پرش به محتوا

صفاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عده ای' به ' عده‌ای')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|اقدامات مهم
|اقدامات مهم
|قیام علیه عباسیان و ایجاد شرایط مساعد برای رشد [[تشیع]] در شرق ایران
|قیام علیه [[عباسیان]] و ایجاد شرایط مساعد برای رشد [[تشیع]] در شرق [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]
|-
|-
|پایتخت‌
|پایتخت‌
خط ۲۹: خط ۲۹:
|}
|}
</div>
</div>
'''صفاریان '''اولین حکومت‌ مستقل ایرانی پس از [[اسلام]] هستند. [[یعقوب لیث صفار]] بنیان‌گذار سلسله صفاریان با تصرف [[نیشابور]] و برانداختن طاهریان حکومت خود را بنا نهاد. روابط یعقوب لیث صفار با [[عباسیان|خلیفه عباسی]] به‌دلایلی مناسب نبود به‌همین جهت نتوانست در [[حجاز]] نفوذ کند.
'''صفاریان '''اولین حکومت‌ مستقل ایرانی پس از [[اسلام]] هستند. [[یعقوب لیث صفار]] بنیان‌گذار سلسله صفاریان با تصرف [[نیشابور]] و برانداختن طاهریان حکومت خود را بنا نهاد. روابط یعقوب لیث صفار با [[عباسیان|خلیفه عباسی]] به‌دلایلی مناسب نبود به‌همین جهت نتوانست در [[حجاز]] نفوذ کند.


=سیستان، خاستگاه صفاریان=
== سیستان، خاستگاه صفاریان ==
 
صَفّاریان از دودمان‌های ایرانی فرمانروای بخش‌هایی از [[ایران]] بودند. پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود و خود را ازنوادگان ساسانیان می‌دانستند که پس از حمله اعراب به [[سیستان]] مهاجرت کرده‌اند.
صَفّاریان از دودمان‌های ایرانی فرمانروای بخش‌هایی از [[ایران]] بودند. پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود و خود را ازنوادگان ساسانیان می‌دانستند که پس از حمله اعراب به [[سیستان]] مهاجرت کرده‌اند.


نام قدیم این منطقه زرنگ بوده و نام فعلی آن از نام قبایل سکاها گرفته شده است و به همین دلیل به آن سکستان یا سگستان می‌گفته‌اند، یعنی سرزمین سکاها، از زمانی که اعراب وارد ایران شدند نام برخی از مناطق را تغییر دادند و از آن جمله سگستان بود که به علت وجود نداشتن مخرج حرف «گ» در زبان عربی اعراب سگستان را سجستان تلفظ کردند و بعدها در اثر مرور زمان این کلمه در گویش مردم به سیستان تبدیل شد. البته باید گفت که قبل از اینکه این سرزمین مسکن سکاها باشد، در زمان هخامنشیان یکی از استان‌های شرقی ایران و به نام درانگیانا معروف بوده است.
نام قدیم این منطقه زرنگ بوده و نام فعلی آن از نام قبایل سکاها گرفته شده است و به همین دلیل به آن سکستان یا سگستان می‌گفته‌اند، یعنی سرزمین سکاها، از زمانی که اعراب وارد ایران شدند نام برخی از مناطق را تغییر دادند و از آن جمله سگستان بود که به علت وجود نداشتن مخرج حرف «گ» در زبان عربی اعراب سگستان را سجستان تلفظ کردند و بعدها در اثر مرور زمان این کلمه در گویش مردم به سیستان تبدیل شد. البته باید گفت که قبل از اینکه این سرزمین مسکن سکاها باشد، در زمان هخامنشیان یکی از استان‌های شرقی ایران و به نام درانگیانا معروف بوده است.


=خصوصیات جغرافیایی=
== خصوصیات جغرافیایی ==
 
منطقه سیستان در قدیم سرزمین وسیعی بوده است که «کشمیر، گردیز، غور، کابل، رُخد، بْست و مناطق دیگری را که امروز قسمتی از [[پاکستان]] و [[افغانستان]] است» را شامل می‌شده و در واقع «سیستان فعلی قسمت کوچکی از آن است.» و «منطقه‌ای را که امروز سیستان می‌نامیم، قسمت شمالی استان [[سیستان و بلوچستان]]» است و اکنون شهر [[زابل]] به عنوان مرکز سیستان شناخته می‌شود.
منطقه سیستان در قدیم سرزمین وسیعی بوده است که «کشمیر، گردیز، غور، کابل، رُخد، بْست و مناطق دیگری را که امروز قسمتی از [[پاکستان]] و [[افغانستان]] است» را شامل می‌شده و در واقع «سیستان فعلی قسمت کوچکی از آن است.» و «منطقه‌ای را که امروز سیستان می‌نامیم، قسمت شمالی استان [[سیستان و بلوچستان]]» است و اکنون شهر [[زابل]] به عنوان مرکز سیستان شناخته می‌شود.


=وضعیت اجتماعی، سیاسی سیستان مقارن ظهور صفاریان=
== وضعیت اجتماعی، سیاسی سیستان مقارن ظهور صفاریان ==
 
مقارن ظهور مطرح شدن یعقوب لیث به عنوان سر دسته گروهی از [[عیاران]]، سیستان بوسیله [[خوارج]] که پس از شکست‌هایشان از [[خلفای اموی]] و [[عباسی]] به این منطقه آمده بودند، مورد تاخت و تاز و چپاول و غارت واقع شده بود و از سوی دیگر حکومت نیز که مسؤول حفظ نظم و امنیت بود، به دلیل ضعف [[خلفای عباسی]] در [[بغداد]] و [[حکومت طاهریان]] در [[خراسان]]، به هیچوجه نمی‌توانست جلوی اقدامات خوارج را بگیرد و به همین دلیل بود که گروه مطوعه از عیاران و داوطلبان تشکیل شد تا امنیت مردم را تأمین نموده و با خوارج و نا امنی ایجاد شده از سوی آنان مبارزه نمایند و پس از چندی همین گروه مطوعه به رهبری صالح بن نصر ـ که یعقوب نیز در رأس گروهی از عیاران با وی همکاری می‌کرد ـ «ابراهیم بن حضین القوسی حاکم سیستان را که از جانب طاهریان عنوان حکومت داشت … از زرنج بیرون راند.» و بدین ترتیب گروه مطوعه به رهبری صالح قدرت را در سیستان بدست گرفتند.
مقارن ظهور مطرح شدن یعقوب لیث به عنوان سر دسته گروهی از [[عیاران]]، سیستان بوسیله [[خوارج]] که پس از شکست‌هایشان از [[خلفای اموی]] و [[عباسی]] به این منطقه آمده بودند، مورد تاخت و تاز و چپاول و غارت واقع شده بود و از سوی دیگر حکومت نیز که مسؤول حفظ نظم و امنیت بود، به دلیل ضعف [[خلفای عباسی]] در بغداد و [[حکومت طاهریان]] در [[خراسان]]، به هیچوجه نمی‌توانست جلوی اقدامات خوارج را بگیرد و به همین دلیل بود که گروه مطوعه از عیاران و داوطلبان تشکیل شد تا امنیت مردم را تأمین نموده و با خوارج و نا امنی ایجاد شده از سوی آنان مبارزه نمایند و پس از چندی همین گروه مطوعه به رهبری صالح بن نصر ـ که یعقوب نیز در رأس گروهی از عیاران با وی همکاری می‌کرد ـ «ابراهیم بن حضین القوسی حاکم سیستان را که از جانب طاهریان عنوان حکومت داشت … از زرنج بیرون راند.» و بدین ترتیب گروه مطوعه به رهبری صالح قدرت را در سیستان بدست گرفتند.


اختلاف یعقوب با رهبران مطوعه و به قدرت رسیدن او: یکی از مشکلاتی که گروه مطوعه در مبارزه خود با خوارج برای مردم ایجاد می‌کردند، این بود که آنها نیز مانند خوارج پس از پیروزی در نبردهایشان دست به چپاول و غارت شهرها می زدند و بالاخره به همین دلیل، یعقوب و عده‌ای دیگر «به اظهار مخالفت با صالح»برخاستند و پس از نبرد بین آنها صالح شکست خورده و متواری شد، که البته «پس از اسارت در جنگی دیگر به قتل رسید.» پس از صالح، درهم بن نصر به امارت رسید، ولی چون «بلندپروازیهای یعقوب که به محدوده ولایت سیستان راضی نمی شد، با طبع ملایم و محافظه کار او موافق نیامد» خواست تا یعقوب را محدود سازد، ولی یارانش او را تنها گذاشته و به یعقوب پیوستند و درهم به فرمان یعقوب توقیف شد، پس از محبوس شدن درهم بن نصر «مردمان سیستان یعقوب بن اللیث را روز شنبه پنج روز مانده از محرم سنه سبع و اربعین و مایتی» بیعت کردند و بدین ترتیب یعقوب در رأس مطوعه و عیاران در سیستان به امارت رسید.
اختلاف یعقوب با رهبران مطوعه و به قدرت رسیدن او: یکی از مشکلاتی که گروه مطوعه در مبارزه خود با خوارج برای مردم ایجاد می‌کردند، این بود که آن‌ها نیز مانند خوارج پس از پیروزی در نبردهایشان دست به چپاول و غارت شهرها می زدند و بالاخره به همین دلیل، یعقوب و عده‌ای دیگر «به اظهار مخالفت با صالح»برخاستند و پس از نبرد بین آنها صالح شکست خورده و متواری شد، که البته «پس از اسارت در جنگی دیگر به قتل رسید.» پس از صالح، درهم بن نصر به امارت رسید، ولی چون «بلندپروازی‌های یعقوب که به محدوده ولایت سیستان راضی نمی شد، با طبع ملایم و محافظه کار او موافق نیامد» خواست تا یعقوب را محدود سازد، ولی یارانش او را تنها گذاشته و به یعقوب پیوستند و درهم به فرمان یعقوب توقیف شد، پس از محبوس شدن درهم بن نصر «مردمان سیستان یعقوب بن اللیث را روز شنبه پنج روز مانده از محرم سنه سبع و اربعین و مایتی» بیعت کردند و بدین ترتیب یعقوب در رأس مطوعه و عیاران در سیستان به امارت رسید.


=اصل و نسب صفاریان=
== اصل و نسب صفاریان ==
 
در مورد اصل و نسب صفاریان به درستی چیزی نمی دانیم و آنچه که درباره اجداد یعقوب در بعضی از منابع آمده، شاید ناشی از حس ناسیونالیستی شدید بعضی از مورخین ـ از جمله مؤلف ناشناخته تاریخ سیستان ـ و یا با توجه به رشد و قدرت یابی سریع یعقوب باشد که موجب شده افسانه هایی درباره او در بین مردم رایج شود، بهرحال در این مورد مؤلف تاریخ سیستان، یعقوب را با ۱۰ واسطه به [[انوشیروان]] و با ۵۴ واسطه به کیومرث پادشاه افسانه ای ایران باستان می رساند. ولی در این مورد خواندمیر مؤلف حبیب السیر با احتیاط می‌نویسد: «در هیچیک از کتب متداوله در باب نسب صفار روایت صحیحی به نظر این ذره احقر نرسیده، اما نوبتی از شهریار ملکشاه یحیی که در زمان دولت سلطان سعید، میرزا حسین که سال‌ها والی ولایت سیستان بود استماع افتاد که می گفت نسب من به لیث صفاری می رسد و نسب لیث به انوشیروان عادل ملحق می‌گردد.»
در مورد اصل و نسب صفاریان به درستی چیزی نمی دانیم و آنچه که درباره اجداد یعقوب در بعضی از منابع آمده، شاید ناشی از حس ناسیونالیستی شدید بعضی از مورخین ـ از جمله مؤلف ناشناخته تاریخ سیستان ـ و یا با توجه به رشد و قدرت یابی سریع یعقوب باشد که موجب شده افسانه هایی درباره او در بین مردم رایج شود، بهرحال در این مورد مؤلف تاریخ سیستان، یعقوب را با ۱۰ واسطه به [[انوشیروان]] و با ۵۴ واسطه به کیومرث پادشاه افسانه ای ایران باستان می رساند. ولی در این مورد خواندمیر مؤلف حبیب السیر با احتیاط می‌نویسد: «در هیچیک از کتب متداوله در باب نسب صفار روایت صحیحی به نظر این ذره احقر نرسیده، اما نوبتی از شهریار ملکشاه یحیی که در زمان دولت سلطان سعید، میرزا حسین که سالها والی ولایت سیستان بود استماع افتاد که می گفت نسب من به لیث صفاری می رسد و نسب لیث به انوشیروان عادل ملحق می‌گردد.»
 
=وجه تسمیه صفاریان=


== وجه تسمیه صفاریان ==
در خصوص وجه تسمیه صفاریان باید گفت که کلمه صفار به معنی رویگر است و چون لیث پدر یعقوب، وحتی خود یعقوب در جوانی، به شغل رویگری اشتغال داشته اند، این سلسله را صفاریان خوانده اند. گردیزی در این مورد می‌نویسد: «یعقوب … چون به شهر آمد، رویگری اختیار کرد و … ماهی به پانزده درهم مزدور بود.»
در خصوص وجه تسمیه صفاریان باید گفت که کلمه صفار به معنی رویگر است و چون لیث پدر یعقوب، وحتی خود یعقوب در جوانی، به شغل رویگری اشتغال داشته اند، این سلسله را صفاریان خوانده اند. گردیزی در این مورد می‌نویسد: «یعقوب … چون به شهر آمد، رویگری اختیار کرد و … ماهی به پانزده درهم مزدور بود.»


=حکومت صفاریان=
== حکومت صفاریان ==
 
یعقوب لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد جوانمردانه به دوستان و همسالانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید تعدادی از مردان جمع شده او را به سرداری خود برگزیدند. در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در [[خراسان]] حکومت می‌کرد مردی به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مستولی شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی شخصی بنام درهم بن نضر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده سپاهیان برآید یعقوب را به سرداری سپاه خویش برگزید. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند.  
یعقوب لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد جوانمردانه به دوستان و همسالانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید تعدادی از مردان جمع شده او را به سرداری خود برگزیدند. در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در [[خراسان]] حکومت می‌کرد مردی به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مستولی شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی شخصی بنام درهم بن نضر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده سپاهیان برآید یعقوب را به سرداری سپاه خویش برگزید. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند.  


خط ۶۴: خط ۵۷:
یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکر کشی می‌کنی. المؤفق برادر خلیفه که صاحب‌اختیار مملکت بود رسولی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر اینکه ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نموده متوجه کابل شد و والی کابل را اسیر و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر کرد و به سیستان فرستاد. وی از آنجا روانهٔ [[طبرستان]] شد تا در آنجا با [[حسن بن زید]] علوی بجنگد. حسن درین جنگ شکست خورد و فرار کرد و به سرزمین [[دیلمان]] رفت. یعقوب از[[ساری]] به [[آمل]] رفت و پس از جمع‌آوری خراج یکساله روانهٔ دیلمان شد. در راه در اثر باریدن باران تعداد زیادی از سپاهیانش کشته شدند و او به مدت چهل روز سرگردان میگشت. یعقوب رسولی را نزد خلیفه فرستاد مبنی بر اینکه طبرستان را فتح کرده و حسن را منزوی ساخته است٫ به امید اینکه مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد او را در همه جا لعن کنند.
یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکر کشی می‌کنی. المؤفق برادر خلیفه که صاحب‌اختیار مملکت بود رسولی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر اینکه ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نموده متوجه کابل شد و والی کابل را اسیر و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر کرد و به سیستان فرستاد. وی از آنجا روانهٔ [[طبرستان]] شد تا در آنجا با [[حسن بن زید]] علوی بجنگد. حسن درین جنگ شکست خورد و فرار کرد و به سرزمین [[دیلمان]] رفت. یعقوب از[[ساری]] به [[آمل]] رفت و پس از جمع‌آوری خراج یکساله روانهٔ دیلمان شد. در راه در اثر باریدن باران تعداد زیادی از سپاهیانش کشته شدند و او به مدت چهل روز سرگردان میگشت. یعقوب رسولی را نزد خلیفه فرستاد مبنی بر اینکه طبرستان را فتح کرده و حسن را منزوی ساخته است٫ به امید اینکه مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد او را در همه جا لعن کنند.


=رسمی‌کردن زبان فارسی=
== رسمی‌کردن زبان فارسی ==
 
در زمان یعقوب لیث زبان فارسی برای اولین بار پس از حمله اعراب زبان رسمی شد وتا حدی از نابودی زبان فارسی وریشه ان جلوگیری شد به همین دلیل هم گویش فارسی در شرق ایران پاک تر و زنده تر مانده است. درسیستان بطور غیرمستقیم از ورود کلمات عربی به فارسی جلوگیری شد شاید به همین دلیل است که گویش مردم سیستان شباهت زیادی به فارسی باستان وپهلوی دارد وکلمات عربی خیلی کمتر دیده می‌شود که بیشتر انها هم ظرف چند سال اخیر از طریق رسانه‌ها وارد شده است.
در زمان یعقوب لیث زبان فارسی برای اولین بار پس از حمله اعراب زبان رسمی شد وتا حدی از نابودی زبان فارسی وریشه ان جلوگیری شد به همین دلیل هم گویش فارسی در شرق ایران پاک تر و زنده تر مانده است. درسیستان بطور غیرمستقیم از ورود کلمات عربی به فارسی جلوگیری شد شاید به همین دلیل است که گویش مردم سیستان شباهت زیادی به فارسی باستان وپهلوی دارد وکلمات عربی خیلی کمتر دیده می‌شود که بیشتر انها هم ظرف چند سال اخیر از طریق رسانه‌ها وارد شده است.


=ترویج مذهب تشیع در ایران=
== ترویج مذهب تشیع در ایران ==
 
سیستانیان از نخستین ایرانیانی بودند که [[مسلمان]] شدند زیرا در دوران [[امپراتوری ساسانی]] سیستان یکی از بزرگترین و مهم‌ترین ومقدس ترین مراکز [[زرتشتیان]] بود واعراب به این مسئله پی برده بودند ودستور ویرانی آتشکده ها و کشتار [[موبدان]] [[زرتشتی]] سیستان رادادند که براثر این اقدام سیستان یکپارچه مسلمان گشت وبا بوجود آمدن رهبران [[تشیع]] درسیستان مذهب تشیع بشدت ترویج یافت ودر زمان حکومت صفاریان یعقوب لیث که مردی [[شیعه]] متعصب بود بر ترویج مذهب تشیع سرعت بخشید ومذهب تشیع درسیستان-قهستان-[[کرمان]]-یزد وحتی قسمت هایی از فارس برتری یافت وبه گفته ی برخی از محققین مذهب تشیع مذهب غالب بلوچستان بوده است که جمعیت شیعه بر اثر دوربودن بلوچستان از مراکز تشیع ونزدیک بودن به مراکز وهابیت وهمچنین عوامل طبیعی ومهاجرت طوایف [[سنی]] به بلوچستان باعث غلبه [[مذهب تسنن]] درقرون اخیر شده است بطوریکه وجود [[زیارتگاه]] های مورد تقدس [[شیعیان]] نیز بر ان گواه است.
سیستانیان از نخستین ایرانیانی بودند که [[مسلمان]] شدند زیرا در دوران [[امپراتوری ساسانی]] سیستان یکی از بزرگترین و مهم‌ترین ومقدس ترین مراکز [[زرتشتیان]] بود واعراب به این مسئله پی برده بودند ودستور ویرانی آتشکده ها و کشتار [[موبدان]] [[زرتشتی]] سیستان رادادند که براثر این اقدام سیستان یکپارچه مسلمان گشت وبا بوجود آمدن رهبران [[تشیع]] درسیستان مذهب تشیع بشدت ترویج یافت ودر زمان حکومت صفاریان یعقوب لیث که مردی [[شیعه]] متعصب بود بر ترویج مذهب تشیع سرعت بخشید ومذهب تشیع درسیستان-قهستان-[[کرمان]]-یزد وحتی قسمت هایی از فارس برتری یافت وبه گفته ی برخی از محققین مذهب تشیع مذهب غالب بلوچستان بوده است که جمعیت شیعه بر اثر دوربودن بلوچستان از مراکز تشیع ونزدیک بودن به مراکز وهابیت وهمچنین عوامل طبیعی ومهاجرت طوایف [[سنی]] به بلوچستان باعث غلبه [[مذهب تسنن]] درقرون اخیر شده است بطوریکه وجود [[زیارتگاه]] های مورد تقدس [[شیعیان]] نیز بر ان گواه است.


=فرمانروایان صفاری=
== فرمانروایان صفاری ==
 
# یعقوب بن لیث صفاری
# یعقوب بن لیث صفاری
# عمرو بن لیث صفاری
# عمرو بن لیث صفاری
خط ۸۰: خط ۷۰:
# خلف بن احمد
# خلف بن احمد


=منبع=
== منبع ==
 
[https://tarikhema.org/ancient/iran/22654/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/ برگرفته از سایت حکومت صفاریان - تاریخ ما]
[https://tarikhema.org/ancient/iran/22654/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/ برگرفته از سایت حکومت صفاریان - تاریخ ما]


confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش