پرش به محتوا

معاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها '
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
چنان که پیداست در آیه کریمه، فراموشى روز حساب منشاء هر گمراهى گرفته شده است. تأمل در آفرینش انسان و جهان و همچنین در غرض و هدف شرایع آسمانى، در پیش بودن چنین روزى (روز رستاخیز) را روشن می‌‌سازد.
چنان که پیداست در آیه کریمه، فراموشى روز حساب منشاء هر گمراهى گرفته شده است. تأمل در آفرینش انسان و جهان و همچنین در غرض و هدف شرایع آسمانى، در پیش بودن چنین روزى (روز رستاخیز) را روشن می‌‌سازد.


ما وقتى در کارهایى که در آفرینش تحقق می‌‌پذیرد، دقیق می‌‌شویم می‌‌بینیم که هیچ کارى (که به طور ضرورت به نوعى از حرکت نیز مشتمل است) بدون غایت و هدف ثابت انجام نمی‌‌یابد و هرگز خود کار به طور اصالت و استقلال مقصود و مطلوب نیست بلکه پیوسته مقدمه هدف و غایتى است و بپاس آن مطلوب می‌‌باشد حتى در کارهایى که به نظر سطحى بى‌غرض شمرده می‌‌شوند مانند افعال طبیعى و بازی‌هاى بچگانه و نظایر آن‌ها اگر به دقت نگاه کنیم غایت‌ها و غرض‌هایى مناسب نوع کار می‌‌یابیم چنان که در کارهاى طبیعى که عموما از قبیل حرکت می‌‌باشد غایتى که حرکت به سوى آن است غایت و غرض آن است و در بازی‌هاى بچگانه مناسب نوع بازى غایتى است خیالى و وهمی‌‌ که مطلوب از بازى همانا رسیدن بدان است.
ما وقتى در کارهایى که در آفرینش تحقق می‌‌پذیرد، دقیق می‌‌شویم می‌‌بینیم که هیچ کارى (که به طور ضرورت به نوعى از حرکت نیز مشتمل است) بدون غایت و هدف ثابت انجام نمی‌‌یابد و هرگز خود کار به طور اصالت و استقلال مقصود و مطلوب نیست بلکه پیوسته مقدمه هدف و غایتى است و بپاس آن مطلوب می‌‌باشد حتى در کارهایى که به نظر سطحى بى‌غرض شمرده می‌‌شوند مانند افعال طبیعى و بازی‌هاى بچگانه و نظایر آنها اگر به دقت نگاه کنیم غایت‌ها و غرض‌هایى مناسب نوع کار می‌‌یابیم چنان که در کارهاى طبیعى که عموما از قبیل حرکت می‌‌باشد غایتى که حرکت به سوى آن است غایت و غرض آن است و در بازی‌هاى بچگانه مناسب نوع بازى غایتى است خیالى و وهمی‌‌ که مطلوب از بازى همانا رسیدن بدان است.


البته آفرینش انسان و جهان، کار خداست و خدا منزه است از این که کار بیهوده و بى‌هدف انجام دهد و دائما بیافریند و روزى دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزى دهد و بمیراند و همچنین درست کند و به هم زند، بى‌این که از این آفرینش غایت ثابتى را بخواهد و غرض پابرجایى را تعقیب کند.
البته آفرینش انسان و جهان، کار خداست و خدا منزه است از این که کار بیهوده و بى‌هدف انجام دهد و دائما بیافریند و روزى دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزى دهد و بمیراند و همچنین درست کند و به هم زند، بى‌این که از این آفرینش غایت ثابتى را بخواهد و غرض پابرجایى را تعقیب کند.
خط ۶۴: خط ۶۴:
و نیز وقتى که از نظر تربیت دینى در حال مردم دقیق می‌‌شویم می‌‌بینیم که در اثر راهنمائى خدایى و تربیت دینى، مردم به دو گروه نیکوکاران و بدکاران منقسم می‌‌شوند، با این حال در این نشأه زندگى تمیز و امتیازى در کار نیست بلکه بالعکس ‍ و على الاغلب پیشرفت و موفقیت از آن بدکاران و ستمکاران می‌‌باشد و نیکوکارى توأم با گرفتارى و بدگذرانى و هرگونه محرومیت و ستمکشى می‌‌باشد.
و نیز وقتى که از نظر تربیت دینى در حال مردم دقیق می‌‌شویم می‌‌بینیم که در اثر راهنمائى خدایى و تربیت دینى، مردم به دو گروه نیکوکاران و بدکاران منقسم می‌‌شوند، با این حال در این نشأه زندگى تمیز و امتیازى در کار نیست بلکه بالعکس ‍ و على الاغلب پیشرفت و موفقیت از آن بدکاران و ستمکاران می‌‌باشد و نیکوکارى توأم با گرفتارى و بدگذرانى و هرگونه محرومیت و ستمکشى می‌‌باشد.


در این صورت، مقتضاى عدل الهى آن است که نشأه دیگرى وجود داشته باشد که در آن نشأه هر یک از دو دسته نامبرده جزاى عمل خود را بیابند و هر کدام مناسب حال خود زندگى کنند. خداى متعال در کتاب خود به این دو حجت اشاره نموده می‌‌فرماید: «وَما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ وَما بَینَهُما لاعِبینَ ما خَلَقْناهُما اِلاّ بِالْحَقِّ وَلکنَّ اَکثَرَهُمْ لایعْلَمُون» ؛[۱۱] ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست به بازی نیافریدیم. آن‌ها را نیافریدیم مگر به حق ولی بسیاری از ایشان نمی‌دانند.
در این صورت، مقتضاى عدل الهى آن است که نشأه دیگرى وجود داشته باشد که در آن نشأه هر یک از دو دسته نامبرده جزاى عمل خود را بیابند و هر کدام مناسب حال خود زندگى کنند. خداى متعال در کتاب خود به این دو حجت اشاره نموده می‌‌فرماید: «وَما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ وَما بَینَهُما لاعِبینَ ما خَلَقْناهُما اِلاّ بِالْحَقِّ وَلکنَّ اَکثَرَهُمْ لایعْلَمُون» ؛[۱۱] ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست به بازی نیافریدیم. آنها را نیافریدیم مگر به حق ولی بسیاری از ایشان نمی‌دانند.


«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلًا ذَلِک ظَنُّ الَّذِینَ کفَرُوا فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ کفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کالْفُجَّارِ»؛ ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست بیهوده نیافریدیم. این احتمال دور از خرد، گمان کسانى است که به خدا کافر شدند، واى به حال این کافران از آتش که به کفار وعده داده شده! آیا ما کسانى را که ایمان آوردند و کارهاى نیک کردند مانند کسانى قرار خواهیم داد که در زمین افساد می‌‌کنند؟ یا پرهیزکاران را مانند اهل فجور قرار خواهیم داد؟
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلًا ذَلِک ظَنُّ الَّذِینَ کفَرُوا فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ کفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کالْفُجَّارِ»؛ ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست بیهوده نیافریدیم. این احتمال دور از خرد، گمان کسانى است که به خدا کافر شدند، واى به حال این کافران از آتش که به کفار وعده داده شده! آیا ما کسانى را که ایمان آوردند و کارهاى نیک کردند مانند کسانى قرار خواهیم داد که در زمین افساد می‌‌کنند؟ یا پرهیزکاران را مانند اهل فجور قرار خواهیم داد؟
خط ۷۶: خط ۷۶:
بیانى که از طریق ظاهر سرچشمه می‌‌گیرد خداى متعال را فرمانرواى على الاطلاق جهان آفرینش معرفى می‌‌کند که سراسر جهان ملک اوست، خداوند جهان فرشتگان بسیار بیرون از شمار آفرید که فرمانبران و مجریان اوامرى هستند که به هر سوى جهان صادر می‌‌فرماید و هر بخش از آفرینش و نظام آن ارتباط به گروه خاصى از فرشتگان دارد که موکل آن بخش هستند.
بیانى که از طریق ظاهر سرچشمه می‌‌گیرد خداى متعال را فرمانرواى على الاطلاق جهان آفرینش معرفى می‌‌کند که سراسر جهان ملک اوست، خداوند جهان فرشتگان بسیار بیرون از شمار آفرید که فرمانبران و مجریان اوامرى هستند که به هر سوى جهان صادر می‌‌فرماید و هر بخش از آفرینش و نظام آن ارتباط به گروه خاصى از فرشتگان دارد که موکل آن بخش هستند.


نوع انسان از آفریدگار و بندگان او هستند که باید از اوامر و نواهى او پیروى و فرمانبردارى کنند و پیغمبران حاملان پیام‌ها و آورنده شرایع و قوانین او هستند که به سوى مردم فرستاده و جریان آن‌ها را خواسته است.
نوع انسان از آفریدگار و بندگان او هستند که باید از اوامر و نواهى او پیروى و فرمانبردارى کنند و پیغمبران حاملان پیام‌ها و آورنده شرایع و قوانین او هستند که به سوى مردم فرستاده و جریان آنها را خواسته است.


خداى متعال از این روى که به ایمان و اطاعت، وعده ثواب و پاداش نیک داده و به کفر و معصیت، وعید عقاب و سزاى بد داده و چنان که فرموده، خُلف وعده نخواهد نمود و از این روى که عادل است و مقتضاى عدل او این است که در نشأه دیگرى دو گروه نیکوکاران و بدکاران را که در این نشأه، موافق خوبى و بدى خود زندگى نمی‌‌کنند از هم جدا کرده خوبان را زندگى خوب و گوارا و بدان را زندگى بد و ناگوار عطا نماید.
خداى متعال از این روى که به ایمان و اطاعت، وعده ثواب و پاداش نیک داده و به کفر و معصیت، وعید عقاب و سزاى بد داده و چنان که فرموده، خُلف وعده نخواهد نمود و از این روى که عادل است و مقتضاى عدل او این است که در نشأه دیگرى دو گروه نیکوکاران و بدکاران را که در این نشأه، موافق خوبى و بدى خود زندگى نمی‌‌کنند از هم جدا کرده خوبان را زندگى خوب و گوارا و بدان را زندگى بد و ناگوار عطا نماید.
خط ۸۴: خط ۸۴:
کسانى که در ساحت حقایق جاى پاى و به زبان باطنى قرآن کریم تا اندازه‌اى آشنایى دارند، از این بیانات مطالبى می‌‌فهمند که بسى بالاتر از سطح فهم ساده و همگانى است و قرآن کریم نیز در خلال بیانات روان خود گاهگاهى به آنچه مقصد باطنى این بیانات است، گوشه‌اى می‌‌زند.
کسانى که در ساحت حقایق جاى پاى و به زبان باطنى قرآن کریم تا اندازه‌اى آشنایى دارند، از این بیانات مطالبى می‌‌فهمند که بسى بالاتر از سطح فهم ساده و همگانى است و قرآن کریم نیز در خلال بیانات روان خود گاهگاهى به آنچه مقصد باطنى این بیانات است، گوشه‌اى می‌‌زند.


قرآن با اشاره‌هاى گوناگون خود، اجمالاً می‌‌رساند که جهان آفرینش با همه اجزاى خود که یکى از آن‌ها انسان است، با سیر تکوینى خود (که پیوسته رو به کمال است) به سوى خدا در حرکت است و روزى خواهد رسید که به حرکت خود خاتمه داده، در برابر عظمت و کبریاى خدایى، امنیت و استقلال خود را به کلى از دست می‌‌دهد.
قرآن با اشاره‌هاى گوناگون خود، اجمالاً می‌‌رساند که جهان آفرینش با همه اجزاى خود که یکى از آنها انسان است، با سیر تکوینى خود (که پیوسته رو به کمال است) به سوى خدا در حرکت است و روزى خواهد رسید که به حرکت خود خاتمه داده، در برابر عظمت و کبریاى خدایى، امنیت و استقلال خود را به کلى از دست می‌‌دهد.


انسان نیز که یکى از اجزاى جهان و تکامل اختصاصى وى از راه شعور و علم است، شتابان به سوى خداى خود در حرکت می‌‌باشد و روزى که حرکت خود را به آخر رسانید حقانیت و یگانگى خداى یگانه را عیاناً مشاهده خواهد نمود. او خواهد دید که قدرت و ملک و هر صفت کمال در انحصار ذات مقدس خداوندى است و از همین راه حقیقت هر شىء چنان که هست بر وى مکشوف خواهد شد.
انسان نیز که یکى از اجزاى جهان و تکامل اختصاصى وى از راه شعور و علم است، شتابان به سوى خداى خود در حرکت می‌‌باشد و روزى که حرکت خود را به آخر رسانید حقانیت و یگانگى خداى یگانه را عیاناً مشاهده خواهد نمود. او خواهد دید که قدرت و ملک و هر صفت کمال در انحصار ذات مقدس خداوندى است و از همین راه حقیقت هر شىء چنان که هست بر وى مکشوف خواهد شد.
خط ۹۸: خط ۹۸:
و در حکایت خطابى که روز قیامت به بعضى از افراد بشر می‌‌شود می‌‌فرماید:«لَقَدْ کنْتَ فى غَفْلَةً مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ» ؛[۱۷] تو از این‌ها که مشاهده می‌‌کنى در غفلت بوده‌اى اینک پرده را از پیش چشمت برداشتیم و در نتیجه چشم تو امروز تیزبین است.
و در حکایت خطابى که روز قیامت به بعضى از افراد بشر می‌‌شود می‌‌فرماید:«لَقَدْ کنْتَ فى غَفْلَةً مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ» ؛[۱۷] تو از این‌ها که مشاهده می‌‌کنى در غفلت بوده‌اى اینک پرده را از پیش چشمت برداشتیم و در نتیجه چشم تو امروز تیزبین است.


در مورد تأویل قرآن کریم (حقایقى که قرآن کریم از آن‌ها سرچشمه می‌‌گیرد) می‌‌فرماید: «هَلْ ینْظُرُونَ اِلاّ تَاءْویلَهُ یوم یاتی تاویلُهُ یقُولُ الَّذینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیشْفَعُوا لَنا اَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیرَ الَّذى کنّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یفْتَرُونَ» ؛[۱۸] آیا کسانى که قرآن را نمی‌‌پذیرند، جز تأویل آن چیزى را منتظرند روزى که تأویلش مشهود می‌‌شود، کسانى که قبلاً آن را فراموش کرده‌اند، خواهند گفت: پیغمبران خداى ما، به حق آمدند پس آیا براى ما نیز شفاعت کنندگانى هستند که براى ما شفاعت کنند یا این که برگردانده شویم (به دنیا) و عملى غیر از آن عمل که انجام می‌‌دادیم، انجام دهیم؟ اینان نفس‌هاى خود را زیان کردند و افترایى که می‌‌بستند گم نمودند».
در مورد تأویل قرآن کریم (حقایقى که قرآن کریم از آنها سرچشمه می‌‌گیرد) می‌‌فرماید: «هَلْ ینْظُرُونَ اِلاّ تَاءْویلَهُ یوم یاتی تاویلُهُ یقُولُ الَّذینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیشْفَعُوا لَنا اَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیرَ الَّذى کنّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یفْتَرُونَ» ؛[۱۸] آیا کسانى که قرآن را نمی‌‌پذیرند، جز تأویل آن چیزى را منتظرند روزى که تأویلش مشهود می‌‌شود، کسانى که قبلاً آن را فراموش کرده‌اند، خواهند گفت: پیغمبران خداى ما، به حق آمدند پس آیا براى ما نیز شفاعت کنندگانى هستند که براى ما شفاعت کنند یا این که برگردانده شویم (به دنیا) و عملى غیر از آن عمل که انجام می‌‌دادیم، انجام دهیم؟ اینان نفس‌هاى خود را زیان کردند و افترایى که می‌‌بستند گم نمودند».


و می‌‌فرماید: «یوْمَئِذٍ یوَفّیهِمُ اللّهُ دینَهُمُ الْحَقَّ وَ یعْلَمُونَ اَنَّ اللّهَ هُوَالْحَقُّ الْمُبینُ؛ [۱۹] در چنین روزى خدا پاداش واقعى ایشان را می‌‌دهد و می‌‌دانند که خدا واقعیتى آشکار و بى‌پرده است و بس» و می‌‌فرماید: «یا اَیهَا اْلاَنْسانُ اِنَّک کادِحٌ اِلى رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیهِ» ؛[۲۰] اى انسان تو با رنج به سوى خداى خود در کوشش می‌‌باشى پس او را ملاقات خواهى کرد».
و می‌‌فرماید: «یوْمَئِذٍ یوَفّیهِمُ اللّهُ دینَهُمُ الْحَقَّ وَ یعْلَمُونَ اَنَّ اللّهَ هُوَالْحَقُّ الْمُبینُ؛ [۱۹] در چنین روزى خدا پاداش واقعى ایشان را می‌‌دهد و می‌‌دانند که خدا واقعیتى آشکار و بى‌پرده است و بس» و می‌‌فرماید: «یا اَیهَا اْلاَنْسانُ اِنَّک کادِحٌ اِلى رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیهِ» ؛[۲۰] اى انسان تو با رنج به سوى خداى خود در کوشش می‌‌باشى پس او را ملاقات خواهى کرد».
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
این جهان آفرینش که مشهود ماست، عمر بى‌پایان ندارد و روزى خواهد رسید که بساط این جهان و جهانیان برچیده شود چنان که قرآن همین معنا را تأیید می‌‌کند، خداى متعال می‌‌فرماید: «ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ وَما بَینَهُما اِلاّ بِالْحَقِّ وَاَجَلٍ مُسَمّىً» ؛[۲۶] نیافریدم آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست مگر به حق و اجل معین (براى مدت محدود و معینى که نام برده شده است).
این جهان آفرینش که مشهود ماست، عمر بى‌پایان ندارد و روزى خواهد رسید که بساط این جهان و جهانیان برچیده شود چنان که قرآن همین معنا را تأیید می‌‌کند، خداى متعال می‌‌فرماید: «ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ وَما بَینَهُما اِلاّ بِالْحَقِّ وَاَجَلٍ مُسَمّىً» ؛[۲۶] نیافریدم آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن‌هاست مگر به حق و اجل معین (براى مدت محدود و معینى که نام برده شده است).


و آیا پیش از پیدایش این جهان فعلى و نسل موجود انسانى، جهان دیگرى آفریده شده و انسانى بوده است؟ آیا پس از برچیده شدن بساط جهان و جهانیان که قرآن کریم نیز از آن خبر می‌‌دهد، جهان دیگرى به وجود خواهد آمد و انسانى آفریده خواهد شد، پرسش‌هایى است که پاسخ صریح آن‌ها را در قرآن کریم نمی‌‌توان یافت، جز اشاراتى، ولى در روایاتى که از ائمه اهل بیت نقل شده به این پرسش‌ها پاسخ مثبت داده شده  
و آیا پیش از پیدایش این جهان فعلى و نسل موجود انسانى، جهان دیگرى آفریده شده و انسانى بوده است؟ آیا پس از برچیده شدن بساط جهان و جهانیان که قرآن کریم نیز از آن خبر می‌‌دهد، جهان دیگرى به وجود خواهد آمد و انسانى آفریده خواهد شد، پرسش‌هایى است که پاسخ صریح آنها را در قرآن کریم نمی‌‌توان یافت، جز اشاراتى، ولى در روایاتى که از ائمه اهل بیت نقل شده به این پرسش‌ها پاسخ مثبت داده شده  
است. [۲۷]
است. [۲۷]
== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش