۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=منبع=' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران بزرگی است که هم دارای مقام [[نبوت]] بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع که نام مبارکش هفده بار در قرآن در سورههای: سوره بقره/ سوره نساء/ سوره انعام/ سوره انبیاء/ سوره نمل/ سوره سبا/ سوره ص آمده است. | حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران بزرگی است که هم دارای مقام [[نبوت]] بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع که نام مبارکش هفده بار در قرآن در سورههای: سوره بقره/ سوره نساء/ سوره انعام/ سوره انبیاء/ سوره نمل/ سوره سبا/ سوره ص آمده است. | ||
«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده ای است و بسیار به سوی خدا توبه | «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده ای است و بسیار به سوی خدا توبه میکند. <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> | ||
«وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ القَوْمِ وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ × فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَکُلّاً آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً»: و داود و سلیمان را یاد کن، هنگامی که درباره آن کشتزار × که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند. × داوری می کردند و شاهد داوری آنان بودیم. پس آن داوری را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو حکمت و دانش عطا کردیم. <ref>سوره انبیاء، آیات ۷۸- ۷۹</ref> | «وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ القَوْمِ وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ × فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَکُلّاً آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً»: و داود و سلیمان را یاد کن، هنگامی که درباره آن کشتزار × که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند. × داوری می کردند و شاهد داوری آنان بودیم. پس آن داوری را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو حکمت و دانش عطا کردیم. <ref>سوره انبیاء، آیات ۷۸- ۷۹</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
«وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستی به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان باایمانش برتری داده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> | «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستی به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان باایمانش برتری داده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> | ||
آنچه در [[قرآن]] از داستان او آمده در [[قرآن کریم]] از سرگذشت آن جناب جز مقداری مختصر نیامده، چیزی که هست دقت در همان مختصر، آدمی را به همه داستانهای او و مظاهر شخصیت شریفش راهنمایی | آنچه در [[قرآن]] از داستان او آمده در [[قرآن کریم]] از سرگذشت آن جناب جز مقداری مختصر نیامده، چیزی که هست دقت در همان مختصر، آدمی را به همه داستانهای او و مظاهر شخصیت شریفش راهنمایی میکند. | ||
یکی این که: آن جناب فرزند و وارث حضرت داود (ع) بود که دراینباره فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ». «سوره ص، آیه ۳۰» و نیز فرموده: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> | یکی این که: آن جناب فرزند و وارث حضرت داود (ع) بود که دراینباره فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ». «سوره ص، آیه ۳۰» و نیز فرموده: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
یکی دیگر این که خدای تعالی ملکی عظیم به او داد، جن و طیر و باد را برایش مسخّر کرد و زبان مرغان را به وی آموخت، که ذکر این چند نعمت در کلام مجیدش مکرر آمده است. <ref>سوره بقره آیه ۱۰۲، در سوره انبیاء، آیه ۸۱، در سوره نمل، آیه ۱۶ تا ۱۸، در سوره سبا، آیه ۱۲ تا ۱۳ و در سوره ص، آیه ۳۵ تا ۳۹</ref> | یکی دیگر این که خدای تعالی ملکی عظیم به او داد، جن و طیر و باد را برایش مسخّر کرد و زبان مرغان را به وی آموخت، که ذکر این چند نعمت در کلام مجیدش مکرر آمده است. <ref>سوره بقره آیه ۱۰۲، در سوره انبیاء، آیه ۸۱، در سوره نمل، آیه ۱۶ تا ۱۸، در سوره سبا، آیه ۱۲ تا ۱۳ و در سوره ص، آیه ۳۵ تا ۳۹</ref> | ||
قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روی تخت وی اشاره | قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روی تخت وی اشاره میکند، که در سوره ص، آیه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آیاتی است که به مساله داوری او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و این آیات در سوره انبیاء، آیه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، که در سوره مورد بحث، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آیات مربوط به داستان هدهد و ملکه سبأ است، که در همین سوره، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن جناب است که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است. | ||
آیاتی که آن جناب را میستاید در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثنای بسیاری از او کرده، بنده اش خوانده، اوابش نامیده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> و به علم و حکمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و نیز فرموده: «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً». <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> و باز فرموده: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و او را از انبیاء مهدی و راه یافته خوانده، فرموده: «وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَهارُونَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳</ref> و نیز فرموده: «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره انعام، آیه ۸۴</ref> | آیاتی که آن جناب را میستاید در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثنای بسیاری از او کرده، بنده اش خوانده، اوابش نامیده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> و به علم و حکمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و نیز فرموده: «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً». <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> و باز فرموده: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و او را از انبیاء مهدی و راه یافته خوانده، فرموده: «وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَهارُونَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳</ref> و نیز فرموده: «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره انعام، آیه ۸۴</ref> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
و نیز میگوید: مادر سلیمان، اول زن اوریای حتی بود، پدر سلیمان عاشقش شد و با او زنا کرد و در همان زنا فرزندی حامله شد ناگزیر داود (از ترس رسوایی) نقشه کشید تا هر چه زودتر اوریا را سر به نیست کند و همسرش را بگیرد و همین کار را کرد، بعد از کشته شدن اوریا در یکی از جنگها، همسرش را به اندرون خانه و نزد سایر زنان خود برد، در آنجا برای بار دوم حامله شد و سلیمان را بیاورد. | و نیز میگوید: مادر سلیمان، اول زن اوریای حتی بود، پدر سلیمان عاشقش شد و با او زنا کرد و در همان زنا فرزندی حامله شد ناگزیر داود (از ترس رسوایی) نقشه کشید تا هر چه زودتر اوریا را سر به نیست کند و همسرش را بگیرد و همین کار را کرد، بعد از کشته شدن اوریا در یکی از جنگها، همسرش را به اندرون خانه و نزد سایر زنان خود برد، در آنجا برای بار دوم حامله شد و سلیمان را بیاورد. | ||
و اما قرآن کریم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت می داند، همچنان که ساحت سایر انبیاء را منزه می داند و بر هدایت و عصمتشان تصریح | و اما قرآن کریم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت می داند، همچنان که ساحت سایر انبیاء را منزه می داند و بر هدایت و عصمتشان تصریح میکند و در خصوص سلیمان میفرماید: «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ». «سلیمان کافر نشد». <ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲</ref> | ||
و نیز، ساحتش را از این که از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حکایت کرده که در دعایش بعد از سخن مورچه گفت: "پروردگارا، مرا به شکر نعمتها که بر من و بر پدر و مادر من ارزانی داشتی ملهم فرما". <ref>سوره نمل، آیه ۱۹</ref> که در تفسیرش گفتیم از این دعا برمیآید که مادر او از اهل صراط مستقیم بوده، یعنی از کسانی که خداوند بر آنان انعام کرده، از نبیین و صدیقین و [[شهداء]] و صالحین. | و نیز، ساحتش را از این که از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حکایت کرده که در دعایش بعد از سخن مورچه گفت: "پروردگارا، مرا به شکر نعمتها که بر من و بر پدر و مادر من ارزانی داشتی ملهم فرما". <ref>سوره نمل، آیه ۱۹</ref> که در تفسیرش گفتیم از این دعا برمیآید که مادر او از اهل صراط مستقیم بوده، یعنی از کسانی که خداوند بر آنان انعام کرده، از نبیین و صدیقین و [[شهداء]] و صالحین. | ||
روایاتی که در این داستان وارد شده اخباری که در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده، بیشترش مطالب عجیب و غریبی دارد که حتی نظائر آن در اساطیر و افسانههای خرافی کمتر دیده میشود، مطالبی که عقل سلیم نمی تواند آن را بپذیرد و بلکه تاریخ قطعی هم آنها را تکذیب | روایاتی که در این داستان وارد شده اخباری که در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده، بیشترش مطالب عجیب و غریبی دارد که حتی نظائر آن در اساطیر و افسانههای خرافی کمتر دیده میشود، مطالبی که عقل سلیم نمی تواند آن را بپذیرد و بلکه تاریخ قطعی هم آنها را تکذیب میکند و بیشتر آنها مبالغههایی است که از امثال کعب و وهب نقل شده است. | ||
و این قصه پردازان مبالغه را به جایی رساندهاند که گفتهاند: سلیمان پادشاه همه روی زمین شد و هفتصد سال سلطنت کرد و تمامی موجودات زنده روی زمین از انس و جن و وحشی و طیر، لشکریانش بودند. و او در پای تخت خود سیصد هزار کرسی نصب می کرد، که به هر کرسی یک پیغمبر می نشست، بلکه هزاران پیغمبر و صدها هزار نفر از امرای انس و جن روی آنها می نشستند و می رفتند. و مادر ملکه سبأ از جن بوده ولذا پاهای ملکه مانند پای خران، سم دار بوده و به همین جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم می پوشاند، تا روزی که دامن بالا زد تا وارد صرح شود، این رازش فاش گردید. | و این قصه پردازان مبالغه را به جایی رساندهاند که گفتهاند: سلیمان پادشاه همه روی زمین شد و هفتصد سال سلطنت کرد و تمامی موجودات زنده روی زمین از انس و جن و وحشی و طیر، لشکریانش بودند. و او در پای تخت خود سیصد هزار کرسی نصب می کرد، که به هر کرسی یک پیغمبر می نشست، بلکه هزاران پیغمبر و صدها هزار نفر از امرای انس و جن روی آنها می نشستند و می رفتند. و مادر ملکه سبأ از جن بوده ولذا پاهای ملکه مانند پای خران، سم دار بوده و به همین جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم می پوشاند، تا روزی که دامن بالا زد تا وارد صرح شود، این رازش فاش گردید. |