۶٬۷۰۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
(←زادگاه) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
او از سادات حسنی است و نسب وی از طریق <big>ادریس بن عبدالله بن حسن</big> (عبدالله محض) به امام حسن (علیهالسلام) میرسد. | او از سادات حسنی است و نسب وی از طریق <big>ادریس بن عبدالله بن حسن</big> (عبدالله محض) به امام حسن (علیهالسلام) میرسد. | ||
== زادگاه == | == زادگاه == | ||
احمد در آبادی میسور، در نزدیکی [[ | احمد در آبادی میسور، در نزدیکی [[فاس]] واقع در مغرب ( مراکش ) زاده شد.<ref>احمد ابن ادریس، العقد النفیس فی نظم جواهر التدریس، بولاق، ۱۳۱۵ق.</ref> | ||
و پس از فراگیری علوم مقدماتی به فاس سفر کرد و در آنجا به آموختن علوم متداولِ آن روزگار پرداخت. در آنجا با علاّمه | و پس از فراگیری علوم مقدماتی به فاس سفر کرد و در آنجا به آموختن علوم متداولِ آن روزگار پرداخت. در آنجا با علاّمه [[مُجَیدری]]، یکی از عالمان شنقیط، آشنا شد و از وی دانش فراگرفت و با وساطت او به دیدار عبدالوهّاب تازی، از پیشوایان تصوف مغرب رفت و از او و ابوالقاسم غازی طریقه تصوف شاذلی را آموخت.<br> | ||
پس از آن ابن ادریس مجلس درسی تشکیل داد که گاه استادش | پس از آن ابن ادریس مجلس درسی تشکیل داد که گاه استادش '''عبدالوهّاب''' از روی احترام در درس وی حاضر میشد. | ||
<ref>اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۵۱م.</ref> | <ref>اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۵۱م.</ref> | ||
== پیروی از مکتب غازی == | == پیروی از مکتب غازی == | ||
اینکه احمد به شدت تحت تأثیر اندیشههای <big>عبدالوهّاب</big> بود، پس از مرگ استادش از یکی دیگر از مشایخ تصوف به نام [[ابوالقاسم وزیر غازی]] پیروی کرد. گفتهاند که پس از مرگ آخرین پیشوایش از خدا خواست تا شخص دیگری را به عنوان قطب و پیشوا به او بشناساند، اما به او الهام شد که دیگر در پهنه زمین کسی نیست تا وی از او چیزی فراگیرد، مگر قرآن که میتواند راهنمای او باشد. چنانکه خود گوید، پس از آن فقط با قرآن انس گرفت و تا مرگ از او جدا نشد، از این رو سخنان و آموزشهای او عمدتاً صبغه قرآنی یافت. | اینکه احمد به شدت تحت تأثیر اندیشههای <big>عبدالوهّاب</big> بود، پس از مرگ استادش از یکی دیگر از مشایخ تصوف به نام [[ابوالقاسم وزیر غازی]] پیروی کرد. گفتهاند که پس از مرگ آخرین پیشوایش از خدا خواست تا شخص دیگری را به عنوان قطب و پیشوا به او بشناساند، اما به او الهام شد که دیگر در پهنه زمین کسی نیست تا وی از او چیزی فراگیرد، مگر قرآن که میتواند راهنمای او باشد. چنانکه خود گوید، پس از آن فقط با قرآن انس گرفت و تا مرگ از او جدا نشد، از این رو سخنان و آموزشهای او عمدتاً صبغه قرآنی یافت. |