۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نامه ای' به 'نامهای') |
جز (جایگزینی متن - 'بیش ترین' به 'بیشترین') |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را میتوان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشههای خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشههایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفستهای حزبی تدوین میکردند. | با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را میتوان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشههای خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشههایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفستهای حزبی تدوین میکردند. | ||
آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، | آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیشترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی مبارزه طلبانه و پرخاش جویانه ی او در برابر مخالفان بوده است. | ||
ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمیکرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف میرسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام میدهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبتهای غیر علمی و جاهلانه استفاده میکند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» میخواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز میماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار میبرد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمتها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیدههای وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشههای شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است. | ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمیکرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف میرسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام میدهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبتهای غیر علمی و جاهلانه استفاده میکند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» میخواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز میماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار میبرد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمتها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیدههای وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشههای شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است. |