۲۱٬۸۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'میگوید') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
|1934 | |1934 م، [[قاهره]] | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عادل مصطفی فرید المرزوقی''' در | '''عادل مصطفی فرید المرزوقی''' در سال 1934 میلادی در روض الفرج [[قاهره]] به دنیا آمد و پدرش در 10 سالگی درگذشت، و پس از آن مادرش علاوه بر جدش که از علمای الازهر بود، تربیت او را بر عهده گرفت. او مقاطع مختلف تحصیلی را طی کرد و در سال 1972 میلادی از دانشگاه [[قاهره]] لیسانس مهندسی مکانیک گرفت و در سال 1972 میلادی دستگیر شد. وی پس از آزادی از زندان در سال 1352 خورشیدی با دختر یکی از دوستاان قدیمی ازدواج کرد. | ||
=همکاری با اخوانالمسلمین= | == همکاری با اخوانالمسلمین == | ||
ایشان در سال 1951 میلادی از طریق عمو و دوست خود به نام خالد که از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد و یکی از نیروهای [[اخوانالمسلمین]] بود با اخوانالمسلمین آشنا شد و همچنین در سال 1952 میلادی به این جنبش پیوست و در آنجا آموزش میداد و در اردوی دانشگاه ''ابراهیم پاشا'' شرکت کرد. که توسط ''محمدمهدی عاکف'' رهبری می شد و در اولین گردان عازم کانال در سال 1951 میلادی انتخاب شد، اما یکی از برادران در زمان معاینه پزشکی به پزشک دستور داد که '''عادل فرید''' را رد کند. تنها کسی که مراقب برادران و مادرش بود، در واقع دکتر او را رد کرد. | ایشان در سال 1951 میلادی از طریق عمو و دوست خود به نام خالد که از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد و یکی از نیروهای [[اخوانالمسلمین]] بود با اخوانالمسلمین آشنا شد و همچنین در سال 1952 میلادی به این جنبش پیوست و در آنجا آموزش میداد و در اردوی دانشگاه ''ابراهیم پاشا'' شرکت کرد. که توسط ''محمدمهدی عاکف'' رهبری می شد و در اولین گردان عازم کانال در سال 1951 میلادی انتخاب شد، اما یکی از برادران در زمان معاینه پزشکی به پزشک دستور داد که '''عادل فرید''' را رد کند. تنها کسی که مراقب برادران و مادرش بود، در واقع دکتر او را رد کرد. | ||
== آشنایی با اخوان == | == آشنایی با اخوان == | ||
وی درباره چگونگی آشنایی با [[اخوانالمسلمین]] میگوید: من از طریق عمویم با اخوان آشنا شدم و او هم سن و سال من بود و در آن زمان به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و بارها مرا دعوت میکرد تا با او بروم و در مسجد نماز بخوانم و همیشه با امتناع قاطعانه با او مواجه میشدم، اما یک روز احساس کردم از من ناراحت است، گفتم با او میروم تا بیشتر از این با من قهر نکند و واقعاً من او را اجابت كردم و با او به [[نماز جمعه]] رفتم و در آن هنگام برادران را در مسجد دیدم و آشنا شدم و به آنها علاقهمند شدم و آنها را دوست میداشتم و در آن زمان در سال 1952 میلادی، گروهی تشکیل شد و من به آن پیوستم. | وی درباره چگونگی آشنایی با [[اخوانالمسلمین]] میگوید: من از طریق عمویم با اخوان آشنا شدم و او هم سن و سال من بود و در آن زمان به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و بارها مرا دعوت میکرد تا با او بروم و در مسجد نماز بخوانم و همیشه با امتناع قاطعانه با او مواجه میشدم، اما یک روز احساس کردم از من ناراحت است، گفتم با او میروم تا بیشتر از این با من قهر نکند و واقعاً من او را اجابت كردم و با او به [[نماز جمعه]] رفتم و در آن هنگام برادران را در مسجد دیدم و آشنا شدم و به آنها علاقهمند شدم و آنها را دوست میداشتم و در آن زمان در سال 1952 میلادی، گروهی تشکیل شد و من به آن پیوستم. | ||
=دستگیری و بازجویی= | == دستگیری و بازجویی == | ||
پس از وقوع حادثه المنشیه در اکتبر 1954 میلادی، تعداد زیادی از برادران دستگیر شدند و خانوادههای خود را رها کردند و سپس برخی از برادران و خواهران گروههایی را برای رسیدگی به این خانوادهها تشکیل دادند؛ بنابراین عادل فرید یکی از آنها بود. مبالغی جمعآوری میشد و در اختیار خانوادهها قرار میگرفت، البته پس از مدتی همه دست اندرکاران این کار دستگیر شدند. عادل یکی از آنها بود و در مرداد ماه سال 55 میلادی در سازمان تامین مالی دستگیر و به دادگاه کشیده شد و به ده سال حبس در زندانهای مختلف از جمله زندان اسیوط، الوحات محکوم شد؛ ایشان در زندان به سر برد تا اینکه در 10/10/1971 میلادی از مصیبت زندان بیرون آمد. | پس از وقوع حادثه المنشیه در اکتبر 1954 میلادی، تعداد زیادی از برادران دستگیر شدند و خانوادههای خود را رها کردند و سپس برخی از برادران و خواهران گروههایی را برای رسیدگی به این خانوادهها تشکیل دادند؛ بنابراین عادل فرید یکی از آنها بود. مبالغی جمعآوری میشد و در اختیار خانوادهها قرار میگرفت، البته پس از مدتی همه دست اندرکاران این کار دستگیر شدند. عادل یکی از آنها بود و در مرداد ماه سال 55 میلادی در سازمان تامین مالی دستگیر و به دادگاه کشیده شد و به ده سال حبس در زندانهای مختلف از جمله زندان اسیوط، الوحات محکوم شد؛ ایشان در زندان به سر برد تا اینکه در 10/10/1971 میلادی از مصیبت زندان بیرون آمد. | ||
== یادگیری فنون در زندان == | === یادگیری فنون در زندان === | ||
وی دراینباره میگوید: 16 سال مستمر دستگیر شدم، از بیست و یک سالگی در سال 1955 میلادی فعالیت خودم را شروع کردم، علت دستگیری هم حادثه منشیه بود. که [[اخوانالمسلمین]] را منحل کردند و تعداد بی شماری را دستگیر کردند و ما به 10 سال زندان محکوم شدیم. ایشان میگوید ما تیمهای تئاتر درست کردیم و 3 باشگاه ورزشی (الساحل، التالیا و الهلال) ایجاد کردیم تا حوصلهشان سر نرود مخصوصا در زندان اسیوط و زندان الوحات. او در زندان به آموختن نجاری و لولهکشی و آهنگری پرداخت، هچنین در زندان وحات به آرایشگری مشغول بود و از بهترین چیزهایی که آموخت کشاورزی است و استعداد بازیگری او را در زندان اسیوط چشمگیر بود. | وی دراینباره میگوید: 16 سال مستمر دستگیر شدم، از بیست و یک سالگی در سال 1955 میلادی فعالیت خودم را شروع کردم، علت دستگیری هم حادثه منشیه بود. که [[اخوانالمسلمین]] را منحل کردند و تعداد بی شماری را دستگیر کردند و ما به 10 سال زندان محکوم شدیم. ایشان میگوید ما تیمهای تئاتر درست کردیم و 3 باشگاه ورزشی (الساحل، التالیا و الهلال) ایجاد کردیم تا حوصلهشان سر نرود مخصوصا در زندان اسیوط و زندان الوحات. او در زندان به آموختن نجاری و لولهکشی و آهنگری پرداخت، هچنین در زندان وحات به آرایشگری مشغول بود و از بهترین چیزهایی که آموخت کشاورزی است و استعداد بازیگری او را در زندان اسیوط چشمگیر بود. | ||
=زندگی پس از سختی = | == زندگی پس از سختی == | ||
او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی میکرد، دوباره فعالیتش را در [[اخوانالمسلمین]] از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سالها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کنارهگیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند. پس از رهایی از زندان، شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال با پیمانکاران عرب مشغول کار شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانههایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و درکارخانه پلاستیک الشریف مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد. | او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی میکرد، دوباره فعالیتش را در [[اخوانالمسلمین]] از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سالها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کنارهگیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند. پس از رهایی از زندان، شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال با پیمانکاران عرب مشغول کار شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانههایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و درکارخانه پلاستیک الشریف مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد. | ||
= ارتباط با راهنمایان = | == ارتباط با راهنمایان == | ||
وی در مورد ارتباط خود با راهنمایان چنین میگوید: با 4 نفر از راهنمایان به نامهای حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] حامد ابوالنصر و النصر همراهی کردم. و همه در زندان وحات بودیم. درباره رابطهاش با استاد الهدیبی میگوید: ایشان دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت: مواظب این مرد یعنی [[جمال عبدالناصر]] باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است. و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیامهای معنوی میفرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا میکنم: پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمیبخشد، پس مرا بیامرز. | وی در مورد ارتباط خود با راهنمایان چنین میگوید: با 4 نفر از راهنمایان به نامهای حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] حامد ابوالنصر و النصر همراهی کردم. و همه در زندان وحات بودیم. درباره رابطهاش با استاد الهدیبی میگوید: ایشان دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت: مواظب این مرد یعنی [[جمال عبدالناصر]] باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است. و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیامهای معنوی میفرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا میکنم: پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمیبخشد، پس مرا بیامرز. | ||
= | == منابع == | ||
* ر. ک: مدخل عادل فرید در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | * ر.ک: مدخل عادل فرید در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | ||
[[رده:شخصیتهای | [[رده:شخصیتهای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:شخصیتهای جهان اسلام]] | [[رده:شخصیتهای جهان اسلام]] | ||
[[رده:اخوانالمسلمین]] | [[رده:اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:مصر]] | [[رده:مصر]] |