۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|زبان کتاب | |زبان کتاب | ||
| | |عربی | ||
|- | |- | ||
|ترجمه | |ترجمه | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
ابن تلمسانی در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام فخر رازی توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است. | ابن تلمسانی در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام فخر رازی توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است. | ||
== مقدمه کتاب == | == مقدمه کتاب == | ||
مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و | مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و صلّی اللّه علی سیدنا محمد و سلم قال الشیخ الفقیه الإمام العالم شرفالدین أبومحمد عبداللّه بن محمد بن علی الفهری المعرف بابن التلمسانی (رحمه اللّه): هذا تعلیق جمعته علی «معالم أصولالدین للإمام فخرالدین محمد بن الخطیب» (قدّس اللّه روحه و نوّر ضریحه)». شارح سپس خطبه فخر رازی را ذکر کرده و دو قسمت از آن را شرح میدهد: | ||
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل | «قوله: (فهذا مختصر مشتمل علی أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است».<br> | ||
او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّین»، در خطبه فخر رازی را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ إنالدین عند الله الإسلام... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الکلام فی... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الکلام فی إثبات العلم بحدوث العالم، باب الکلام فی إثبات العلم بوجود الصانع، باب الکلام فی ما یجب للّه | او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّین»، در خطبه فخر رازی را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ إنالدین عند الله الإسلام... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الکلام فی... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الکلام فی إثبات العلم بحدوث العالم، باب الکلام فی إثبات العلم بوجود الصانع، باب الکلام فی ما یجب للّه تعالی من الصفات النفسیة و المعنویة... .<br> | ||
برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهینا عن الکلام فیه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند. | برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهینا عن الکلام فیه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند. |