۱٬۲۳۲
ویرایش
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
وی پس از چند سال سکونت در حیفا به آرزویش رسید و یک گروه زیرزمینی تشکیل داد. دو اصل این گروه آن بود که هر عضو باید خودش اسلحه اش را تامین کند و دیگر این که در حد مقدور باید به گروه کمک مالی نماید. بارقه های مبارزه با استعمار عزالدین قسام در کنار فراگیری علم، به جنبشهای آزادی خواه نیز توجه خاصی داشت و به دلیل احاطه بر علوم اسلامی و دیدگاههای استقلالطلبانه و ضداستعماری خود وجهه و اعتبار والائی نزد مردم سوریه، مصر، لبنان و فلسطین یافت و از قدرت و نفوذ فوقالعادهای نزد مردم خاورمیانه برخوردار شد. به همین دلیل فرانسه و انگلستان که قدرتهای استعماری آن روز بوده و کشورهای خاورمیانه را طی پیمانی میان خود تقسیم کرده بودند، به او به عنوان دشمن خود مینگریستند. قسام در مصر با استعمار انگلیس و سلطۀ آن بر ملت و ذخایر ملی این کشور آشنا شد و در همان وقت در اندیشۀ ضرورت مبارزه با نیروهای استعمارگر بود. سازماندهی تشکیلات قسامیون وظایف و اموری که در حیفا به عهده قسام بود این فرصت را به وی داد که هر چه بیشتر با توده مردم به ویژه گروههای متعهد و روشنفکر، ارتباط برقرار کند و در سال ۱۹۲۵ میلادی،به هدفش که تشکیل یک گروه زیر زمینی یا همان گروه «هسته انقلاب» با انگیزه مبارزه علیه استعمار و صهیونیسم بود رسید. او در حالیکه به شغل وکالت در حیفا مشغول بود، به روستاهای فلسطین سرمیزد و در تماسهای خود با کشاورزان در روستاها و نمازگزاران توانست شماری از نیروها و عناصر انقلابی را جذب کند و در هسته های مخفی سازمان دهد. قسام تمام فعالیت خویش را که همان مبارزه علیه تشکیل دولت یهود بود، در پنهانی کامل انجام میداد و فقط اشخاصی که سالها مورد آزمایش وی قرار گرفته و سلامت و راز نگهداری خود را اثبات نموده بودند، از فعالیت و تشکیلات او آگاهی داشتند. | وی پس از چند سال سکونت در حیفا به آرزویش رسید و یک گروه زیرزمینی تشکیل داد. دو اصل این گروه آن بود که هر عضو باید خودش اسلحه اش را تامین کند و دیگر این که در حد مقدور باید به گروه کمک مالی نماید. بارقه های مبارزه با استعمار عزالدین قسام در کنار فراگیری علم، به جنبشهای آزادی خواه نیز توجه خاصی داشت و به دلیل احاطه بر علوم اسلامی و دیدگاههای استقلالطلبانه و ضداستعماری خود وجهه و اعتبار والائی نزد مردم سوریه، مصر، لبنان و فلسطین یافت و از قدرت و نفوذ فوقالعادهای نزد مردم خاورمیانه برخوردار شد. به همین دلیل فرانسه و انگلستان که قدرتهای استعماری آن روز بوده و کشورهای خاورمیانه را طی پیمانی میان خود تقسیم کرده بودند، به او به عنوان دشمن خود مینگریستند. قسام در مصر با استعمار انگلیس و سلطۀ آن بر ملت و ذخایر ملی این کشور آشنا شد و در همان وقت در اندیشۀ ضرورت مبارزه با نیروهای استعمارگر بود. سازماندهی تشکیلات قسامیون وظایف و اموری که در حیفا به عهده قسام بود این فرصت را به وی داد که هر چه بیشتر با توده مردم به ویژه گروههای متعهد و روشنفکر، ارتباط برقرار کند و در سال ۱۹۲۵ میلادی،به هدفش که تشکیل یک گروه زیر زمینی یا همان گروه «هسته انقلاب» با انگیزه مبارزه علیه استعمار و صهیونیسم بود رسید. او در حالیکه به شغل وکالت در حیفا مشغول بود، به روستاهای فلسطین سرمیزد و در تماسهای خود با کشاورزان در روستاها و نمازگزاران توانست شماری از نیروها و عناصر انقلابی را جذب کند و در هسته های مخفی سازمان دهد. قسام تمام فعالیت خویش را که همان مبارزه علیه تشکیل دولت یهود بود، در پنهانی کامل انجام میداد و فقط اشخاصی که سالها مورد آزمایش وی قرار گرفته و سلامت و راز نگهداری خود را اثبات نموده بودند، از فعالیت و تشکیلات او آگاهی داشتند. | ||
== طرفداران قسام == | == طرفداران قسام == | ||
طرفداران قسام بیشتر از طبقه کارگران، کشاورزان و فروشندگانی بودند که در جلسات درس وی نیز حاضر میشدند و قسام آنان را به ضرورت جهاد و آماده شدن برای نبرد مسلحانه به هنگام قیام مردمی، آشنا مینمود. افراد نامزد عضویت برای مدتی تحت کنترل و آموزش قرار می گرفتند. هر شخصی که قصد ورود به تشکیلات قسامیون را داشت با ادای سوگند با خدا پیمان می بست تا ضمن تعهد به راستگویی و درستکاری، تمامی احکام اسلام را رعایت کرده و پاسدار ایدئولوژی اسلامی باشد. پس از پذیرش عضویت افراد در تشکیلات، علاوه بر آموزشهای نظامی به آموزشهای مذهبی نیز اهمیت داده می شد. هر یک از اعضا مکلف بود در حد توان، تعدادی از آیات و احادیث جهاد در راه خدا را حفظ نماید. اعضا همچنین درسهایی در مورد جنگهای صدر اسلام می آموختند. او از افراد خود گروههای کوچکی متشکل از یک مسئول و ۵ نفر عضو، به وجود آورد. اعضای هر یک از این گروهها تنها همدیگر و قسام را میشناختند و هیچگونه آگاهی از اعضای گروههای دیگر نداشتند. در کنار این گروهها وی به تشکیل کادرهای رهبری، عمدتاً از افراد سرشناس سازمان، اقدام نمود. از جمله کادر آموزش نظامی، کادر جمعآوری پول و امکانات، کادر روابط مردمی و سیاسی، کادر تهیه اسلحه و کادر کسب اطلاع از وضعیت انگلیس و صهیونیسم. از مهمترین کادرهایی که قسام تشکیل داد، کادر تبلیغات انقلاب بود. وظیفه این گروه، توجیه مردم به عدم همکاری و اعتماد به انگلیس بود و توصیه به این که تنها راه رسیدن به اهداف، جهاد در راه خداست، و بیتوجهی به دسیسههای صهیونیسم و انگلیس که سعی در بر هم زدن یکپارچگی مردم داشتند. تمام اعضای تشکیلات زیرزمینی قسام، نزد مردم ناشناخته بودند و فقط پس از شهادت قسام، نام بعضی از این اعضا دانسته شد. قسام در سال ۱۹۲۸ میلادی، ۱۲ گروه جهادی را مرکب از (العبد قاسم ، محمد زعروره، محومد صال محمد و خلیل محمد عیسی) مشهور به ابوابراهیم الکبیر را پایه ریزی نمود. عملیات مبارزان قسام گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس که به یمن نام مبارک شیخ قسام و پایبندی به اصولی که تا رسیدن به لحظه پرافتخار شهادت بدان پایبند بود، این نام را برای خود برگزید و مقاومت را تنها راه آزادی سرزمین فلسطین اشغالی از یوغ دشمنان صهیونیست می داند. عملیات مبارزان قسامی تنها به حمله به شهرک های اشغالی صهیونیست ها خلاصه نمی شد و شامل تعقیب و شکنجه کسانی می شد که با رژیم صهیونیستی همکاری کرده و برای سازمان اطلاعات انگلیس جاسوسی و یا به فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان می کردند. مبارزه با گشتی های ارتش و پلیس، بستن راهها و حمله به قرارگاه های ارتش و مراکز پلیس، حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری، از دیگر اقدامات مبارزان قسامی شمار می آمد. عملیات های قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت، دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس درباره مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد. این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود. یهودیان نخستین باری بود که می دیدند علیه آنان عملیات های نظامی صورت می گیرد. دولت انگلیسی و یهود از ترس این عملیات ها جاسوس های خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند. بدین ترتیب تحرکات و فعالیت های گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید. پلیس انگلیس توانست درباره نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند. اولین عملیات، در سال ۱۹۳۱میلادی، علیه آبادی صهیونیست نشین (الیاجور) در نزدیکی حیفا به وقوع پیوست که طی آن سه صهیونیست به هلاکت رسیدند. این عملیات علیه مستعمره های صهیونیست نشین همواره استمرار داشت. حوادث سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ که طی آن، روند مهاجرت صهیونیستها به اسرائیل، گرایش صهیونیستها به تشکیل گروههای تروریستی با کمک اسراییل و نیز توسعه زمینهای اسرائیلی شتابی فزاینده و قابل توجه یافت؛ قسام را وادار نمود که پیش از فراهم آمدن امکانات و نیرو، عملیات نظامی را آغاز کند. مهاجرت سیلآسای یهودیان با انجام اعمال تروریستی گروههای یهودی علیه سکنه مسلمان و عرب فلسطین صورت میگرفت. هدف صهیونیستها فراری دادن اعراب فلسطینی و جایگزین ساختن یهودیان تازه وارد بوده است. با صدور فرمان قسام، زنجیرهای از عملیات نظامی علیه مناطق صهیونیست نشین و گشتی های ارتش بریتانیا و پلیس به وقوع پیوست. این عملیات به صورت تکهای چریکی و غافلگیرانه و به شکل جنگ و گریز، انجام میشد. این اقدامات انقلابی منجر به وارد شدن خسارات زیادی به زمینهای کشاورزی و داراییهای صهیونیستها و کشته شدن چند تن از نیروهای انگلیسی و صهیونیست گردید. عملیات مسلحانه و ترور دشمنان، روز به روز افزایش مییافت، اما طولی نکشید که قسام و همرزمان وی تصمیم گرفتند که حرکت خود را آشکار کنند که در ۱۹۳۵ به شکل مبارزه مسلحانه و خونین علیه استعمارگران انگلیس و تروریستهای یهودی درآمد. قیام علیه استعمار فرانسه عزالدین قسام همزمان با شکلگیری قیام اسلامی شیعیان عراق علیه قوای استعمارگر انگستان در ۱۹۱۹، نهضتی را در شمال سوریه همراه با شیخ صالح علی از علمای مبارز سوریه، علیه قوای استعمارگر فرانسه به راه انداخت. در این قیام یک ساله که عزالدین و مرحوم عمر بیطار از طلایه داران جهاد مسلحانه رهبری می کردند، تلفات قابل ملاحظهای به نیروهای اشغالگر فرانسوی وارد آوردند. فرانسوی ها تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقام های عالی، شیخ را از ادامه مبارزه بازدارند، اما او به تمامی این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت دادگاه نظامی فرانسه در لاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسوی ها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت. ارتباط با مردم شیخ عزالدین قسام فردی جذاب، خوش برخورد و سخنوری توانا بود. وی از ۱۹۲۹ که به عنوان مسئول قانونی امور ازدواج و طلاق تعیین گردید و به روستاها هم سر میکشید و در مجالس ازدواج شرکت میکرد. از این طریق بود که علاوه بر ارتباط با مردم، از اوضاع و اخبار جامعه نیز باخبر میشد. از دوستان وی نقل شده است که او با روشنفکران و طرفداران روشهای مسالمت آمیز در مبارزه، به بحث میپرداخت. در مسجد سخنرانی میکرد و با دقت نمازگزاران را زیر نظر داشت و هر کس را برای مبارزه آماده و مهیا میدید، جذب میکرد و وی را به مبارزه برای رهایی فلسطین، دعوت مینمود. قسام تمام فعالیت خویش را که همان مبارزه علیه تشکیل دولت ملی یهود بود، در پنهانی کامل انجام میداد و فقط اشخاصی که سالها مورد آزمایش وی قرار گرفته و سلامت و راز نگهداری خود را اثبات نموده بودند، از فعالیت و تشکیلات او آگاهی داشتند. وی مردم را در دعوت به بیداری و آگاهی علیه نقشههای شوم استعمار و صهیونیسم، به اتحاد و یکپارچگی فرامی خواند و با دمیدن روح جهاد در آنان، همگی را به پیروزی از تجربیات گذشتگان ترغیب میکرد. طرفداران قسام طرفداران قسام بیشتر از طبقه کارگران، کشاورزان و فروشندگانی بودند که در جلسات درس وی نیز حاضر میشدند و قسام آنان را به ضرورت جهاد و آماده شدن برای نبرد مسلحانه به هنگام قیاس مردمی، آشنا مینمود. با گذشت زمان، هسته انقلاب، با سرعت زیاد گرداگرد قسام شکل گرفت. وی نیز با توانایی شگفت انگیز، افراد جدید را در تشکیلات خویش رهبری میکرد. او از افراد خود گروههای کوچکی متشکل از یک مسئول و ۵ نفر عضو، به وجود آورد. اعضای هر یک از این گورهها تنها همدیگر و رهبر (قسام) را میشناختند و هیچ گونه آگاهی بر اعضای گروهها نداشتند. وی به تشکیل کادرهای رهبری، عمدتا از افراد سرشناس سازمان، اقدام نمود. از جمله، کادر آموزش نظامی، کادر جمع آوری پول و امکانات، کادر روابط مردمی و سیاسی، کادر تهیه اسلحه و کادر کسب اطلاع از وضعیت انگلیس و صهیونیسم. از مهمترین کادرهایی که قسام تشکیل داد، کادر تبلیغات انقلاب بود. وظیفه این گروه، توجیه مردم به عدم همکاری و اعتماد به انگلیس بود و توصیه به این که تنها راه رسیدن به اهداف، جهاد در راه خداست، و بی توجهی به دسیسههای صهیونیسم و انگلیس که سعی در بر هم زدن یکپارچگی مردم داشتند. تمام اعضای تشکیلات زیرزمینی قسام، نزد مردم ناشناخته بودند و فقط پس از شهادت قسام، نام بعضی از این اعضا دانسته شد. | طرفداران قسام بیشتر از طبقه کارگران، کشاورزان و فروشندگانی بودند که در جلسات درس وی نیز حاضر میشدند و قسام آنان را به ضرورت جهاد و آماده شدن برای نبرد مسلحانه به هنگام قیام مردمی، آشنا مینمود. افراد نامزد عضویت برای مدتی تحت کنترل و آموزش قرار می گرفتند. هر شخصی که قصد ورود به تشکیلات قسامیون را داشت با ادای سوگند با خدا پیمان می بست تا ضمن تعهد به راستگویی و درستکاری، تمامی احکام اسلام را رعایت کرده و پاسدار ایدئولوژی اسلامی باشد. پس از پذیرش عضویت افراد در تشکیلات، علاوه بر آموزشهای نظامی به آموزشهای مذهبی نیز اهمیت داده می شد. هر یک از اعضا مکلف بود در حد توان، تعدادی از آیات و احادیث جهاد در راه خدا را حفظ نماید. اعضا همچنین درسهایی در مورد جنگهای صدر اسلام می آموختند. او از افراد خود گروههای کوچکی متشکل از یک مسئول و ۵ نفر عضو، به وجود آورد. | ||
<br> | |||
اعضای هر یک از این گروهها تنها همدیگر و قسام را میشناختند و هیچگونه آگاهی از اعضای گروههای دیگر نداشتند. در کنار این گروهها وی به تشکیل کادرهای رهبری، عمدتاً از افراد سرشناس سازمان، اقدام نمود. از جمله کادر آموزش نظامی، کادر جمعآوری پول و امکانات، کادر روابط مردمی و سیاسی، کادر تهیه اسلحه و کادر کسب اطلاع از وضعیت انگلیس و صهیونیسم. از مهمترین کادرهایی که قسام تشکیل داد، کادر تبلیغات انقلاب بود. وظیفه این گروه، توجیه مردم به عدم همکاری و اعتماد به انگلیس بود و توصیه به این که تنها راه رسیدن به اهداف، جهاد در راه خداست، و بیتوجهی به دسیسههای صهیونیسم و انگلیس که سعی در بر هم زدن یکپارچگی مردم داشتند. تمام اعضای تشکیلات زیرزمینی قسام، نزد مردم ناشناخته بودند و فقط پس از شهادت قسام، نام بعضی از این اعضا دانسته شد. قسام در سال ۱۹۲۸ میلادی، ۱۲ گروه جهادی را مرکب از (العبد قاسم ، محمد زعروره، محومد صال محمد و خلیل محمد عیسی) مشهور به ابوابراهیم الکبیر را پایه ریزی نمود. عملیات مبارزان قسام گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس که به یمن نام مبارک شیخ قسام و پایبندی به اصولی که تا رسیدن به لحظه پرافتخار شهادت بدان پایبند بود، این نام را برای خود برگزید و مقاومت را تنها راه آزادی سرزمین فلسطین اشغالی از یوغ دشمنان صهیونیست می داند. | |||
<br> | |||
عملیات مبارزان قسامی تنها به حمله به شهرک های اشغالی صهیونیست ها خلاصه نمی شد و شامل تعقیب و شکنجه کسانی می شد که با رژیم صهیونیستی همکاری کرده و برای سازمان اطلاعات انگلیس جاسوسی و یا به فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان می کردند. مبارزه با گشتی های ارتش و پلیس، بستن راهها و حمله به قرارگاه های ارتش و مراکز پلیس، حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری، از دیگر اقدامات مبارزان قسامی شمار می آمد. عملیات های قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت، دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس درباره مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد. این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود. یهودیان نخستین باری بود که می دیدند علیه آنان عملیات های نظامی صورت می گیرد. دولت انگلیسی و یهود از ترس این عملیات ها جاسوس های خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند. بدین ترتیب تحرکات و فعالیت های گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید. پلیس انگلیس توانست درباره نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند. اولین عملیات، در سال ۱۹۳۱میلادی، علیه آبادی صهیونیست نشین (الیاجور) در نزدیکی حیفا به وقوع پیوست که طی آن سه صهیونیست به هلاکت رسیدند. این عملیات علیه مستعمره های صهیونیست نشین همواره استمرار داشت. حوادث سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ که طی آن، روند مهاجرت صهیونیستها به اسرائیل، گرایش صهیونیستها به تشکیل گروههای تروریستی با کمک اسراییل و نیز توسعه زمینهای اسرائیلی شتابی فزاینده و قابل توجه یافت؛ قسام را وادار نمود که پیش از فراهم آمدن امکانات و نیرو، عملیات نظامی را آغاز کند. مهاجرت سیلآسای یهودیان با انجام اعمال تروریستی گروههای یهودی علیه سکنه مسلمان و عرب فلسطین صورت میگرفت. هدف صهیونیستها فراری دادن اعراب فلسطینی و جایگزین ساختن یهودیان تازه وارد بوده است. با صدور فرمان قسام، زنجیرهای از عملیات نظامی علیه مناطق صهیونیست نشین و گشتی های ارتش بریتانیا و پلیس به وقوع پیوست. این عملیات به صورت تکهای چریکی و غافلگیرانه و به شکل جنگ و گریز، انجام میشد. این اقدامات انقلابی منجر به وارد شدن خسارات زیادی به زمینهای کشاورزی و داراییهای صهیونیستها و کشته شدن چند تن از نیروهای انگلیسی و صهیونیست گردید. عملیات مسلحانه و ترور دشمنان، روز به روز افزایش مییافت، اما طولی نکشید که قسام و همرزمان وی تصمیم گرفتند که حرکت خود را آشکار کنند که در ۱۹۳۵ به شکل مبارزه مسلحانه و خونین علیه استعمارگران انگلیس و تروریستهای یهودی درآمد. قیام علیه استعمار فرانسه عزالدین قسام همزمان با شکلگیری قیام اسلامی شیعیان عراق علیه قوای استعمارگر انگستان در ۱۹۱۹، نهضتی را در شمال سوریه همراه با شیخ صالح علی از علمای مبارز سوریه، علیه قوای استعمارگر فرانسه به راه انداخت. در این قیام یک ساله که عزالدین و مرحوم عمر بیطار از طلایه داران جهاد مسلحانه رهبری می کردند، تلفات قابل ملاحظهای به نیروهای اشغالگر فرانسوی وارد آوردند. فرانسوی ها تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقام های عالی، شیخ را از ادامه مبارزه بازدارند، اما او به تمامی این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت دادگاه نظامی فرانسه در لاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسوی ها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت. ارتباط با مردم شیخ عزالدین قسام فردی جذاب، خوش برخورد و سخنوری توانا بود. وی از ۱۹۲۹ که به عنوان مسئول قانونی امور ازدواج و طلاق تعیین گردید و به روستاها هم سر میکشید و در مجالس ازدواج شرکت میکرد. از این طریق بود که علاوه بر ارتباط با مردم، از اوضاع و اخبار جامعه نیز باخبر میشد. از دوستان وی نقل شده است که او با روشنفکران و طرفداران روشهای مسالمت آمیز در مبارزه، به بحث میپرداخت. در مسجد سخنرانی میکرد و با دقت نمازگزاران را زیر نظر داشت و هر کس را برای مبارزه آماده و مهیا میدید، جذب میکرد و وی را به مبارزه برای رهایی فلسطین، دعوت مینمود. قسام تمام فعالیت خویش را که همان مبارزه علیه تشکیل دولت ملی یهود بود، در پنهانی کامل انجام میداد و فقط اشخاصی که سالها مورد آزمایش وی قرار گرفته و سلامت و راز نگهداری خود را اثبات نموده بودند، از فعالیت و تشکیلات او آگاهی داشتند. وی مردم را در دعوت به بیداری و آگاهی علیه نقشههای شوم استعمار و صهیونیسم، به اتحاد و یکپارچگی فرامی خواند و با دمیدن روح جهاد در آنان، همگی را به پیروزی از تجربیات گذشتگان ترغیب میکرد. طرفداران قسام طرفداران قسام بیشتر از طبقه کارگران، کشاورزان و فروشندگانی بودند که در جلسات درس وی نیز حاضر میشدند و قسام آنان را به ضرورت جهاد و آماده شدن برای نبرد مسلحانه به هنگام قیاس مردمی، آشنا مینمود. با گذشت زمان، هسته انقلاب، با سرعت زیاد گرداگرد قسام شکل گرفت. وی نیز با توانایی شگفت انگیز، افراد جدید را در تشکیلات خویش رهبری میکرد. او از افراد خود گروههای کوچکی متشکل از یک مسئول و ۵ نفر عضو، به وجود آورد. اعضای هر یک از این گورهها تنها همدیگر و رهبر (قسام) را میشناختند و هیچ گونه آگاهی بر اعضای گروهها نداشتند. وی به تشکیل کادرهای رهبری، عمدتا از افراد سرشناس سازمان، اقدام نمود. از جمله، کادر آموزش نظامی، کادر جمع آوری پول و امکانات، کادر روابط مردمی و سیاسی، کادر تهیه اسلحه و کادر کسب اطلاع از وضعیت انگلیس و صهیونیسم. از مهمترین کادرهایی که قسام تشکیل داد، کادر تبلیغات انقلاب بود. وظیفه این گروه، توجیه مردم به عدم همکاری و اعتماد به انگلیس بود و توصیه به این که تنها راه رسیدن به اهداف، جهاد در راه خداست، و بی توجهی به دسیسههای صهیونیسم و انگلیس که سعی در بر هم زدن یکپارچگی مردم داشتند. تمام اعضای تشکیلات زیرزمینی قسام، نزد مردم ناشناخته بودند و فقط پس از شهادت قسام، نام بعضی از این اعضا دانسته شد. | |||
== گردان های قسام و تشکیلات نظامی== | == گردان های قسام و تشکیلات نظامی== |