۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
جز (جایگزینی متن - 'آورده اند' به 'آوردهاند') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
گفته میشود پدرش عبدالعزیز با خانواده دشمنی داشت. در فرهنگ عرب اگر کسی با خانوادهای دشمنی داشته باشد، برای ابراز کینه و دشمنی اش به هر ترفندی دختر آن خانواده را نمیگیرد. | گفته میشود پدرش عبدالعزیز با خانواده دشمنی داشت. در فرهنگ عرب اگر کسی با خانوادهای دشمنی داشته باشد، برای ابراز کینه و دشمنی اش به هر ترفندی دختر آن خانواده را نمیگیرد. | ||
اعراب معتقدند با این کار، چشم آن خاندان را در | اعراب معتقدند با این کار، چشم آن خاندان را در آوردهاند. عبدالعزیز نیز از آنجا که او پادشاه و حاکم مطلق بلاد [[حجاز]] بود، به ناچار خانواده مورد غضب مجبور شدند دخترشان را به او بدهند. عبدا… تا بزرگ شدنش در میان این خاندان سختیهای زیادی را متحمل شد. | ||
او تنها پسر مادرش بود و به سبب سابقهای که داشت، خاندان سلطنتی او را از خود دور می کردند و سر ناسازگاری بسیاری با او داشتند. این امر باعث شد تا عبدا… از خاندان سلطنتی کینهای به دل بگیرد و همیشه به فکر تلافی باشد. چند بار خانواده سلطنتی سعی کردند تا او را بکشند اما این مساله راه به جایی نبرد تا این که او بعد از ٣پادشاه به ولیعهدی و سپس به پادشاهی عربستان منصوب شد. اتفاقی که برای تمام خاندان سلطنتی تلخ و باورنکردنی تلقی می شد. | او تنها پسر مادرش بود و به سبب سابقهای که داشت، خاندان سلطنتی او را از خود دور می کردند و سر ناسازگاری بسیاری با او داشتند. این امر باعث شد تا عبدا… از خاندان سلطنتی کینهای به دل بگیرد و همیشه به فکر تلافی باشد. چند بار خانواده سلطنتی سعی کردند تا او را بکشند اما این مساله راه به جایی نبرد تا این که او بعد از ٣پادشاه به ولیعهدی و سپس به پادشاهی عربستان منصوب شد. اتفاقی که برای تمام خاندان سلطنتی تلخ و باورنکردنی تلقی می شد. |