۲۱٬۸۸۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
|1928 | |1928 م، [[مصر]] | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''علی نويتو''' | '''علی نويتو''' فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در دورهای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفهاش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البنا]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزشهای حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت. | ||
=زندگینامه= | == زندگینامه == | ||
ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی | ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد. | ||
=پیوستن به اخوان= | === پیوستن به اخوان === | ||
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوانالمسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن | وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوانالمسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن البنا]] و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود. | ||
=دستگیری= | == دستگیری == | ||
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان دراینباره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد. | در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان دراینباره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد. | ||
=فعالیتها= | == فعالیتها == | ||
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند. | «پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند. | ||
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوانالمسلمین]] فعالیت خود را دنبال میکرد. | شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی [[صبر]] را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوانالمسلمین]] فعالیت خود را دنبال میکرد. | ||
=بازداشتگاه= | == بازداشتگاه == | ||
[[جمال عبدالناصر]] در واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوانالمسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیستها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوانالمسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند. | [[جمال عبدالناصر]] در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوانالمسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیستها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوانالمسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند. | ||
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم». | به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم». | ||
= | == منابع == | ||
* ر.ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
* ر. ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:شخصیتهای مسلمان]] | [[رده:شخصیتهای مسلمان]] | ||
[[رده:اعضای | [[رده:اعضای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:مصر]] | [[رده:مصر]] |