confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
او در سال ۳۶۰ ه. ق. متولد شد و در روز پنجشنبه ۲۳ ربیع الآخر سال ۴۲۱ ه. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید. | او در سال ۳۶۰ ه. ق. متولد شد و در روز پنجشنبه ۲۳ [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال ۴۲۱ ه. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید. | ||
== جنگها == | == جنگها == | ||
سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ [[صفاریان]] را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه. ق. بهعنوان [[جهاد]] به [[هندوستان]] حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است. از فتوحات دیگر محمود میتوان فتح [[ری]] و [[اصفهان]] و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه. ق. اتفاق افتاد. | سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ [[صفاریان]] را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه. ق. بهعنوان [[جهاد]] به [[هندوستان]] حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است. از فتوحات دیگر محمود میتوان فتح [[ری]] و [[اصفهان]] و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه. ق. اتفاق افتاد. | ||
بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای [[هند]] جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود [[بتپرستان|بتخانه]] را ویران کرد. در این | بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای [[هند]] جهت حفاظت این [[معبد]] جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود [[بتپرستان|بتخانه]] را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد. | ||
== وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود == | == وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== مذهب و حکومت؛ بنای سلطنت ظل اللهی == | == مذهب و حکومت؛ بنای سلطنت ظل اللهی == | ||
سلطان محمود حنفی مذهب بود و در اجرای شریعت بسیار سختگیری میکرد. او به شدت با [[شیعیان]] و [[باطنیها]] مخالف بود و برای خوش خدمتی به خلیفه عباسی شیعیان بسیاری را قتل عام کرد. خود او یک بار گفته که " من برای [[خلیفه]] انگشت در جهان کرده و قرمطی(شیعیان را با این واژه صدا میکرد) میجویم و اگر | سلطان محمود حنفی مذهب بود و در اجرای شریعت بسیار سختگیری میکرد. او به شدت با [[شیعیان]] و [[باطنیها]] مخالف بود و برای خوش خدمتی به خلیفه عباسی شیعیان بسیاری را قتل عام کرد. خود او یک بار گفته که " من برای [[خلیفه]] انگشت در جهان کرده و قرمطی(شیعیان را با این واژه صدا میکرد) میجویم و اگر مذهبشان مسلم شود آنها را از بین میبرم". | ||
با قدرت گیری او قدرت گرفتن جریانهای شیعی در [[ایران]] برای مدتی رو به زوال رفت. خود سلطان محمود از اولین قدرتمندانی است که خود را سلطان مینامد. تئوری حکومتی او نوعی سلطنت مشروط به تایید [[خلافت عباسیان]] است. او هر چند در عمل از کسی حرف شنوی نداشت اما مشروعیت سلطنتش را از تایید خلیفه عباسی در [[بغداد]] میگرفت. خلیفه هم همواره او را جانشین خود دانسته و قدرتش را تایید میکرد. در واقع، بعد از سلطان محمود است که سلاطینی که به این نحو به قدرت میرسند زیاد میشوند. | با قدرت گیری او قدرت گرفتن جریانهای شیعی در [[ایران]] برای مدتی رو به زوال رفت. خود سلطان محمود از اولین قدرتمندانی است که خود را سلطان مینامد. تئوری حکومتی او نوعی سلطنت مشروط به تایید [[خلافت عباسیان]] است. او هر چند در عمل از کسی حرف شنوی نداشت اما مشروعیت سلطنتش را از تایید [[عباسیان|خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] میگرفت. خلیفه هم همواره او را جانشین خود دانسته و قدرتش را تایید میکرد. در واقع، بعد از سلطان محمود است که سلاطینی که به این نحو به قدرت میرسند زیاد میشوند. | ||
== تنها بانویی که سلطان محمود نتوانست او را شکست دهد == | == تنها بانویی که سلطان محمود نتوانست او را شکست دهد == |