آنکه به عنبسة بن سعید بن عاص روی آورد و از او درخواست شفاعت پیش هشام کرد. او به کمیت پیشنهاد داد به گور معاویه پسر هشام در دیر حنیناء پناهنده شود. عنبسه به دیدار مسلمة بن هشام آمد و به او گفت: کمیت شما را عموما و تو را به خصوص چنان مدح کرده است که مانند آن مسموع نیفتاده است. مسلمه با شنیدن این کلمات عهده دار شفاعت کمیت پیش پدرش شد. به دستور هشام مجلسی برپا کردند تا کمیت اشعارش را در مدح بنی امیه بخواند. ابرش کلبی نیز در این مجلس حضور داشت. کمیت در این مجلس هشام را به قصیدۀ راییۀ خود ستود. او در این قصیده می‌گوید:
کمیت روزگاری را به تواری گذراند. تا آنکه به عنبسة بن سعید بن عاص روی آورد و از او درخواست شفاعت پیش هشام کرد. او به کمیت پیشنهاد داد به گور معاویه پسر هشام در دیر حنیناء پناهنده شود. عنبسه به دیدار مسلمة بن هشام آمد و به او گفت: کمیت شما را عموما و تو را به خصوص چنان مدح کرده است که مانند آن مسموع نیفتاده است. مسلمه با شنیدن این کلمات عهده دار شفاعت کمیت پیش پدرش شد. به دستور هشام مجلسی برپا کردند تا کمیت اشعارش را در مدح بنی امیه بخواند. ابرش کلبی نیز در این مجلس حضور داشت. کمیت در این مجلس هشام را به قصیدۀ راییۀ خود ستود. او در این قصیده می‌گوید: