۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نمی دهد' به ' نمیدهد') |
جز (جایگزینی متن - ' می دهد' به ' میدهد') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
ویلسون دراینباره چنین گفته است: | ویلسون دراینباره چنین گفته است: | ||
«این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگری، که گاهی با آن مشتبه میشود، تفاوت دارد. جداانگاری دین و دنیا اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیتها، باورها، روشهای اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور، رخ | «این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگری، که گاهی با آن مشتبه میشود، تفاوت دارد. جداانگاری دین و دنیا اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیتها، باورها، روشهای اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور، رخ میدهد، در حالی که دنیویگری یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژی است؛ قائلان و مبلغان این ایدئولوژی آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می کنند و از اصول غیر دینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمان اجتماعی حمایت می کنند. | ||
این ایدئولوژی، احتمالاً تا حدودی به فرایندهای جداانگاری دین و دنیا مدد می رساند، ولی قراین و شواهد، حتی درباره جوامعی که همچون اتحاد شوروی (سابق) به طور رسمی به اصالت دنیا قایل بودهاند، نشان | این ایدئولوژی، احتمالاً تا حدودی به فرایندهای جداانگاری دین و دنیا مدد می رساند، ولی قراین و شواهد، حتی درباره جوامعی که همچون اتحاد شوروی (سابق) به طور رسمی به اصالت دنیا قایل بودهاند، نشان میدهد که این امر تنها به صورتی بسیار تدریجی و بسیار غیر بنیادی تر از تأثیری صورت می پذیرفته است که فرایندهای گسترده تر تحول ساختاری اجتماعی مانند صنعتی شدن و شهرنشینی بر جریان جدا انگاری دین و دنیا داشته است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۶.</ref>. | ||
=لائیک و لائیسیزم= | =لائیک و لائیسیزم= | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می گذارند. | برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می گذارند. | ||
بر این اساس، میان نظام سیاسی حاکم و باور دینی مردم تعارض و تنازع رخ | بر این اساس، میان نظام سیاسی حاکم و باور دینی مردم تعارض و تنازع رخ میدهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده میشود. ولی سکولار وصف حکومت در جامعه ای است که فرهنگ عمومی آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگاری وجود ندارد. | ||
ژان پل ویلم<ref>Jean – Paul Willaime</ref> دراینباره چنین گفته است: | ژان پل ویلم<ref>Jean – Paul Willaime</ref> دراینباره چنین گفته است: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
دین اسلام، هر چند که انقلاب مصطفی کمال (آتاتورک) آن را به عنوان دین رسمی کشور لغو کرده است، هنوز هم نفوذ بسیار در زندگی اجتماعی آن سرزمین دارد. | دین اسلام، هر چند که انقلاب مصطفی کمال (آتاتورک) آن را به عنوان دین رسمی کشور لغو کرده است، هنوز هم نفوذ بسیار در زندگی اجتماعی آن سرزمین دارد. | ||
به طور قطع، سکولار (دنیوی) سازی را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعی – فرهنگی، کلّی دانست که به محدودیت «نقش نهادی و فرهنگی دین» منجر میشود. دین مقدار زیادی از قدرت اجتماعی خویش را از دست | به طور قطع، سکولار (دنیوی) سازی را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعی – فرهنگی، کلّی دانست که به محدودیت «نقش نهادی و فرهنگی دین» منجر میشود. دین مقدار زیادی از قدرت اجتماعی خویش را از دست میدهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبی است که کل جامعه را در برمی گیرد و در نهایت به نظام آن معنا میدهد.<ref>ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، صص ۱۴۱- ۱۴۲.</ref> | ||
=عَلمانی و عَلمانیه= | =عَلمانی و عَلمانیه= | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
ویلسون نیز گفته است: | ویلسون نیز گفته است: | ||
«اطلاق مفهوم جدا انگاری دین و دنیا درباره کل جامعه، همانندی نیز در فرایند تحولی دارد که در خود نهادهای دینی در حال وقوع بوده است. نه تنها جامعه بزرگ بیرونی هر روزه بیش از پیش از زیر نفوذ دین گردن بیرون کشیده است، بلکه خود نهادها و رفتار دینی نیز به گونه ای روز افزون تحت نفوذ ارزشها و معیارها و ضوابطی در آمدهاند که در جامعه غیر دینی رواج دارد. از آن جا که جامعه هر روزه امور خود را بیشتر از پیش مطابق با معیارهای فنی و علمی سامان | «اطلاق مفهوم جدا انگاری دین و دنیا درباره کل جامعه، همانندی نیز در فرایند تحولی دارد که در خود نهادهای دینی در حال وقوع بوده است. نه تنها جامعه بزرگ بیرونی هر روزه بیش از پیش از زیر نفوذ دین گردن بیرون کشیده است، بلکه خود نهادها و رفتار دینی نیز به گونه ای روز افزون تحت نفوذ ارزشها و معیارها و ضوابطی در آمدهاند که در جامعه غیر دینی رواج دارد. از آن جا که جامعه هر روزه امور خود را بیشتر از پیش مطابق با معیارهای فنی و علمی سامان میدهد، نهادهای دینی نیز تحت تأثیر این جریان قرار گرفته اند»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
۳ – تفکیک و تمایز نهادهای اجتماعی: برخی از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادهای اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کردهاند، کارل دوبلار گفته است: | ۳ – تفکیک و تمایز نهادهای اجتماعی: برخی از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادهای اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کردهاند، کارل دوبلار گفته است: | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است: | شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است: | ||
«در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می نشیند و محدود به زندگی خصوصی میشود و خصلتی یکسره درونی پیدا می کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی از دست | «در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می نشیند و محدود به زندگی خصوصی میشود و خصلتی یکسره درونی پیدا می کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی از دست میدهد»<ref>جامعه شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>. | ||
۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است: | ۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است: | ||
«دنیاگرایی، به معنای سلب تقدس از جهان ا ست، جهان خصلت مقدسش را از دست | «دنیاگرایی، به معنای سلب تقدس از جهان ا ست، جهان خصلت مقدسش را از دست میدهد و انسان و طبیعت موضوع تبیین علّی – عقلانی و دخل و تصرف می شوند، در این جهان، نیروهای فراطبیعی هیچ نقشی ندارند. سرانجام، دنیاگرایی به معنای حرکت از جامعه مقدّس به جامعه دنیوی است، به این ترتیب که جامعه هر گونه پایبندی اش را به ارزشها و عملکردهای سنتی رها می کند و ضمن پذیرش دگرگونی، همه تصمیم ها و کنش هایش را بر یک مبنای عقلانی و فایده گرایانه انجام میدهد. آشکاراست که این معنای دنیاگرایی از هر معنای دیگر که تنها به پایگاه دگرگون شده دین در جامعه ارتباط دارد، گسترده تر است»<ref>جامعه شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>. | ||
ویلسون نیز از تقدس زدایی به عنوان یکی از معانی و کاربردهای سکولاریزاسیون یاد کرده و گفته است: | ویلسون نیز از تقدس زدایی به عنوان یکی از معانی و کاربردهای سکولاریزاسیون یاد کرده و گفته است: | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
بدیهی است بر این اساس، روحانیون نیز میتوانند در امور مدیریتی جامعه سهم و نقش ویژه خود را داشته باشند. دراین جا باید اصل تناسب حکم و موضوع را معیار قرار داد، و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کرد. | بدیهی است بر این اساس، روحانیون نیز میتوانند در امور مدیریتی جامعه سهم و نقش ویژه خود را داشته باشند. دراین جا باید اصل تناسب حکم و موضوع را معیار قرار داد، و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کرد. | ||
بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ | بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ میدهد، به فلسفه ها و مکتب هایی باز می گردد که در جوامع بشری – غالباً اُمانیستی و غیر دینی – پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته اند. آن گاه، این علوم و فنون و تجارب بشری، همراه با آن ایدئولوژی های ناسازگار با دین، به جوامع دینی وارد شده، و چالش آفرین شده است. | ||
حکومت دینی میتواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آن ها را در خدمت اهداف و آرمان های خود در آورد. | حکومت دینی میتواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آن ها را در خدمت اهداف و آرمان های خود در آورد. | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۶۰: | ||
«مفهوم قدسی یا قدسیّت، مفهوم کلیدی دین است وحتی از مفهوم خدا فراتر می رود، زیرا ممکن است دینی بدون مفهوم خدا وجود داشته باشد، ولی هیچ دینی بدون تمایز بین قدسی و دنیوی وجود ندارد»<ref>بهاءالدین خرمشاهی، دین پژوهی، ج ۱، ص ۱۲۳.</ref>. | «مفهوم قدسی یا قدسیّت، مفهوم کلیدی دین است وحتی از مفهوم خدا فراتر می رود، زیرا ممکن است دینی بدون مفهوم خدا وجود داشته باشد، ولی هیچ دینی بدون تمایز بین قدسی و دنیوی وجود ندارد»<ref>بهاءالدین خرمشاهی، دین پژوهی، ج ۱، ص ۱۲۳.</ref>. | ||
رودلف اتو<ref>Rudolf Otto متکلم و دین پژوه آلمانی.</ref> نیز طرفدار این نظریه است که عنصر مشترک ادیان را اعتقاد به امر مقدس تشکیل | رودلف اتو<ref>Rudolf Otto متکلم و دین پژوه آلمانی.</ref> نیز طرفدار این نظریه است که عنصر مشترک ادیان را اعتقاد به امر مقدس تشکیل میدهد. وی کتابی دراینباره به نام «مفهوم امر قدسی» تألیف کرده است<ref>دین پژوهی، ص ۱۲۴.</ref>. | ||
از طرفداران به نام این نظریه میرچاه الیاده<ref>Mircea Eliade (۱۹۰۷ – ۱۹۸۶) دینشناس معروف رومانیایی.</ref> است. به نظر وی قدسی و دنیوی دو وجه از بودن در جهان است. وی تصریح کرده است که خصلت قدسی، گوهر یگانه پدیده مذهبی است و نمیتوان آن را با مقیاس های فیزیولوژی، روان شناسی، جامعه شناسی و غیر آن مطالعه کرد. او همچنین یاد آور شده است که توتم پرستی، بتپرستی، پرستش طبیعت یا ارواح و نیز پرستش شیاطین و خدایان و سر انجام پرستش خدای یگانه، تجلیات گوناگون اعتقاد به امر مقدس است<ref>میرچاه الیاده،The Sacred And The Profane رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستّاری صص ۱۷ – ۱۸.</ref>. | از طرفداران به نام این نظریه میرچاه الیاده<ref>Mircea Eliade (۱۹۰۷ – ۱۹۸۶) دینشناس معروف رومانیایی.</ref> است. به نظر وی قدسی و دنیوی دو وجه از بودن در جهان است. وی تصریح کرده است که خصلت قدسی، گوهر یگانه پدیده مذهبی است و نمیتوان آن را با مقیاس های فیزیولوژی، روان شناسی، جامعه شناسی و غیر آن مطالعه کرد. او همچنین یاد آور شده است که توتم پرستی، بتپرستی، پرستش طبیعت یا ارواح و نیز پرستش شیاطین و خدایان و سر انجام پرستش خدای یگانه، تجلیات گوناگون اعتقاد به امر مقدس است<ref>میرچاه الیاده،The Sacred And The Profane رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستّاری صص ۱۷ – ۱۸.</ref>. |