۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می شود' به ' میشود') |
جز (جایگزینی متن - ' می کنیم' به ' میکنیم') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
واژه «نیت» در مقام استعمال ما فارسی زبانان گاه به معنای اسمی به کار میرود و مراد از آن غایتی است که فاعل از فعل خود آن را در نظر گرفته است. مثلا می گوئیم: «نیت شما در این حرکت چیست؟» و پاسخ داده میشود: «زیارت دوستان». در این جا میتوان گفت: «زیارت دوستان» نیت ماست. و البته این غیر از این معناست که بگوئیم: زیارت دوستان موضوع و متعلق نیت ماست. بنابراین در این استعمال، «نیت» به معنای مصدری یعنی نیت کردن نیست، بلکه به معنای «منوی» است. | واژه «نیت» در مقام استعمال ما فارسی زبانان گاه به معنای اسمی به کار میرود و مراد از آن غایتی است که فاعل از فعل خود آن را در نظر گرفته است. مثلا می گوئیم: «نیت شما در این حرکت چیست؟» و پاسخ داده میشود: «زیارت دوستان». در این جا میتوان گفت: «زیارت دوستان» نیت ماست. و البته این غیر از این معناست که بگوئیم: زیارت دوستان موضوع و متعلق نیت ماست. بنابراین در این استعمال، «نیت» به معنای مصدری یعنی نیت کردن نیست، بلکه به معنای «منوی» است. | ||
استعمال دوم «نیت» در معنای مصدر است که از آن فعل مشتق میشود. [لکل امرء ما نوی]. «نیت» در استعمال سوم، به معنای توجه، التفات و خطور ذهنی به کار میرود و غالبا در هنگام انجام عبادات مطرح میشود. مثلا به هنگام انجام نماز از کسی سؤال | استعمال دوم «نیت» در معنای مصدر است که از آن فعل مشتق میشود. [لکل امرء ما نوی]. «نیت» در استعمال سوم، به معنای توجه، التفات و خطور ذهنی به کار میرود و غالبا در هنگام انجام عبادات مطرح میشود. مثلا به هنگام انجام نماز از کسی سؤال میکنیم: «آیا نیت کرده ای یا خیر؟» در این جا، مقصود این است که آیا شخص مذکور در ابتدای انجام نماز، خصوصیات فعل و قصد نهایی از آن، یعنی قرب الهی را به ذهن خود خطور داده است یا نه؟ به عبارت دیگر، مقصود از نیت کردن در این جا، توجه و التفات تفصیلی به فعل نماز و تعداد رکعات آن و این که به چه مقصودی بایستی به جا آورده شود، میباشد. | ||
در واژگان عربی نیز، نیت به معنای متعدد به کار میرود: نیت مثل «خیفة»، مصدر است که افعال ماضی و مضارع «نوی»، «ینوی» از آن مشتق میشود. در کتاب المنجد آمده است: واژه «نیت» در کلام عرب، به معنای اسمی نیز به کار رفته و میرود، و لذا در لسان روایات، به صورت جمع یعنی «نیات» آمده است.<ref>المنجد، لویسن معلوف، 1362، نشر اسماعیلیان</ref> اما در زبان عربی، «نیت» به معنای توجه و التفات به کار نرفته است، از این رو، باید گفت که استعمال این واژه در زبان فارسی به معنای توجه و التفات، غلط مشهور است. | در واژگان عربی نیز، نیت به معنای متعدد به کار میرود: نیت مثل «خیفة»، مصدر است که افعال ماضی و مضارع «نوی»، «ینوی» از آن مشتق میشود. در کتاب المنجد آمده است: واژه «نیت» در کلام عرب، به معنای اسمی نیز به کار رفته و میرود، و لذا در لسان روایات، به صورت جمع یعنی «نیات» آمده است.<ref>المنجد، لویسن معلوف، 1362، نشر اسماعیلیان</ref> اما در زبان عربی، «نیت» به معنای توجه و التفات به کار نرفته است، از این رو، باید گفت که استعمال این واژه در زبان فارسی به معنای توجه و التفات، غلط مشهور است. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=جایگاه نیت= | =جایگاه نیت= | ||
برای روشن شدن مفهوم و جایگاه حقیقی نیت در افعال ارادیی که در آن ها «نیت» وجود دارد مثالی طرح | برای روشن شدن مفهوم و جایگاه حقیقی نیت در افعال ارادیی که در آن ها «نیت» وجود دارد مثالی طرح میکنیم: هنگامی که به شخصی سلام میکنیم، این سلام، ظاهری دارد و باطنی. باطن آن یعنی مقصود حقیقی از انجام این فعل، تنها و تنهابرای ماوخداوند معلوم است. فرض کنیم که این سلام کردن برای این است که به واسطه آن، به مقام و ریاستی برسیم. در این جا گفته میشود که این «سلام» به نیت رسیدن به ریاست و مقام، صورت گرفته است. آنچه مهم و مورد نظر ماست این است که ببینیم مفهوم نیت دراین سلام حقیقتا به چه معناست و از چه مقوله ای است و یا منشا انتزاع آن چیست؟ | ||
برای این منظور، به تجزیه و تحلیل عناصری که در صدور این فعل یعنی «سلام کردن» دخیل اند می پردازیم: در واقع قبل از بیان سلام، برای ما تصوراتی حاصل میشود. در بین خود این تصورات نیز، منطقا ترتیبی وجود دارد. نخست تصوری از مطلوب، یعنی ریاست و مقام در ذهن ما حاصل میشود. سپس، تصور «سلام» به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطلوب برای ما حاصل میشود. و سرانجام، تصدیق به مفید بودن «سلام» صورت نمیگیرد که این ها همه از مقوله علم اند. این علم - چنانکه گفتیم - هر چند خود، میل آفرین نیست، اما شرط جوشش میل به انجام عمل، یعنی سلام کردن است. این میل نیز وقتی شدید شد، نفس دستور انجام عمل را به اعضاء مربوطه یعنی دهان و لب و زبان و... میدهد که این همان مرحله اراده نفس است. | برای این منظور، به تجزیه و تحلیل عناصری که در صدور این فعل یعنی «سلام کردن» دخیل اند می پردازیم: در واقع قبل از بیان سلام، برای ما تصوراتی حاصل میشود. در بین خود این تصورات نیز، منطقا ترتیبی وجود دارد. نخست تصوری از مطلوب، یعنی ریاست و مقام در ذهن ما حاصل میشود. سپس، تصور «سلام» به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطلوب برای ما حاصل میشود. و سرانجام، تصدیق به مفید بودن «سلام» صورت نمیگیرد که این ها همه از مقوله علم اند. این علم - چنانکه گفتیم - هر چند خود، میل آفرین نیست، اما شرط جوشش میل به انجام عمل، یعنی سلام کردن است. این میل نیز وقتی شدید شد، نفس دستور انجام عمل را به اعضاء مربوطه یعنی دهان و لب و زبان و... میدهد که این همان مرحله اراده نفس است. |