۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بحثها' به ' بحثها') |
جز (جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگیها') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در سده ۳ق، با وجود غالب بودن پیروان ربیع، هنوز فقه اباضی در حال شکل گرفتن بود و در واقع از سده ۴ق شکلی مدون، و با ثباتی نسبی یافت. فقه تدوین یافته اباضی در سده ۴ق، در مقایسه با مذاهب فقهی اهل سنت، به ویژه با مذهب مالک، قرابتی بسیار داشت و جز نمونهای محدود از ظاهرگرایی به عنوان میراثی از فقه متقدم محکمه، از شذوذ نسبت به مذاهب اهل سنت بدور بود. اباضیان اهل تدوین در این دوره، همچون مذاهب اصحاب حدیثِ متقدم و از آن جمله مالک، در روش فقهی خود تکیه بر منابع نقلی، به ویژه سنت را با کاربرد محدود رأی و قیاس الفت داده بودند و در این راه، گاه با مخالفت عالمانی روبهرو بودند که خود اهل تدوین جوامع فقهی نبودهاند و این ویژگی آنان، یادآور روش اصحاب حدیث متأخر در برخورد با فقه مدون میتوانست بود. <ref>محمد کندی، بیان الشرع، ج۳، ص۶۳۱.</ref> | در سده ۳ق، با وجود غالب بودن پیروان ربیع، هنوز فقه اباضی در حال شکل گرفتن بود و در واقع از سده ۴ق شکلی مدون، و با ثباتی نسبی یافت. فقه تدوین یافته اباضی در سده ۴ق، در مقایسه با مذاهب فقهی اهل سنت، به ویژه با مذهب مالک، قرابتی بسیار داشت و جز نمونهای محدود از ظاهرگرایی به عنوان میراثی از فقه متقدم محکمه، از شذوذ نسبت به مذاهب اهل سنت بدور بود. اباضیان اهل تدوین در این دوره، همچون مذاهب اصحاب حدیثِ متقدم و از آن جمله مالک، در روش فقهی خود تکیه بر منابع نقلی، به ویژه سنت را با کاربرد محدود رأی و قیاس الفت داده بودند و در این راه، گاه با مخالفت عالمانی روبهرو بودند که خود اهل تدوین جوامع فقهی نبودهاند و این ویژگی آنان، یادآور روش اصحاب حدیث متأخر در برخورد با فقه مدون میتوانست بود. <ref>محمد کندی، بیان الشرع، ج۳، ص۶۳۱.</ref> | ||
ابنجعفر (د ۲۸۱ق/ ۸۹۴م) که از کهنترین جامعنویسان اباضی به شمار میآید، اگرچه در موضعگیری نظری در جامع خود، تنها بر دو دلیل کتاب و سنت تکیه کرده است، اما بر پایه اشاراتی در همان اثر و در دیگر منابع اباضی، وی در دیدگاه کلی خود در برخورد با اصول فقه، دستگاه ادله چهارگانه (کتاب، سنت، اجماع و رأی) را پذیرا بوده است. <ref>داک، ج۲، ص۵۹۰ -۵۹۱.</ref> در نقطه مقابل او، عالممعاصرش ابوالمؤثر بهلاوی، ضمن تأکید بر اینکه مستندات فقهی در سنت اباضیه به کتاب و سنت و «آثار ائمه مسلمین (اباضیه)» منحصر است، ابنجعفر را در عمل به رأی، مفرط دانسته، و نکوهش کرده است. ادامه مسیر ابنجعفر، در کتاب الجامع ابنبرکه بهلوی در اواخر همانسده دیده میشود که بخشی مفصل در مقدمه کتاب را به مباحث اصول فقه، به شیوهای نزدیک با آثار متداول اصولی اختصاص داده است. از | ابنجعفر (د ۲۸۱ق/ ۸۹۴م) که از کهنترین جامعنویسان اباضی به شمار میآید، اگرچه در موضعگیری نظری در جامع خود، تنها بر دو دلیل کتاب و سنت تکیه کرده است، اما بر پایه اشاراتی در همان اثر و در دیگر منابع اباضی، وی در دیدگاه کلی خود در برخورد با اصول فقه، دستگاه ادله چهارگانه (کتاب، سنت، اجماع و رأی) را پذیرا بوده است. <ref>داک، ج۲، ص۵۹۰ -۵۹۱.</ref> در نقطه مقابل او، عالممعاصرش ابوالمؤثر بهلاوی، ضمن تأکید بر اینکه مستندات فقهی در سنت اباضیه به کتاب و سنت و «آثار ائمه مسلمین (اباضیه)» منحصر است، ابنجعفر را در عمل به رأی، مفرط دانسته، و نکوهش کرده است. ادامه مسیر ابنجعفر، در کتاب الجامع ابنبرکه بهلوی در اواخر همانسده دیده میشود که بخشی مفصل در مقدمه کتاب را به مباحث اصول فقه، به شیوهای نزدیک با آثار متداول اصولی اختصاص داده است. از ویژگیهای ابنبرکه در دیدگاه اصولی باید به قول او در حجیت اقوال صحابه و قرار دادن قیاس در مرتبهای پس از توقیف اشاره کرد. <ref>داک، ج۲، ص۴۶۷.</ref> | ||
از سده ۶ق/ ۱۲م، با رونق گرفتن مطالعات کلامی - اصولی در محافل اباضی مغرب، تألیف آثاری مستقل در علم اصول اباضی تحقق یافت که نخستین نمونه شناخته آن، الادلة و البیان فی اصول الفقه از تبغورین بن عیسی، عالم نفوسی در نیمه دوم سده ۵ق بود. <ref>سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۸۰.</ref> در همین راستا، عالم نامدار مغرب در نیمه دوم سده ۶ق، ابویعقوب ورجلانی کتاب ماندنی العدل و الانصاف را در اصول فقه نگاشت که اهم آثار اصولی در سدههای بعد، شرح و تلخیصهایی از آن بوده است. <ref>احمد شماخی، السیر، ج۱، ص۲۵.</ref><ref>احمد شماخی، السیر، ج۱، ص۳۴.</ref> از جمله میتوان به شرحی از ابوالقاسم برادی در سده ۹ق/ ۱۵م <ref>احمد شماخی، السیر، ج۲، ص۲۱۰.</ref> و تلخیصی از احمد بن سعید شماخی (د ۹۲۸ق/ ۱۵۲۲م) اشاره کرد. <ref>سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۸۰.</ref> | از سده ۶ق/ ۱۲م، با رونق گرفتن مطالعات کلامی - اصولی در محافل اباضی مغرب، تألیف آثاری مستقل در علم اصول اباضی تحقق یافت که نخستین نمونه شناخته آن، الادلة و البیان فی اصول الفقه از تبغورین بن عیسی، عالم نفوسی در نیمه دوم سده ۵ق بود. <ref>سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۸۰.</ref> در همین راستا، عالم نامدار مغرب در نیمه دوم سده ۶ق، ابویعقوب ورجلانی کتاب ماندنی العدل و الانصاف را در اصول فقه نگاشت که اهم آثار اصولی در سدههای بعد، شرح و تلخیصهایی از آن بوده است. <ref>احمد شماخی، السیر، ج۱، ص۲۵.</ref><ref>احمد شماخی، السیر، ج۱، ص۳۴.</ref> از جمله میتوان به شرحی از ابوالقاسم برادی در سده ۹ق/ ۱۵م <ref>احمد شماخی، السیر، ج۲، ص۲۱۰.</ref> و تلخیصی از احمد بن سعید شماخی (د ۹۲۸ق/ ۱۵۲۲م) اشاره کرد. <ref>سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۸۰.</ref> |