۸۷٬۸۹۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می پردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - 'داشته اند' به 'داشتهاند') |
||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
ولی برخی دیگر نگاهداشت را مقید به وقت اشتغال به ذکر دانستهاند و گفتهاند: «نگاهداشت عبارت از مراقبه خواطر است چنانکه در یک دم چند بار کلمه ی طیبه را میگوید که خاطر به غیر او نرود». | ولی برخی دیگر نگاهداشت را مقید به وقت اشتغال به ذکر دانستهاند و گفتهاند: «نگاهداشت عبارت از مراقبه خواطر است چنانکه در یک دم چند بار کلمه ی طیبه را میگوید که خاطر به غیر او نرود». | ||
حضور و جمعیت و حفظ قلب از دخول خواطر از اهم اموری است که همواره صوفیان بدان توجه | حضور و جمعیت و حفظ قلب از دخول خواطر از اهم اموری است که همواره صوفیان بدان توجه داشتهاند و یکی از ارکان تصوف است و در آثار عرفانی اقوال بسیاری از مشایخ را در این باب میتوان یافت. | ||
خواجه عبیدالله احرار میگوید: معنی حفظ خاطر آن نیست که اصلا سالک را خاطری به دل نیاید بلکه مراد آن است که خاطر، حضور را مانع و مزاحم نباشد. آن سان که خسی بر آبی جاری افتاده است و آب را از جریان باز نمیدارد. و نیز علاءالدین غجدوانی (از اصحاب و خلفای بهاءالدین نقشبند) گفته است که: چنان نیست که هرگز خاطری بر دل نگذرد بلکه گاه میآید و گاه نمیآید. و مؤید این سخن کلام علاءالدین عطار است که میگوید: انتفاء خواطر متعسر بل متعذر است و من بیست سال قلبم را از خواطر حفظ کردم ولی سپس خواطر بدان در آمد اما قراری نیافت. | خواجه عبیدالله احرار میگوید: معنی حفظ خاطر آن نیست که اصلا سالک را خاطری به دل نیاید بلکه مراد آن است که خاطر، حضور را مانع و مزاحم نباشد. آن سان که خسی بر آبی جاری افتاده است و آب را از جریان باز نمیدارد. و نیز علاءالدین غجدوانی (از اصحاب و خلفای بهاءالدین نقشبند) گفته است که: چنان نیست که هرگز خاطری بر دل نگذرد بلکه گاه میآید و گاه نمیآید. و مؤید این سخن کلام علاءالدین عطار است که میگوید: انتفاء خواطر متعسر بل متعذر است و من بیست سال قلبم را از خواطر حفظ کردم ولی سپس خواطر بدان در آمد اما قراری نیافت. |