۸۷٬۷۷۵
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس}}↵{{پانویس|2}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:ارتداد.jpg|بیقاب|چپ]] | |||
'''اِرْتِدادْ''' خارجشدن و رویگردانی از [[دین اسلام]] است. اگر كسی كه [[مسلمان]] است، از دين اسلام بيرون رود. او را در اصطلاح دينی مرتد گويند. برخی از موجبات ارتداد از نظر فقیهان عبارتند از: انكار ضروری دين؛ چيزی را كه از دين نيست جزء دين شمردن؛ [[كفر]] ورزيدن به [[خدا]] يا [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر]]؛ انجام كاری كه حاكی از بیايمانی است. مانند [[سجده]] بر [[بت]] يا توهين به مقدسات اسلامی. در [[فقه اسلامی]] شخص مرتد تحت شرایطی به [[مرگ]] محکوم میشود. | |||
'''اِرْتِدادْ''' خارجشدن و | |||
== ارتداد == | == ارتداد == | ||
«ارتداد» واژهای است فقهی ـ حقوقی از ریشه ردّ و به معنای «رد شدن»، «برگشت از دین»، «از مسلمانی | «ارتداد» واژهای است فقهی ـ حقوقی از ریشه ردّ و به معنای «رد شدن»، «برگشت از دین»، «از مسلمانی برگشتن<ref>علی اکبر دهخدا، لغتنامه، تهران، مجلس شورای ملّی، 1328ش، ج6، ص1624.</ref>»، «رو گردانیدن از [[اسلام|مذهب اسلام]] بعد از [[اسلام]]<ref>سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، شرکت مؤلّفان و مترجمان ایران، ج1، ص143 ـ 144.</ref>»، «برگرداندن»، «بازگرداندن، چه حسی چه معنوی<ref>محمد قریب، فرهنگ لغات قرآن، تهران، انتشارات بنیاد، 1366ش، ج1، ص469 ـ 470. و نیز سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361ش، چاپ سوم، ج3، ص 79 ـ 80.</ref>»، «عقب نشینی» و «کنارهگیری<ref>الیاس آنطوانالیاس، القاموس العصری (فرهنگ نوین)، ترجمه سیدمصطفی طباطبایی، تهران، چاپخانه اسلامیه، 1358ش، چاپ دوم، ص246.</ref>» آمده است. | ||
از معانی مذکور سنخیتی آشکار بین معنای لغوی و اصطلاح فقهی به دست میآید؛ گرچه برخی از فقها این سنخیت را به گونهای دیگر یعنی به معنای «خروج از شیء ([[کفر]]) و سپس بازگشت به همان شیء» مطرح نمودهاند<ref>نعمانبن محمدبنحیّون تمیمی، دعائم الاسلام، قاهره، دارالمعارف، 1358ق، چاپ دوم، ج2، ص479. </ref>. البته چنین معنایی تنها در مورد کافری که از اسلام به کفر خود باز | |||
از معانی مذکور سنخیتی آشکار بین معنای لغوی و اصطلاح فقهی به دست میآید؛ گرچه برخی از فقها این سنخیت را به گونهای دیگر یعنی به معنای «خروج از شیء ([[کفر]]) و سپس بازگشت به همان شیء» مطرح نمودهاند<ref>نعمانبن محمدبنحیّون تمیمی، دعائم الاسلام، قاهره، دارالمعارف، 1358ق، چاپ دوم، ج2، ص479. </ref>. البته چنین معنایی تنها در مورد [[کافر|کافری]] که از اسلام به [[کفر]] خود باز میگردد صادق است؛ اما معانی نخست شامل مسلمانی که از دین خود روگردانده نیز میشود. | |||
== انواع ارتداد == | == انواع ارتداد == | ||
خط ۱۷: | خط ۱۴: | ||
# ارتداد فعلی. | # ارتداد فعلی. | ||
تردید نمودن در کفر و بطلان آن نیز به صورت نخست ملحق شده است<ref> محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1981م، چاپ هفتم، ج41، ص600، و نیز زینالدین عاملی (شهیدثانی)، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج9، ص333 ـ 334. محمد الزهری الغمراوی، السراج الوهاج، بیروت، دارالمعرفة، 1338ق، ص519.</ref>. از فرقههای [[ | تردید نمودن در کفر و بطلان آن نیز به صورت نخست ملحق شده است<ref> محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1981م، چاپ هفتم، ج41، ص600، و نیز زینالدین عاملی (شهیدثانی)، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج9، ص333 ـ 334. محمد الزهری الغمراوی، السراج الوهاج، بیروت، دارالمعرفة، 1338ق، ص519.</ref>. از فرقههای [[اهل سنت]]، [[شافعیه]] نیت کفر را نیز مشمول ارتداد دانستهاند<ref> المجلسالاعلی للشؤون الاسلامیة، موسوعة جمال عبدالناصر، قاهره، المجلس الاعلی، 1389ق، ج 4، ص 252.</ref>. | ||
== اثبات ارتداد == | == اثبات ارتداد == | ||
از آنجا که فقهای [[شیعه]] و اهل سنت مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح میسازند، لذا اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم و یا [[شهادت]] شاهد میدانند<ref>محمدحسن نجفی، پیشین. | از آنجا که فقهای [[شیعه]] و اهل سنت مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح میسازند، لذا اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم و یا [[شهادت]] شاهد میدانند<ref>محمدحسن نجفی، پیشین. زینالدین عاملی، پیشین. علامه حلی، یوسفبنعلی، تبصرة المتعلمین، ترجمه ابوالحسن شعرانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ج2، ص747. و نیز سیدروحالله خمینی، تحریر الوسیله، انتشارات قدس محمدی، ج2، ص496. عبدالرحمن الجزیری، الفقه علیالمذاهب الاربعة، بیروت، دارالفکر، 1360ق، ج5، ص423.</ref>. | ||
== معیار ارتداد == | == معیار ارتداد == | ||
انکار نمودن یکی از ضروریات دین به عنوان معیار ارتداد شناخته شده است. امّا انکار مسئله ضروری [[مذهب تشیع]]، ارتداد تلقّی نمیگردد<ref>محمدباقر خوانساری (میرکبیر)، مناهج المعارف یا فرهنگ عقائد شیعه، ترجمه میرسیداحمد روضاتی، 1392ق، ص820. </ref>. [[شهید ثانی]] مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمیداند. مگر این که مسئلهای که بر آن اجماع اقامه گردیده، از ضروریات دین به شمار آید. و نیز اجماع مورد نظر میبایست توسط اهل حلّ و عقد از مسلمانان تحققّ یافته باشد<ref>زینالدین عاملی، (شهیدثانی)، پیشین، ج9، ص335. </ref>. | انکار نمودن یکی از ضروریات دین به عنوان معیار ارتداد شناخته شده است. امّا انکار مسئله ضروری [[مذهب تشیع]]، ارتداد تلقّی نمیگردد<ref>محمدباقر خوانساری (میرکبیر)، مناهج المعارف یا فرهنگ عقائد شیعه، ترجمه میرسیداحمد روضاتی، 1392ق، ص820. </ref>. [[شهید ثانی]] مخالفت با [[اجماع]] را مصداق انکار ضروریات نمیداند. مگر این که مسئلهای که بر آن اجماع اقامه گردیده، از ضروریات دین به شمار آید. و نیز اجماع مورد نظر میبایست توسط اهل حلّ و عقد از مسلمانان تحققّ یافته باشد<ref>زینالدین عاملی، (شهیدثانی)، پیشین، ج9، ص335. </ref>. | ||
از طرف دیگر، [[صاحب جواهر]] نظریه صاحب کشف اللثام ([[فاضل هندی]]) را مورد نقد قرار داده است. در این نظریه مسئله مورد انکار میبایست طبق اعتقاد منکر از ضروریات دین محسوب گردد و سپس مورد انکار قرار گیرد، والاّ انکار به حساب نمیآید. صاحب جواهر اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمیداند. علاوه بر آن، انکار ضروریات مذهب را از طرف یک شیعه، نظیر انکار امام( | از طرف دیگر، [[صاحب جواهر]] نظریه صاحب کشف اللثام ([[فاضل هندی]]) را مورد نقد قرار داده است. در این نظریه مسئله مورد انکار میبایست طبق اعتقاد منکر از ضروریات دین محسوب گردد و سپس مورد انکار قرار گیرد، والاّ انکار به حساب نمیآید. صاحب جواهر اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمیداند. علاوه بر آن، انکار ضروریات مذهب را از طرف یک شیعه، نظیر انکار امام (علیهالسلام)، ارتداد تلقّی مینماید<ref> محمدحسن نجفی، پیشین، ص 601 ـ 602.</ref>. | ||
== شرایط مرتد == | == شرایط مرتد == | ||
منظور از برشمردن این شرایط در کتب فقهی، بیان مصداق مرتد شرعی برای تعیین مجازات وی از طرف شارع میباشد؛ به طوری که با فقدان هر یک از این شروط اصطلاح «مرتد» شرعا منتفی خواهد بود و در نتیجه مجازات به اجرا درنخواهد آمد. | منظور از برشمردن این شرایط در کتب فقهی، بیان مصداق مرتد شرعی برای تعیین مجازات وی از طرف شارع میباشد؛ به طوری که با فقدان هر یک از این شروط اصطلاح «مرتد» شرعا منتفی خواهد بود و در نتیجه مجازات به اجرا درنخواهد آمد. | ||
در کتب فقهی شیعه [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[اختیار]] و قصد از شرایط عمده مرتد به شمار آمده است<ref> | در کتب فقهی شیعه [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[اختیار]] و قصد از شرایط عمده مرتد به شمار آمده است<ref> زینالدین عاملی، پیشین، ج 9، ص 341. و نیز سیدروحالله خمینی، پیشین، ج 2، ص 495. محقق حلّی، شرایع الاسلام، نجف، مطبعة الآداب، 1389ق، چاپ اول، ج4، ص183.</ref>. از مکاتب اهلسنت، [[شافعیه]] نیز همین شرایط را منظور داشته، امّا [[مالکیه]] در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و بالاخره [[حنابله]] و [[حنفیه]]، بلوغ را شرط نمیدانند<ref> الشیخ نظّام، الفتاوی الهندیة، داراحیاء التراث العربی، 1400ق، چاپ سوم، ج2، ص253. ابراهیم بن محمد بن سالم بن منویان، منار السبیل فی شرح الدلیل، دمشق، المطبعة الهاشمیة، 1378ق، چاپ اول، ج2، ص407. و نیز علاءالدین الکاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرایع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1406ق، چاپ دوم، ج7، ص134. و نیز، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه، موسوعة جمال عبدالناصر، پیشین، ج4، ص253.</ref>. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، صدور کفر از مجنون، مکره، مضطر و امثال آن موجب ارتداد نمیشود. | ||
== اقسام مرتد == | == اقسام مرتد == | ||
'''به طور کلی دو نوع مرتد وجود دارد:''' | '''به طور کلی دو نوع مرتد وجود دارد:''' | ||
# | # فطری؛ | ||
# ملّی. | # ملّی. | ||
اگر مسلمانی از دین خود روگردان شده و کفر ورزد از نوع نخست به شمار آمده و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد؛ [[مرتد ملی]] شناخته میشود. تقسیمبندی فوق تنها از دیدگاه فقهای شیعه مطرح میگردد. زیرا بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شدهاند. امّا فقهای اهل سنت نسبت به هر دو نوع مرتد یک نوع مجازات مطرح کردهاند. البته تنها اختلاف نظری که میان فرقههای اهل سنت به چشم میخورد، نسبت به اجرای همان یک نوع مجازات است. | اگر مسلمانی از دین خود روگردان شده و کفر ورزد از نوع نخست به شمار آمده و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد؛ [[مرتد ملی]] شناخته میشود. تقسیمبندی فوق تنها از دیدگاه فقهای [[مذهب شیعه|شیعه]] مطرح میگردد. زیرا بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شدهاند. امّا فقهای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نسبت به هر دو نوع مرتد یک نوع مجازات مطرح کردهاند. البته تنها اختلاف نظری که میان فرقههای اهل سنت به چشم میخورد، نسبت به اجرای همان یک نوع مجازات است. | ||
== آرای فقها == | == آرای فقها == | ||
خط ۴۲: | خط ۳۹: | ||
=== دیدگاه امامیه === | === دیدگاه امامیه === | ||
پیش از تشریح نظریات در خصوص مجازات دو نوع مرتد، تذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که معیار فقها برای تشخیص فطری بودن مرتد، یکی از عناصر زیر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان. | پیش از تشریح نظریات در خصوص مجازات دو نوع مرتد، تذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که معیار فقها برای تشخیص فطری بودن مرتد، یکی از عناصر زیر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان. | ||
صاحب جواهر در این زمینه مشروحا به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح میدهد. از | صاحب جواهر در این زمینه مشروحا به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح میدهد. از اینرو، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتا مسلمان خوانده میشود<ref>محمدحسن نجفی، پیشین، ص 604 ـ 605. و نیز، محمدجواد مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، بیروت، دارالجواد، دارالتیّار الجدید، 1404ق، چاپ هشتم، ص500.</ref>. | ||
امّا از نظر مجازات، فقهای امامیه عقوبتهای زیر را برای فردی که مرتد فطری است در نظر گرفتهاند: | امّا از نظر مجازات، فقهای امامیه عقوبتهای زیر را برای فردی که مرتد فطری است در نظر گرفتهاند: | ||
قتل، جدایی همسر، تقسیم شدن اموال بین [[ورثه]]. | |||
این | * قتل، | ||
* جدایی همسر، | |||
* تقسیم شدن اموال بین [[ورثه]]. | |||
این مجازاتها جزئیات دیگری نیز دارند که عبارتند از: عدم قبول [[توبه]] مرتد، [[عده وفات]] گرفتن همسر<ref>محمدحسن نجفی، پیشین، ص 604 ـ 605. و نیز، مغنیه، پیشین، ص500.</ref>. دلایل عمده این مطلب علاوه بر اجماع، روایات رسیده در این باب میشود<ref> محمدبنحسن حرّعاملی، وسائل الشیعة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ص18 و 544 ـ 545. و نیز، میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آلالبیتلاحیاء التراث، قم، 1407ق، چاپ اول، ج18، ص163 ـ 164. و نیز، ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، تهذیبالاحکام فی شرح المقنعة، بیروت، دارصعب، دارالتعارف، 1401ق، ج9، ص373ـ374. و نیز، محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، بیروت، دارصعب، دارالتعارف، 1401ق، چاپ سوم، ج7، ص 256 ـ 259.</ref>. | |||
امّا چنانچه مردی مرتد ملّی باشد، این احکام بر وی جاری است: مهلت مقرّر برای توبه نمودن، قتل در صورت عدم توبه، قتل در صورت تکرار ارتداد و توبه برای بار سوم، محجور شدن از تصرف در اموال، انفساخ عقد نکاح. البته اگر از کفر خویش توبه نمود، دو مجازات اخیر نیز از وی برداشته خواهد شد؛ گرچه تجدید عقد با زوجهاش نیاز به انقضای [[عده طلاق]] دارد<ref> زینالدین عاملی، پیشین، ج 9، ص 342 ـ 343. و نیز، موسوعة جمال عبدالناصر، ج4، ص259 ـ 260.</ref>. | امّا چنانچه مردی مرتد ملّی باشد، این احکام بر وی جاری است: مهلت مقرّر برای توبه نمودن، قتل در صورت عدم توبه، قتل در صورت تکرار ارتداد و توبه برای بار سوم، محجور شدن از تصرف در اموال، انفساخ عقد نکاح. البته اگر از کفر خویش توبه نمود، دو مجازات اخیر نیز از وی برداشته خواهد شد؛ گرچه تجدید عقد با زوجهاش نیاز به انقضای [[عده طلاق]] دارد<ref> زینالدین عاملی، پیشین، ج 9، ص 342 ـ 343. و نیز، موسوعة جمال عبدالناصر، ج4، ص259 ـ 260.</ref>. | ||
تمام احکام فوق مربوط به مرد مرتد است. امّا در مورد مجازات زنی که مرتد میشود از نظر فقهای [[امامیه]] تفاوتی بین مرتد فطری و ملّی وجود ندارد. احکام جاری بر زن مرتد به این شرح است: اعطای مهلت مقرر برای توبه نمودن، حبس در صورت عدم توبه، سختگیری و اجرای احکام شاقّه در طول حبس، خوردن و آشامیدن در حدّ زنده ماندن، پوشش زبر و خشن<ref>محمدحسن نجفی، پیشین، ج 41، ص 611-612. زینالدین عاملی، پیشین، ج 9، ص 344.</ref>. ناگفته نماند مجموع آنچه که گفته شد فشردهای از آرای مشهور فقهای امامیه است که البته در برخی جزئیات ممکن است تفاوتهایی نیز در بین نظریات مشاهده گردد. از سوی دیگر آرای فقهای متأخر و به خصوص فقیه پرآوازه عصر حاضر، مرحوم [[امام خمینی]] نیز شنیدنی است. | |||
تمام احکام فوق مربوط به مرد مرتد است. امّا در مورد مجازات زنی که مرتد میشود از نظر فقهای [[امامیه]] تفاوتی بین مرتد فطری و ملّی وجود ندارد. احکام جاری بر زن مرتد به این شرح است: اعطای مهلت مقرر برای توبه نمودن، حبس در صورت عدم توبه، سختگیری و اجرای احکام شاقّه در طول حبس، خوردن و آشامیدن در حدّ زنده ماندن، پوشش زبر و خشن<ref>محمدحسن نجفی، پیشین، ج 41، ص 611-612. زینالدین عاملی، پیشین، ج 9، ص 344.</ref>. ناگفته نماند مجموع آنچه که گفته شد فشردهای از آرای مشهور فقهای امامیه است که البته در برخی جزئیات ممکن است تفاوتهایی نیز در بین نظریات مشاهده گردد. از سوی دیگر آرای فقهای متأخر و به خصوص فقیه پرآوازه عصر حاضر، مرحوم [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز شنیدنی است. | |||
=== نظریه اهل سنت === | === نظریه اهل سنت === | ||
در مجموع فقهای مکاتب چهارگانه بر این امر متفقاند که فرقی میان مرتد ملّی و فطری نیست. ولی در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس قتل وی در صورت عدم توبه تردید ننمودهاند. در میان فرقههای اهل سنت نسبت به جزئیات این احکام نظیر وجوب یا استحباب مهلت برای توبه و کیفیت تقسیم اموال مرتد اختلاف نظرهایی به چشم میخورد که در این بررسی دیدگاههای یکایک مکاتب آنها روشن خواهد شد. | در مجموع فقهای مکاتب چهارگانه بر این امر متفقاند که فرقی میان مرتد ملّی و فطری نیست. ولی در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس قتل وی در صورت عدم توبه تردید ننمودهاند. در میان فرقههای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نسبت به جزئیات این احکام نظیر وجوب یا استحباب مهلت برای توبه و کیفیت تقسیم اموال مرتد اختلاف نظرهایی به چشم میخورد که در این بررسی دیدگاههای یکایک مکاتب آنها روشن خواهد شد. | ||
=== دیدگاه حنفیه === | === دیدگاه حنفیه === | ||
[[مستحب]] است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبههاش بر طرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته | [[مستحب]] است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبههاش بر طرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته میشود، سه روز است که این ایام را در زندان سپری مینماید. اگر پس از انقضای این مدّت توبه ننمود، کشته خواهد شد. البته [[حنفیه|حنفیان]] مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت [[مستحب]] شمردهاند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد و مرتد شخصا تقاضای مهلت نماید. این احکام صرفا در مورد مرد مرتد جاری است؛ امّا مجازات زن مرتد به این ترتیب است که: وی به هیچ وجه کشته نخواهد شد بلکه مجازاتش حبس است. پس هر روز اسلام را بر او عرضه میکنند تا توبه نماید و الاّ همچنان در زندان باقی خواهد ماند تا بمیرد. به طور کلی با تحقق ارتداد، ملک مرتد زایل میگردد تا هنگامی که توبه نماید. امّا اگر کشته شد اموال بدست آمده در زمان اسلامش به وارث مسلمانش تعلق دارد و اموالی که در زمان ارتداد بدست آورده به [[بیتالمال]] میرسد<ref>موسوعة جمال عبدالناصر، ج4، ص257. و نیز، عبدالرحمن الجزیری، پیشین، بیروت، دارالفکر، ج5، ص423 و نیز علاءالدین الکاسانی، پیشین، ج7، ص 134 - 135. و نیز الشیخ نظّام، پیشین، ج2، ص253 ـ 254.</ref>. | ||
=== دیدگاه مالکیه === | === دیدگاه مالکیه === | ||
خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
=== دیدگاه شافعیه === | === دیدگاه شافعیه === | ||
نسبت به وجوب مهلت توبه به مرتد و استحباب آن بین شافعیان اختلاف نظر وجود دارد. قائلین به وجوب در اکثریت بوده و معتقدین به استحباب اقلّیّت را تشکیل میدهند. در خصوص مدّت مقرّر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست: گروهی سه روز را مدّ نظر قرار داده و عدهای به همان | نسبت به وجوب مهلت توبه به مرتد و استحباب آن بین شافعیان اختلاف نظر وجود دارد. قائلین به وجوب در اکثریت بوده و معتقدین به استحباب اقلّیّت را تشکیل میدهند. در خصوص مدّت مقرّر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست: گروهی سه روز را مدّ نظر قرار داده و عدهای به همان زمانهای اولیه در محکمه اکتفا نمودهاند؛ با این حال، شافعیان به اتفاق آرا معتقدند که مرتد در صورت عدم توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. امّا در مورد اموال مرتد نیز اختلاف نظر بین فقهای [[شافعی]] به چشم میخورد. برخی با تحقق ارتداد، حکم به خروج اموال از ملک مرتد دادهاند؛ امّا گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه مرتد چنین حکمی جاری خواهد بود. در واقع اگر مرتد کشته شد کشف میگردد که اموالش از ملک وی خارج شده است. در هر صورت اموال مرتد در صورت خلع بدوی، به بیتالمال سپرده میشود و هیچ وارثی حق [[ارث]] از او را ندارد<ref>محمدبنادریس الشافعی، الاُمّ، بیروت، دارالمعرفة، ج1، ص257. و نیز، عبدالرحمن الجزیری، پیشین، ص 427. و نیز، موسوعة جمال عبدالناصر، پیشین، ص258. و نیز، محمدالزهری الغمراوی، پیشین، ص520 و 521.</ref>. | ||
=== دیدگاه حنبلیه === | === دیدگاه حنبلیه === | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
'''با تعمّق در سیر کلی بحث و تأمل در آرای گوناگون فقهی، چنین استنباط میگردد که:''' | '''با تعمّق در سیر کلی بحث و تأمل در آرای گوناگون فقهی، چنین استنباط میگردد که:''' | ||
پیش درآمد مکتب غنی اسلام، گرایش توأم با تفکر و پذیرش آمیخته با استدلال است. از اینرو با چنین پیش درآمدی، تزلزل در عقیده و روی گردانی از حقیقت آشکار دین پذیرفتنی نیست؛ به خصوص که این انکار و ارتداد توأم با اعلام صریح مواضع و تشویش سایر افکار باشد. بنابراین، سنگینی مجازات مرتد را | پیش درآمد مکتب غنی اسلام، گرایش توأم با تفکر و پذیرش آمیخته با استدلال است. از اینرو با چنین پیش درآمدی، تزلزل در عقیده و روی گردانی از حقیقت آشکار دین پذیرفتنی نیست؛ به خصوص که این انکار و ارتداد توأم با اعلام صریح مواضع و تشویش سایر افکار باشد. بنابراین، سنگینی مجازات مرتد را میتوان با چنین نتیجهگیری توجیه نمود. به علاوه همانطوری که در مقدمه بحث اشاره گردید، دستیابی بر مصداق مسلّم مرتد نیز به سهولت انجام نخواهد پذیرفت. نظیر جرمی با عنوان «سرقت» و مجازاتی به صورت «بریدن چهار انگشت دست» که با توجه به شرایط متعدّد و خاص آن، عینیت یافتن در خارج را با مشکل مواجه خواهد کرد. بنابراین، در بحث مرتد نیز یک نگاه گذرا به مکاتب گوناگون فقهی و شرایط مختلفی که برای اثبات جرم ارتداد مطرح گردیده، این نکته را به اثبات میرساند که اثبات جرم اعتقادی به خاطر پیچیدگی مسئله اندیشه و عقیده به سهولت امکان پذیر نیست؛ به خصوص که در عصر حاضر با تشکیل نظام اسلامی و وجود نهادهای رسیدگی به جرم و اجرای مجازاتهای شرعی، میبایست اثبات جرم ارتداد و به ویژه اجرای مجازات آن را به عهده مراکز قانونی گذاشت تا از این رهگذر نسبت به پیگیریهای شخصی و گاهی تسویه حسابهای خصوصی افراد جلوگیری نمود و مآلاً از ایجاد هرج و مرج در اجرای قانون پیشگیری کرد. (همانند سایر جرائمی که در نظام اسلامی بین مردم رخ میدهد و پرواضح است که این امر مانع از انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر نیز نخواهد شد). شاهد گویای مطلب فوق، کلام فقیه فرهیخته و اصولی دقیق عصر حاضر مرحوم امام خمینی رحمهالله است. این عالم بزرگوار درخصوص بحث ارتداد، علاوه بر ذکر شرایط عمومی تکلیف، قصد مرتد را نیز عنوان ساخته و اظهار میدارند که: «یعتبر فی الحکم بالارتداد البلوغ والعقل والاختیار والقصد فلاعبرة بردّةالصبی و ان کان مراهقا، ولاالمجنون... ، ولاالمکره، ولا بما یقع بلاقصد... ، ولو صدر منه حال غضب غالب لا یملک معه نفسه لم یحکم بالارتداد<ref>سید روحالله خمینی، پیشین، ص495.</ref>.» | ||
و ناگفته پیدا است که راه یافتن به اعتقادات افراد و به خصوص قصد آنان که به عنوان پشتوانه گفتار و رفتار آنها تلقّی میگردد، امری است که بایستی به اهل فن و متخصّصین آن واگذار نمود. | و ناگفته پیدا است که راه یافتن به اعتقادات افراد و به خصوص قصد آنان که به عنوان پشتوانه گفتار و رفتار آنها تلقّی میگردد، امری است که بایستی به اهل فن و متخصّصین آن واگذار نمود. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
[http://ensani.ir/fa/article/91737/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D9%81%D9%82%D9%87%DB%8C برگرفته از سایت ارتداد از دیدگاه مکاتب فقهی - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir] | [http://ensani.ir/fa/article/91737/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D9%81%D9%82%D9%87%DB%8C برگرفته از سایت ارتداد از دیدگاه مکاتب فقهی - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir] | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |