۸۷٬۷۷۵
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵== منابع ==↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=== دیدگاه مفسرین فریقین نسبت به اخبار نهی از تفسیر به رای بعد از بیان اجمالی مفاد روایات ناهیه از تفسیر به رای، اینک به بیان دیدگاه مفسرین فریقین در این زمینه می پردازیم:=== | === دیدگاه مفسرین فریقین نسبت به اخبار نهی از تفسیر به رای بعد از بیان اجمالی مفاد روایات ناهیه از تفسیر به رای، اینک به بیان دیدگاه مفسرین فریقین در این زمینه می پردازیم:=== | ||
دیدگاه طبرسی در مجمع البیان در زمینه اخبار ناهیه از تفسیربه رای | دیدگاه طبرسی در مجمع البیان در زمینه اخبار ناهیه از تفسیربه رای | ||
ایشان بعد از بیان دلیل قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن - از جمله روایات ناهیه از تفسیر به رای در قرآن- در رد دلیل مذکور مینویسد:با عنایت به آیات متعدد قرآن که بیانگر لزوم تدبر در آیات بوده و نیز روایات لزوم عرض احادیث به قرآن، مراد از تفسیر به رای منهی عنه درروایات آن است که انسان قرآن را بدون توجه به شواهد و قرائن، به رای خودش حمل نماید. | ایشان بعد از بیان دلیل قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن - از جمله روایات ناهیه از تفسیر به رای در قرآن- در رد دلیل مذکور مینویسد:با عنایت به آیات متعدد قرآن که بیانگر لزوم تدبر در آیات بوده و نیز روایات لزوم عرض احادیث به قرآن، مراد از تفسیر به رای منهی عنه درروایات آن است که انسان قرآن را بدون توجه به شواهد و قرائن، به رای خودش حمل نماید. بنابراین بر اساس روایات ناهیه از تفسیربه رای، تفسیر قرآن براساس رای شخصی و بدون شواهدی از الفاظ قرآنی صحیح نیست حتی اگر آن فهم مطابق با واقع باشد. | ||
ایشان در تایید برداشت مذکور از روایات ناهیه از تفسیر به رای و نیز جهت اثبات مبنای خویش در " جواز فهم و تفسیر قرآن فی الجمله "، به روایات دیگر و نیز کلام ابن عباس استناد میکند. - | ایشان در تایید برداشت مذکور از روایات ناهیه از تفسیر به رای و نیز جهت اثبات مبنای خویش در " جواز فهم و تفسیر قرآن فی الجمله "، به روایات دیگر و نیز کلام ابن عباس استناد میکند. - | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
ایشان در این زمینه به روایات زیادی استشهاد میکند که مفادشان توقف صحابه در تفسیر آیاتی است که پیرامون آن روایتی بدست شان نرسیده است نظیر روایت: عن إبراهیم التیمی؛ أن أبا بکر الصدیق سئل عن قوله: {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } [عبس: 31] فقال: أی سماء تظلنی، وأی أرض تقلنی، إن أنا قلت فی کتاب اللّه ما لا أعلم؟ منقطع وقال أبو عبید أیضًا: حدثنا یزید، عن حمید، عن أنس؛ أن عمر بن الخطاب قرأ علی المنبر: {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } فقال: هذه الفاکهة قد عرفناها فما الأبُّ؟ ثم رجع إلی نفسه فقال: إن هذا لهو التکلف یا عمر.. | ایشان در این زمینه به روایات زیادی استشهاد میکند که مفادشان توقف صحابه در تفسیر آیاتی است که پیرامون آن روایتی بدست شان نرسیده است نظیر روایت: عن إبراهیم التیمی؛ أن أبا بکر الصدیق سئل عن قوله: {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } [عبس: 31] فقال: أی سماء تظلنی، وأی أرض تقلنی، إن أنا قلت فی کتاب اللّه ما لا أعلم؟ منقطع وقال أبو عبید أیضًا: حدثنا یزید، عن حمید، عن أنس؛ أن عمر بن الخطاب قرأ علی المنبر: {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } فقال: هذه الفاکهة قد عرفناها فما الأبُّ؟ ثم رجع إلی نفسه فقال: إن هذا لهو التکلف یا عمر.. | ||
ضمنا -همانطور که در فصل بعدی میآید- ایشان معتقد است تمام قرآن توسط پیامبر تفسیر شده | ضمنا -همانطور که در فصل بعدی میآید- ایشان معتقد است تمام قرآن توسط پیامبر تفسیر شده بنابراین لازم است در تفسیر قرآن، روایات تفسیریه دیده شود و براساس آن آیات، تفسیر گردد. | ||
== مقایسه دیدگاه ابن تیمیه با دیدگاه علامه طباطبائی در شیوه تفسیر قرآن و تفسیر به رای == | == مقایسه دیدگاه ابن تیمیه با دیدگاه علامه طباطبائی در شیوه تفسیر قرآن و تفسیر به رای == | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
ایه الله خوئی: | ایه الله خوئی: | ||
ایشان در کتاب " البیان فی تفسیر القرآن " درپاسخ به مرسله شعیب بن آنس که فهم قرآن را مختص به اهل بیت ع میداند اظهار میدارد این نوع روایات بیانگر آن است که فهم جامع و کامل قرآن مختص به آنان میباشد. بدیهی است این امر منافاتی با جواز و امکان فهم دیگران نسبت به مراتب دیگر قرآن نخواهد داشت. | ایشان در کتاب " البیان فی تفسیر القرآن " درپاسخ به مرسله شعیب بن آنس که فهم قرآن را مختص به اهل بیت ع میداند اظهار میدارد این نوع روایات بیانگر آن است که فهم جامع و کامل قرآن مختص به آنان میباشد. بدیهی است این امر منافاتی با جواز و امکان فهم دیگران نسبت به مراتب دیگر قرآن نخواهد داشت. | ||
ایشان در زمینه روایت دوم – روایت زید شحام - که فهم قرآن را مختص به من خوطب به میداند معتقدند: مراد از آن، تفسیر بمعنای کشف القناع میباشد | ایشان در زمینه روایت دوم – روایت زید شحام - که فهم قرآن را مختص به من خوطب به میداند معتقدند: مراد از آن، تفسیر بمعنای کشف القناع میباشد بنابراین روایت مذکور منافاتی با امکان فهم ظواهر قرآن برای غیر معصومین نخواهد داشت. | ||
نکته مهم:باید گفت در روایت زید شحام گرچه واژه تفسیر ذکر شده است- إن کنت إنما فسرت القرآن من تلقاء نفسک فقد هلکت وأهلکت وإن کنت قد أخذته من الرجال فقد هلکت وأهلکت، -اما این امر دلیل بر اختصاص تفسیر قرآن به معصومین ع نخواهد بود چون: | نکته مهم:باید گفت در روایت زید شحام گرچه واژه تفسیر ذکر شده است- إن کنت إنما فسرت القرآن من تلقاء نفسک فقد هلکت وأهلکت وإن کنت قد أخذته من الرجال فقد هلکت وأهلکت، -اما این امر دلیل بر اختصاص تفسیر قرآن به معصومین ع نخواهد بود چون: | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
اولا تفسیر قرآن دارای مراتبی است که عالیترین مراتب آن مختص اهل بیت ع میباشد. بدیهی است مطلب ذکر شده با امکان فهم مراتب دیگر تفسیر برای غیر معصومین ع قابل جمع میباشد. | اولا تفسیر قرآن دارای مراتبی است که عالیترین مراتب آن مختص اهل بیت ع میباشد. بدیهی است مطلب ذکر شده با امکان فهم مراتب دیگر تفسیر برای غیر معصومین ع قابل جمع میباشد. | ||
ثانیا آیاتی که بیانگر لزوم تدبردر قرآن است بمعنای آن است که امکان تفسیر برای غیر معصومین ع نیز وجود دارد چون مفهو واژه تدبر آن است که لایههای مخفی و مستوری – فراتر از ظواهر - در قرآن وجود دارد که جز با ژرف نگری آن قابل درک نخواهد بود | ثانیا آیاتی که بیانگر لزوم تدبردر قرآن است بمعنای آن است که امکان تفسیر برای غیر معصومین ع نیز وجود دارد چون مفهو واژه تدبر آن است که لایههای مخفی و مستوری – فراتر از ظواهر - در قرآن وجود دارد که جز با ژرف نگری آن قابل درک نخواهد بود بنابراین امر به تدبر در قرآن که بصورت عمومیدر قرآن کریم ذکر شده است بیانگر امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین خواهد بود. | ||
میرزای قمی: | میرزای قمی: | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
نکته مهم دیگری که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از آن استنباط نمود از اینرو ایشان بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره - که امام ع شیوه فهم و استناد به قرآن را به یکی از پیروانش تعلیم فرمود -مینویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در آیات ممکن نیست. | نکته مهم دیگری که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از آن استنباط نمود از اینرو ایشان بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره - که امام ع شیوه فهم و استناد به قرآن را به یکی از پیروانش تعلیم فرمود -مینویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در آیات ممکن نیست. | ||
ایشان ضمن نتیجهگیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – مینویسد: وقتی امام علیهالسلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از آیه استفاده میشود به صحابی اش اموزش میدهد | ایشان ضمن نتیجهگیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – مینویسد: وقتی امام علیهالسلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از آیه استفاده میشود به صحابی اش اموزش میدهد بنابراین چگونه میتوان ادعا نمود احکامی که ظهور آیات بدان دلالت میکند – نظیر نفی وجوب غسل و وضوء در موارد حرج شدید - قابل استخراج از قرآن نبوده و درک آن مبتنی بر روایات تفسیری است. | ||
نتیجه آنکه دلالت طائفه دوم نیز بر عدم جواز و امکان فهم قرآن برای غیر معصومین تمام نمیباشد. | نتیجه آنکه دلالت طائفه دوم نیز بر عدم جواز و امکان فهم قرآن برای غیر معصومین تمام نمیباشد. | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است میتوان اعتماد نمود. | ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است میتوان اعتماد نمود. | ||
از منظر ایشان عقل درفهم دین به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت. | از منظر ایشان عقل درفهم دین به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت. | ||
ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه مینویسد: عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمیباشد | ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه مینویسد: عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمیباشد بنابراین عقل حتی در مقدمات استدلالش تابع قرآن بوده و تاویل قرآن نیز فقط بوسیله قرآن آنجام نمیگیرد. – | ||
ملا امین استرابادی | ملا امین استرابادی |