پرش به محتوا

شهید اول: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'نامه ای' به 'نامه‌ای')
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند')
خط ۶۳: خط ۶۳:
همسر وی علاوه بر این که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که به«ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن ها دستور می داد که در مسائل شرعی و مشکلات مذهبی به او مراجعه نمایند <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193</ref> ثمره این پیوند سه پسر و یک دختر گردید که همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آن ها دانشوران و چهره‌های علمی برازنده ای برخاستند که در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند.  
همسر وی علاوه بر این که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که به«ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن ها دستور می داد که در مسائل شرعی و مشکلات مذهبی به او مراجعه نمایند <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193</ref> ثمره این پیوند سه پسر و یک دختر گردید که همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آن ها دانشوران و چهره‌های علمی برازنده ای برخاستند که در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند.  


رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت، که از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید <ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام الحسن فاطمه است که به <big>استاد حدیث</big> معروف است.  
رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می‌کند <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت، که از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می‌کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می‌کند <ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید <ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام الحسن فاطمه است که به <big>استاد حدیث</big> معروف است.  


علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده‌اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می‌کرد و به زنان دستور می داد که او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند <ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می‌گوید: من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس الدین محمدبن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود. <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref>  
علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده‌اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می‌کرد و به زنان دستور می داد که او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند <ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می‌گوید: من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس الدین محمدبن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود. <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref>  
خط ۷۳: خط ۷۳:
نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> مهاجرت کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]]<ref>ر. ک:مقاله اجتهاد</ref> و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می‌شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref>  
نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> مهاجرت کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]]<ref>ر. ک:مقاله اجتهاد</ref> و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می‌شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref>  


این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی کسی می‌گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می‌گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref> همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمی‌گیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می‌شود. <ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref>
این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی کسی می‌گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می‌گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref> همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمی‌گیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می‌کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می‌شود. <ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref>


=بازگشت شهید اول به وطن و اقدامات وی=
=بازگشت شهید اول به وطن و اقدامات وی=
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی‌داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که مستحب است و گاه واجب نیز می‌گردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد. <ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴</ref>
اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی‌داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که مستحب است و گاه واجب نیز می‌گردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد. <ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴</ref>


وی حکومت‌های مطلوب را حکومت [[پیامبر]](ص)، حکومت [[امام]](ع) و حکومت نایب الامام معرفی می کند. وی برای [[نایب امام]] شرایطی ذکر می‌کند:
وی حکومت‌های مطلوب را حکومت [[پیامبر]](ص)، حکومت [[امام]](ع) و حکومت نایب الامام معرفی می‌کند. وی برای [[نایب امام]] شرایطی ذکر می‌کند:


اول: [[ایمان]] یعنی شیعه بودن؛
اول: [[ایمان]] یعنی شیعه بودن؛
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش