confirmed، مدیران
۳۷٬۳۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''تهامه''' | '''تهامه''' | ||
تهامه منطقه ساحلی باریک مشرف بر بحر قلزم یا همان دریای سرخ است<ref>عصر جاهلی، پیشین، ص24.</ref> که از یمن شروع شده، تا شمال عقبه امتداد مییابد<ref>- جمیلی، رشید؛ تاریخ العرب فی الجاهلیه و عصر الدعوة الاسلامیه، بیروت، چاپ اول، 1972، ص43.</ref>؛ منطقه یمن در جنوب آن و حجاز در شمال آن واقع است<ref>بلوغ الإرب، پیشین، ص187.</ref>. عرض آن در بعضی نقاط، تا پنجاه میل میرسد<ref>همان.</ref> و به جهت گرمای زیاد و روانی شنهایش، بدین نام، خوانده شده است<ref>معجم البلدان، پیشین، ص 64.</ref>. اعراب در گذشته، بواسطه پستی زمین، به آن «غور» نیز میگفتهاند<ref>همان، ج2، ص137.</ref>. در این شنزار داغ، سر حدات و بنادری نیز به وجود آمده که بندر«حدیده» در یمن و نیز بنادر «جده» و «ینبع» در حجاز، از جمله آنهاست. در حد شمالی تهامه، بخش کوچکی به نام «وجه»، وجود دارد که گمان میرود، همان شهر حجر یا مداین صالح( | تهامه منطقه ساحلی باریک مشرف بر بحر قلزم یا همان دریای سرخ است<ref>عصر جاهلی، پیشین، ص24.</ref> که از یمن شروع شده، تا شمال عقبه امتداد مییابد<ref>- جمیلی، رشید؛ تاریخ العرب فی الجاهلیه و عصر الدعوة الاسلامیه، بیروت، چاپ اول، 1972، ص43.</ref>؛ منطقه یمن در جنوب آن و حجاز در شمال آن واقع است<ref>بلوغ الإرب، پیشین، ص187.</ref>. عرض آن در بعضی نقاط، تا پنجاه میل میرسد<ref>همان.</ref> و به جهت گرمای زیاد و روانی شنهایش، بدین نام، خوانده شده است<ref>معجم البلدان، پیشین، ص 64.</ref>. اعراب در گذشته، بواسطه پستی زمین، به آن «غور» نیز میگفتهاند<ref>همان، ج2، ص137.</ref>. در این شنزار داغ، سر حدات و بنادری نیز به وجود آمده که بندر«حدیده» در یمن و نیز بنادر «جده» و «ینبع» در حجاز، از جمله آنهاست. در حد شمالی تهامه، بخش کوچکی به نام «وجه»، وجود دارد که گمان میرود، همان شهر حجر یا مداین صالح (علیه السلام)، باشد<ref>عصر جاهلی، پیشین، ص25.</ref>. در شرق تهامه، سلسله جبال«سرات» واقع است که از شمال به جنوب امتداد دارد؛ این کوه از بلندیهای نجد و از وسط منطقه حجاز میگذرد، در این قسمت درهها و مناطق آتشفشانی بسیاری وجود دارند و نیز اراضی ریگزاری در دامنه آتشفشانها وجود دارند که به «حره»، موسومند<ref> معجم البلدان، پیشین، ص245.</ref>. | ||
'''حجاز''' | '''حجاز''' |