پرش به محتوا

جریان اسلام‌گرایی سنی در لبنان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'منطقه ای' به 'منطقه‌ای'
جز (جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگی‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'منطقه ای' به 'منطقه‌ای')
خط ۱: خط ۱:
'''جریانات اهل سنت در بستر سیاسی لبنان''' <ref>[http://www.payam-aftab.com/fa/doc/news/5416/لبنان-اسلام-گرایان-سنی برای مطالعه بیشتر به سایت پیام آفتاب مراجعه کنید]</ref> موضوعی است که به بحثی جدی در میان خود اهل سنت به خصوص در نتیجه دو تحول کلیدی تبدیل شده‌است: نخست درگیری با «فتح الاسلام» که از سوی رئیس ارتش لبنان به ارتباط با القاعده متهم گردید و دوم رشد فزاینده القاعده در خاک لبنان. مجموعه این تحولات به این ترس دامن زده که مبادا افراطیون مذهبی لبنان را همانند دیگر کشورهای ورشکسته به عنوان سکوی پرش خود انتخاب نمایند. تحقیقات اولیه پلیس دربارهٔ حملات علیه نیروهای سازمان ملل متحد (UNIFILII) در تابستان ۲۰۰۷ و نیز بمب‌گذاری در اتوبوسی در عین علق، یک منطقه معروف مسیحی نشین، در فوریه همان سال نشان می‌دهد که هر دو حادثه کار گروه‌ها یا افراد سلفی الهام گرفته از القاعده بوده‌است. به گزارش پلیس «فتح الاسلام» در بمب‌گذاری عین علق دست داشته‌است. ایمن الظواهری نفر دوم القاعده نیز در پیامی ویدئویی حمله علیه نیروهای یونیفل را ستود بدون آن که مسئولیت آن را بپذیرد. افزایش تنشهای قومی و مذهبی در منطقه به دنبال اشغال عراق توسط ایالات متحده توجهات را به نقش ایفا شده از سوی اسلام‌گرایان در کشورهایی چون لبنان که شیعه و سنی تنشهای حادی را تجربه می‌نمایند، جلب نموده‌است. پویایی‌های داخلی لبنان خود همواره بخشی از روابط و اتحادهای خارجی و منطقه ای آن بوده‌است؛ همین امر برای اسلام‌گرایان نیز صادق است. جنگ‌های غرب در عراق و افغانستان خود از فاکتورهای مهم در شکل‌گیری بحث بین اسلام‌گرایان در داخل لبنان و بسیج آنها علیه غرب از ترس مورد حمله قرار گرفتن می‌باشد.
'''جریانات اهل سنت در بستر سیاسی لبنان''' <ref>[http://www.payam-aftab.com/fa/doc/news/5416/لبنان-اسلام-گرایان-سنی برای مطالعه بیشتر به سایت پیام آفتاب مراجعه کنید]</ref> موضوعی است که به بحثی جدی در میان خود اهل سنت به خصوص در نتیجه دو تحول کلیدی تبدیل شده‌است: نخست درگیری با «فتح الاسلام» که از سوی رئیس ارتش لبنان به ارتباط با القاعده متهم گردید و دوم رشد فزاینده القاعده در خاک لبنان. مجموعه این تحولات به این ترس دامن زده که مبادا افراطیون مذهبی لبنان را همانند دیگر کشورهای ورشکسته به عنوان سکوی پرش خود انتخاب نمایند. تحقیقات اولیه پلیس دربارهٔ حملات علیه نیروهای سازمان ملل متحد (UNIFILII) در تابستان ۲۰۰۷ و نیز بمب‌گذاری در اتوبوسی در عین علق، یک منطقه معروف مسیحی نشین، در فوریه همان سال نشان می‌دهد که هر دو حادثه کار گروه‌ها یا افراد سلفی الهام گرفته از القاعده بوده‌است. به گزارش پلیس «فتح الاسلام» در بمب‌گذاری عین علق دست داشته‌است. ایمن الظواهری نفر دوم القاعده نیز در پیامی ویدئویی حمله علیه نیروهای یونیفل را ستود بدون آن که مسئولیت آن را بپذیرد. افزایش تنشهای قومی و مذهبی در منطقه به دنبال اشغال عراق توسط ایالات متحده توجهات را به نقش ایفا شده از سوی اسلام‌گرایان در کشورهایی چون لبنان که شیعه و سنی تنشهای حادی را تجربه می‌نمایند، جلب نموده‌است. پویایی‌های داخلی لبنان خود همواره بخشی از روابط و اتحادهای خارجی و منطقه‌ای آن بوده‌است؛ همین امر برای اسلام‌گرایان نیز صادق است. جنگ‌های غرب در عراق و افغانستان خود از فاکتورهای مهم در شکل‌گیری بحث بین اسلام‌گرایان در داخل لبنان و بسیج آنها علیه غرب از ترس مورد حمله قرار گرفتن می‌باشد.
اگرچه برآورد وزن حقیقی اسلام‌گرایان در صحنه سیاسی لبنان دشوار است اما مقاله حاضر به چند سؤال مهم پاسخ خواهد داد: درحال حاضر مهمترین گروه‌های اسلام‌گرای لبنان چه گروه‌هایی می‌باشند؟ حوزه‌ها و ابزارهای تأثیرگذاری این گروه‌ها چیست؟ تفاوت برنامه‌های سیاسی و اجتماعی گروه‌های مختلف اسلام‌گرا تا چه حدی می‌باشد؟ منابع مالی گروه‌های مذکور چیست و مورد حمایت چه کسانی قراردارند؟ معیارهای بنیادگرایان سنی برای اتحاد سیاسی با دیگران چیست و موضع آنها درقبال مناقشه سیاسی کنونی در کشور چه می‌باشد؟ و از همه مهمتر این که دیدگاه آنان دربارهٔ تنش قومی و مذهبی چیست و نوع رابطه آنها با مهمترین سازمان شیعی لبنان یعنی حزب‌الله چگونه است؟ پاسخ به این سوالات درک تغییرات سیاسی را در بین اهل سنت لبنان آسانتر می‌سازد.
اگرچه برآورد وزن حقیقی اسلام‌گرایان در صحنه سیاسی لبنان دشوار است اما مقاله حاضر به چند سؤال مهم پاسخ خواهد داد: درحال حاضر مهمترین گروه‌های اسلام‌گرای لبنان چه گروه‌هایی می‌باشند؟ حوزه‌ها و ابزارهای تأثیرگذاری این گروه‌ها چیست؟ تفاوت برنامه‌های سیاسی و اجتماعی گروه‌های مختلف اسلام‌گرا تا چه حدی می‌باشد؟ منابع مالی گروه‌های مذکور چیست و مورد حمایت چه کسانی قراردارند؟ معیارهای بنیادگرایان سنی برای اتحاد سیاسی با دیگران چیست و موضع آنها درقبال مناقشه سیاسی کنونی در کشور چه می‌باشد؟ و از همه مهمتر این که دیدگاه آنان دربارهٔ تنش قومی و مذهبی چیست و نوع رابطه آنها با مهمترین سازمان شیعی لبنان یعنی حزب‌الله چگونه است؟ پاسخ به این سوالات درک تغییرات سیاسی را در بین اهل سنت لبنان آسانتر می‌سازد.


خط ۲۳: خط ۲۳:
اگرچه گروه مذکور یک حزب سیاسی نیست اما ساختاری حزبی دارد و شمار کارکنان آن به ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر می‌رسد. در سطح سیاسی جماعت اسلامی مداخله خود در سیاست را یک اجبار می‌داند و اصرار دارد که فعالیت‌های مذهبی و سیاسی جنبش باید توأمان انجام شود. این گروه در اولین انتخابات پارلمانی بعد از پایان جنگ داخلی شرکت کرد و توانست در تریپولی، بیروت ودینیه به کرسی‌هایی دست یابد. در سال ۱۹۹۶ از میزان نفوذ جماعت اسلامی کاسته شد و تنها توانست به یک کرسی پارلمان برسد. در انتخابات شهرداری ۱۹۹۸، گروه مذکور نتایج چشم‌گیری را به دست آورد. در سال ۲۰۰۰ هیچ‌یک از کاندیداهای گروه به پارلمان راه نیافتند. الجماعه الاسلامیه انتخابات پارلمانی ۲۰۰۵ را در اعتراض به قانون انتخابات متناقض لبنان تحریم کرد. بااین وجود اما از معرفی نامزد برای انتخابات شهرداری، سندیکاها و اصناف خودداری ننمود.
اگرچه گروه مذکور یک حزب سیاسی نیست اما ساختاری حزبی دارد و شمار کارکنان آن به ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر می‌رسد. در سطح سیاسی جماعت اسلامی مداخله خود در سیاست را یک اجبار می‌داند و اصرار دارد که فعالیت‌های مذهبی و سیاسی جنبش باید توأمان انجام شود. این گروه در اولین انتخابات پارلمانی بعد از پایان جنگ داخلی شرکت کرد و توانست در تریپولی، بیروت ودینیه به کرسی‌هایی دست یابد. در سال ۱۹۹۶ از میزان نفوذ جماعت اسلامی کاسته شد و تنها توانست به یک کرسی پارلمان برسد. در انتخابات شهرداری ۱۹۹۸، گروه مذکور نتایج چشم‌گیری را به دست آورد. در سال ۲۰۰۰ هیچ‌یک از کاندیداهای گروه به پارلمان راه نیافتند. الجماعه الاسلامیه انتخابات پارلمانی ۲۰۰۵ را در اعتراض به قانون انتخابات متناقض لبنان تحریم کرد. بااین وجود اما از معرفی نامزد برای انتخابات شهرداری، سندیکاها و اصناف خودداری ننمود.


در سطح منطقه ای، الجماعه الاسلامیه مقابله با صهیونیسم را اولویت اول خود می‌داند و دقیقاً به همین خاطر است که روابط پیچیده‌ای با حزب‌الله دارد. ازیکسو حزب‌الله به نماد مقاومت، از اصول بنیادین الجماعه الاسلامیه، تبدیل شده‌است. از سوی دیگر مناقشه سیاسی داخلی بین حزب‌الله و متحد الجماعه الاسلامیه یعنی جریان المستقبل شرایط را سخت کرده‌است. رهبران جماعت اسلامی تأکید دارند که روابط آنها با حزب‌الله فرافرقه ای است. به گفته «ابراهیم المصری»، معاون الجماعه الاسلامیه، «ما نه در اتحاد با حزب‌الله هستیم و نه در مقابل آن». به گفته المصری در طول جنگ ژوئیه علیه اسرائیل، بسیاری از اعضای جماعت در کنار جنگجویان حزب‌الله در برخی از نقاط مرزی سنی نشین نظیر البوستان، مرواهین و یارین بوده‌اند و علیه اسرائیل جنگیده‌اند. الجماعه الاسلامیه به واسطه مدارس، کلینیک‌ها و انجمنهای خیریه حضور فعالی در سطح جامعه دارد.
در سطح منطقه‌ای، الجماعه الاسلامیه مقابله با صهیونیسم را اولویت اول خود می‌داند و دقیقاً به همین خاطر است که روابط پیچیده‌ای با حزب‌الله دارد. ازیکسو حزب‌الله به نماد مقاومت، از اصول بنیادین الجماعه الاسلامیه، تبدیل شده‌است. از سوی دیگر مناقشه سیاسی داخلی بین حزب‌الله و متحد الجماعه الاسلامیه یعنی جریان المستقبل شرایط را سخت کرده‌است. رهبران جماعت اسلامی تأکید دارند که روابط آنها با حزب‌الله فرافرقه ای است. به گفته «ابراهیم المصری»، معاون الجماعه الاسلامیه، «ما نه در اتحاد با حزب‌الله هستیم و نه در مقابل آن». به گفته المصری در طول جنگ ژوئیه علیه اسرائیل، بسیاری از اعضای جماعت در کنار جنگجویان حزب‌الله در برخی از نقاط مرزی سنی نشین نظیر البوستان، مرواهین و یارین بوده‌اند و علیه اسرائیل جنگیده‌اند. الجماعه الاسلامیه به واسطه مدارس، کلینیک‌ها و انجمنهای خیریه حضور فعالی در سطح جامعه دارد.


البته این اتحاد مقدس با حزب‌الله سبب نشده که الجماعه الاسلامیه انتقادات تند خود را از عملکرد سیاسی حزب‌الله بعد از جنگ ژوئیه دریغ نماید. بااین وجود جماعت اسلامی همچنان به نشست‌های مشترک ماهانه خود با حزب‌الله در زمینه طیف گسترده‌ای از موضوعات ادامه می‌دهد. علاوه براین، گروه مذکور در مواقع نیاز به اتحاد انتخاباتی با حزب‌الله نیز دست زده‌است. المصری اتحاد جماعت اسلامی با المستقبل را «ازدواج منافع» توصیف کرده و هرگونه حمایت مالی حریری از فعالیتهای گروه خود را رد می‌کند. به گفته او جماعت اسلامی به شکل مستقل منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین می‌نماید. البته بر همگان آشکار است که جماعت مذکور بخشی از منابع خود را از حامیان خود در منطقه خلیج فارس به دست می‌آورد. کادر رهبری کنونی جماعت اسلامی عبارت است از: «فیصل المولوی»، «علی الشیخ عمار» و «ابراهیم المصری».
البته این اتحاد مقدس با حزب‌الله سبب نشده که الجماعه الاسلامیه انتقادات تند خود را از عملکرد سیاسی حزب‌الله بعد از جنگ ژوئیه دریغ نماید. بااین وجود جماعت اسلامی همچنان به نشست‌های مشترک ماهانه خود با حزب‌الله در زمینه طیف گسترده‌ای از موضوعات ادامه می‌دهد. علاوه براین، گروه مذکور در مواقع نیاز به اتحاد انتخاباتی با حزب‌الله نیز دست زده‌است. المصری اتحاد جماعت اسلامی با المستقبل را «ازدواج منافع» توصیف کرده و هرگونه حمایت مالی حریری از فعالیتهای گروه خود را رد می‌کند. به گفته او جماعت اسلامی به شکل مستقل منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین می‌نماید. البته بر همگان آشکار است که جماعت مذکور بخشی از منابع خود را از حامیان خود در منطقه خلیج فارس به دست می‌آورد. کادر رهبری کنونی جماعت اسلامی عبارت است از: «فیصل المولوی»، «علی الشیخ عمار» و «ابراهیم المصری».
خط ۴۴: خط ۴۴:
=== حزب التحریر ===
=== حزب التحریر ===


این گروه شاخه‌ای از حزبی منطقه ای به همین نام است که در سال ۱۹۵۳ توسط «[[شیخ تقی الدین النبهاتی]]» تأسیس گردید و حضور محدودی در لبنان دارد. این گروه در سال ۲۰۰۶ مجوز فعالیت به عنوان حزب را از دولت سینیوره دریافت کرد. حزب التحریر دومین کنوانسیون خود را در اوت ۲۰۰۷ برگزار نمود و در آن بار دیگر تأسیس حکومت خلیفه ای (دعوت الخلیفه) را خواستار شد. این حزب در اکثر مناطق لبنان حضور دارد و دفتر اصلی آن در تریپولی است. بااین وجود حضور آن بیشتر رسانه‌ای است و نمی‌توان آن را یک جنبش خوب سازمان یافته با طرفداران قابل توجه در لبنان دانست. حزب التحریر اگرچه با تحصن اپوزیسیون، گروه ۸ مارس، در بیروت به مخالفت پرداخت اما در عین حال از اصرار المستقبل برای برپایی یک دادگاه بین‌المللی در ارتباط با ترور رفیق حریری حمایت نکرد. به گفته یکی از مقامات حزب مذکور «استراتژی برون رفت لبنان از بحران حاکم تنها ایجاد یک حکومت خلیفه ای و پذیرش اسلام به عنوان یک دیدگاه سیاسی جامع است». حزب التحریر مشارکت در انتخابات را ممنوع اعلام کرده اما سوگند یاد نموده که از خشونت و زور برای رسیدن به اهداف خود استفاده ننماید.
این گروه شاخه‌ای از حزبی منطقه‌ای به همین نام است که در سال ۱۹۵۳ توسط «[[شیخ تقی الدین النبهاتی]]» تأسیس گردید و حضور محدودی در لبنان دارد. این گروه در سال ۲۰۰۶ مجوز فعالیت به عنوان حزب را از دولت سینیوره دریافت کرد. حزب التحریر دومین کنوانسیون خود را در اوت ۲۰۰۷ برگزار نمود و در آن بار دیگر تأسیس حکومت خلیفه ای (دعوت الخلیفه) را خواستار شد. این حزب در اکثر مناطق لبنان حضور دارد و دفتر اصلی آن در تریپولی است. بااین وجود حضور آن بیشتر رسانه‌ای است و نمی‌توان آن را یک جنبش خوب سازمان یافته با طرفداران قابل توجه در لبنان دانست. حزب التحریر اگرچه با تحصن اپوزیسیون، گروه ۸ مارس، در بیروت به مخالفت پرداخت اما در عین حال از اصرار المستقبل برای برپایی یک دادگاه بین‌المللی در ارتباط با ترور رفیق حریری حمایت نکرد. به گفته یکی از مقامات حزب مذکور «استراتژی برون رفت لبنان از بحران حاکم تنها ایجاد یک حکومت خلیفه ای و پذیرش اسلام به عنوان یک دیدگاه سیاسی جامع است». حزب التحریر مشارکت در انتخابات را ممنوع اعلام کرده اما سوگند یاد نموده که از خشونت و زور برای رسیدن به اهداف خود استفاده ننماید.


به‌طور کلی چهار گروهی که از آنها یاد شد، ویژگی‌های مشترکی دارند که آنها را می‌توان این گونه برشمرد:
به‌طور کلی چهار گروهی که از آنها یاد شد، ویژگی‌های مشترکی دارند که آنها را می‌توان این گونه برشمرد:
خط ۸۴: خط ۸۴:
اتحاد سیاسی بخشهای بزرگی از جنبش سلفیگری با نیروهای تحت حمایت غرب ۱۴ مارس اگرچه تعجب آور است اما در چارچوب وابستگیهای فرقه ای و به خصوص روابط با جریان المستقبل سعد حریری قابل درک می‌باشد. اول اینکه اکثریت اهل سنت لبنان سعد حریری را جانشین پدرش می‌دانند. سلفیها علی‌رغم عدم توافق با سعد بر سر مسائل کلیدی که به شکل خصوصی اعلام داشته‌اند خواهان برهم خوردن سلسله مراتب سنی به خاطر مقابله با او نیستند. دوم اینکه هم سلفیها و هم حریری ادعا دارند که بنا به دلایل خود در برابر دشمن مشترکی به نام حزب‌الله قرار دارند. درحالیکه حریری آشکارا رابطه خود با سلفیها را اعلام نکرده اما هرگز متحدان خود را از استفاده ابزاری از گفتمان فرقه ای برای بسیج اهل سنت به بهانه دفاع از سنت برحذر نداشته و حتی خود زمانی که دیگر راه‌ها به نتیجه نینجامیده به استفاده از چنین ابزاری دست زده‌است.
اتحاد سیاسی بخشهای بزرگی از جنبش سلفیگری با نیروهای تحت حمایت غرب ۱۴ مارس اگرچه تعجب آور است اما در چارچوب وابستگیهای فرقه ای و به خصوص روابط با جریان المستقبل سعد حریری قابل درک می‌باشد. اول اینکه اکثریت اهل سنت لبنان سعد حریری را جانشین پدرش می‌دانند. سلفیها علی‌رغم عدم توافق با سعد بر سر مسائل کلیدی که به شکل خصوصی اعلام داشته‌اند خواهان برهم خوردن سلسله مراتب سنی به خاطر مقابله با او نیستند. دوم اینکه هم سلفیها و هم حریری ادعا دارند که بنا به دلایل خود در برابر دشمن مشترکی به نام حزب‌الله قرار دارند. درحالیکه حریری آشکارا رابطه خود با سلفیها را اعلام نکرده اما هرگز متحدان خود را از استفاده ابزاری از گفتمان فرقه ای برای بسیج اهل سنت به بهانه دفاع از سنت برحذر نداشته و حتی خود زمانی که دیگر راه‌ها به نتیجه نینجامیده به استفاده از چنین ابزاری دست زده‌است.


البته برخی از حامیان المستقبل با چنین دیدگاهی موافق نیستند و اتحاد با سلفیها را برخلاف برنامه سیاسی خود می‌دانند. این افراد مخالفت خود را با حزب‌الله را نه به خاطر دلایل مذهبی و طایفه ای بلکه به خاطر متحدان منطقه ای آن عنوان می‌کنند. درحالیکه جریان المستقبل در ظاهر تلاش می‌کند تا فاصله خود را با سلفیها حفظ نماید اما نمایندگان پارلمانی وابسته به آن در شمال همواره در صدد هستند تا با جنبش سلفی ارتباط نزدیکی داشته باشند چراکه معتقدند جریان سلفی به خاطر پایگاه اجتماعی گسترده می‌تواند در خدمت منافع المستقبل در زمان انتخابات یا افزایش تنش‌های سیاسی باشد. نمونه‌های زیادی از استفاده ابزاری المستقبل از دیدگاه ضدشیعی مفتیهای سلفی برای بسیج اهل سنت در طول مناقشه سیاسی با حزب‌الله وجود دارد که موید نظر فوق می‌باشد.
البته برخی از حامیان المستقبل با چنین دیدگاهی موافق نیستند و اتحاد با سلفیها را برخلاف برنامه سیاسی خود می‌دانند. این افراد مخالفت خود را با حزب‌الله را نه به خاطر دلایل مذهبی و طایفه ای بلکه به خاطر متحدان منطقه‌ای آن عنوان می‌کنند. درحالیکه جریان المستقبل در ظاهر تلاش می‌کند تا فاصله خود را با سلفیها حفظ نماید اما نمایندگان پارلمانی وابسته به آن در شمال همواره در صدد هستند تا با جنبش سلفی ارتباط نزدیکی داشته باشند چراکه معتقدند جریان سلفی به خاطر پایگاه اجتماعی گسترده می‌تواند در خدمت منافع المستقبل در زمان انتخابات یا افزایش تنش‌های سیاسی باشد. نمونه‌های زیادی از استفاده ابزاری المستقبل از دیدگاه ضدشیعی مفتیهای سلفی برای بسیج اهل سنت در طول مناقشه سیاسی با حزب‌الله وجود دارد که موید نظر فوق می‌باشد.


با این وجود اتحاد المستقبل با جنبش سلفی چندان بدون مشکل نبوده‌است. درگیری ارتش لبنان با فتح الاسلام و این واقعیت که سه شخصیت برجسته اهل سنت یعنی فؤاد سینیوره، سعد حریری و مفتی رشید قبانی از این درگیری و پایان دادن به عمر گروهی که دیگر سلفیها آن را همکار خود می‌دانستند حمایت کردند، نارضایتی و تنشهایی بین آنها ایجاد کرد. برخی از سلفیها بر این باورند که آنها آلت دست المستقبل شده‌اند. آنها از دو واقعه به عنوان دلیل گفته‌های خود نام می‌برند. واقعه اول به زمانی برمیگردد که سلفیها به دعوت دارالفتوا در اعتراض به کاریکاتورهای موهن یک روزنامه دانمارکی به خیابانها ریختند و ضمن آتش زدن سفارت این کشور به چندین کلیسا در اشرفیه، محله مسیحی نشین حومه بیروت، حمله نمودند. نیروهای امنیتی برای سرکوب این شورشها وارد عمل شدند و بسیاری از تظاهرکنندگان را که اغلب سلفی بودند دستگیر نمودند. سلفیها در این واقعه به خوبی احساس کردند که توسط حریری و دارالفتوا تنها گذاشته شدند و اقدامی برای آزادسازی آنها صورت نگرفت. واقعه دوم نیز به زمانی بازمی‌گردد که سلفیهای جوان در حمایت از المستقبل و علیه حزب‌الله و جنبش امل به خیابانها ریختند و ارتش برای سرکوب آنها وارد کار شد. در این واقعه نیز بسیاری از سلفی‌ها بازداشت شدند اما باز حریری برای آزاد کردن آنها علیرغم اینکه افراد دستگیر شده به تحریک اعضای المستقبل و به بهانه تنش بین شیعه و سنی به خیابانها کشانده شده بودند اقدامی نکرد. چنین وقایعی به این باور فزاینده در بین سلفیها انجامیده که حریری به خوبی از حقوق اهل سنت لبنان دفاع نمی‌کند.
با این وجود اتحاد المستقبل با جنبش سلفی چندان بدون مشکل نبوده‌است. درگیری ارتش لبنان با فتح الاسلام و این واقعیت که سه شخصیت برجسته اهل سنت یعنی فؤاد سینیوره، سعد حریری و مفتی رشید قبانی از این درگیری و پایان دادن به عمر گروهی که دیگر سلفیها آن را همکار خود می‌دانستند حمایت کردند، نارضایتی و تنشهایی بین آنها ایجاد کرد. برخی از سلفیها بر این باورند که آنها آلت دست المستقبل شده‌اند. آنها از دو واقعه به عنوان دلیل گفته‌های خود نام می‌برند. واقعه اول به زمانی برمیگردد که سلفیها به دعوت دارالفتوا در اعتراض به کاریکاتورهای موهن یک روزنامه دانمارکی به خیابانها ریختند و ضمن آتش زدن سفارت این کشور به چندین کلیسا در اشرفیه، محله مسیحی نشین حومه بیروت، حمله نمودند. نیروهای امنیتی برای سرکوب این شورشها وارد عمل شدند و بسیاری از تظاهرکنندگان را که اغلب سلفی بودند دستگیر نمودند. سلفیها در این واقعه به خوبی احساس کردند که توسط حریری و دارالفتوا تنها گذاشته شدند و اقدامی برای آزادسازی آنها صورت نگرفت. واقعه دوم نیز به زمانی بازمی‌گردد که سلفیهای جوان در حمایت از المستقبل و علیه حزب‌الله و جنبش امل به خیابانها ریختند و ارتش برای سرکوب آنها وارد کار شد. در این واقعه نیز بسیاری از سلفی‌ها بازداشت شدند اما باز حریری برای آزاد کردن آنها علیرغم اینکه افراد دستگیر شده به تحریک اعضای المستقبل و به بهانه تنش بین شیعه و سنی به خیابانها کشانده شده بودند اقدامی نکرد. چنین وقایعی به این باور فزاینده در بین سلفیها انجامیده که حریری به خوبی از حقوق اهل سنت لبنان دفاع نمی‌کند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۵۶۷

ویرایش