۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!سیدهاشم | !سیدهاشم موسوی حَدّاد | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سیّد هاشم | '''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. یكی از قدیمیترین شاگردان مكتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة الله العظمی حاج سیّد [[میرزا علی آقای قاضی]] میباشند. ایشان در [[سیر و سلوک]] به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم در [[توحید]] مانند [[سنی]]ها كه در سنّیگری تعصّب دارند او در توحید ذات حق متعصّب است، و چنان توحید را ذوق كرده و مسّ نموده است كه محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. | ||
اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود. | سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود. | ||
خود مرحوم حداد با دختری به نام هدیه (امّ مهری) که از قبیله جنابی ها<ref> | خود مرحوم حداد با دختری به نام هدیه (امّ مهری) که از قبیله جنابی ها<ref>جنابی ها از اعراب اصیل و معروف و ریشه دار هستند و به سابقه و حسن عِرق و ریشه مشهورند، و اینك در حِلّه و كربلا و نجف اشرف و بعضی از جاهای دیگر ساكن میباشند. دختر به غیر خود نمیدهند و از غیر خودشان نمیگیرند.</ref> هستند ازدواج میکند. پدر همسر ایشان حسین أبو عَمْشَه، و مادر وی نَجیبه نام داشت<ref> روح مجرد، ص ۹۸.</ref>. | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف مینمایند: | خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف مینمایند: | ||
برای تحصيل به نجف مشرّف شدم، تا هم از محضر آقا (مرحوم قاضی) بهرمند گردم و هم خدمت مدرسه را بنمايم (مدرسه هندی: محلّ اقامت مرحوم قاضی) همين كه وارد شدم ديدم روبرو سيّدی نشسته است؛ بدون اختيار به سوی او كشيده شدم. رفتم و سلام كردم، و دستش را بوسيدم. | |||
مرحوم | مرحوم قاضی فرمود: رسيدی! در آنجا حجرهای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد. | ||
ایشان مدت ۲۸سال از محضر مرحوم قاضی بهرهمند بوده اند. و در این مدت به درجاتی عالی در عرفان و سیرو سلوک واصل میشوند و تقریباًدر میان تلامذه مرحوم قاضی در مراتب معنوی یگانه و منحصر به فرد میشوند. | ایشان مدت ۲۸سال از محضر مرحوم قاضی بهرهمند بوده اند. و در این مدت به درجاتی عالی در عرفان و سیرو سلوک واصل میشوند و تقریباًدر میان تلامذه مرحوم قاضی در مراتب معنوی یگانه و منحصر به فرد میشوند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | ||
«پس از | «پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزديك [[اذان]] صبح كه باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار میرفتند». | ||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | ||
«محلّ اجتماع | «محلّ اجتماع دكّهای بود در كنار مسجدی كه ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دكّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود كه در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير میكرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلكه محلّی بود زائد كه معمار در وسط پلّكان معبرِ به بام [[مسجد]] به عنوان انبار در آنجا در آورده بود. امّا چون مكان خلوت و تاريك و دنجی بود، آقای حدّاد آنجا را در مسجد برای خود برگزيده، و برای [[دعا]] و قرائت [[قرآن]] و اوراد و اذكاری كه مرحوم قاضی میدادند بالأخص برای سجدههای طولانی بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد میخواندند، و نمازهای واجب را نيز به [[امام جماعت]] آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مینمودند. | ||
در آن دكّه سماور | در آن دكّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در كنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دكّه بدين وضع و كيفيّت كسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی كه در [[كربلای معلی]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | ||
عظمت و روحانيّت آن دكّه را | عظمت و روحانيّت آن دكّه را كسی میداند كه مانند بعضی از دوستان حدّاد مثل حاج حبيب سماوی، و حاج عبد الزّهراء گرعاوی، و حاج أبو موسی مُحيی، و حاج أبو أحمد عبد الجليل محيی و بعضی ديگر، آنرا ديده و در آن أحيانا بيتوته نمودهاند. | ||
حضرت | حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارك در آن دكّه پذيرائی كرد. وه چه پذيرائيی! | ||
…شب تا نزديك اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق | …شب تا نزديك اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[امام حسین|حضرت أبا عبد الله الحسين علیه السلام]] میگذشت. و برای رفقای ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست كه چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | ||
يك شب كه پس از اين | يك شب كه پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه [[جمادی الاول| | مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] سال ۱۴۰۴ ق (اسفند ۱۳۶۲) بیمار شده و مدتی در بیمارستان بستری میشوند و نهایتاَ در ۱۲ رمضان آن سال (۲۱ [[ماه خرداد]] ۱۳۶۳) در سن هشتاد و شش سالگی رحلت فرمودند<ref>روح مجرد، ص ۶۶۳.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |