طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تجدید نظر' به 'تجدید‌نظر'
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامه‌ریزی')
جز (جایگزینی متن - 'تجدید نظر' به 'تجدید‌نظر')
خط ۵۸: خط ۵۸:
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن=
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن=
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌اختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمی‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینه‌است. روش عقلانی غرب و گرایش‌های لاابالی‌گری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌های اختلاف‌های مذهبی میان گروه‌های مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهی به گونه‌ای خودنمایی می‌کند و با شکل جدیدی ظاهر می‌شود.<br>
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌اختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمی‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینه‌است. روش عقلانی غرب و گرایش‌های لاابالی‌گری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌های اختلاف‌های مذهبی میان گروه‌های مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهی به گونه‌ای خودنمایی می‌کند و با شکل جدیدی ظاهر می‌شود.<br>
تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت می‌دانند و فساد عقیده‌ای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه می‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌های مذهبی ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌ای یا موضعی که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌های اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتاده‌ای بماند در آن صورت در هر ماده‌ای که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی می‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌های نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانی‌ای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر موضوع های اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت می‌دانند و فساد عقیده‌ای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه می‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌های مذهبی ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌ای یا موضعی که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌های اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتاده‌ای بماند در آن صورت در هر ماده‌ای که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی می‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌های نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید‌نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانی‌ای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر موضوع های اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر می‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان می‌آمیزیم. ما هنگامی که‌او را ارزیابی می‌کنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار می‌دهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکه‌این سیاهی مربوط به روش‌های نگاه ما به‌اوست. این سیاهی نتیجه برنامه‌های ارزیابی ما است نسبت به هر ماده‌ای که می‌خوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br>
یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر می‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان می‌آمیزیم. ما هنگامی که‌او را ارزیابی می‌کنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار می‌دهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکه‌این سیاهی مربوط به روش‌های نگاه ما به‌اوست. این سیاهی نتیجه برنامه‌های ارزیابی ما است نسبت به هر ماده‌ای که می‌خوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br>
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتی ما، جنایت بزرگی به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابی کرد، بلکه باید نخست به‌او و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلی و بهتر آشکار شود بی‌آن‌که مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br>
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتی ما، جنایت بزرگی به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابی کرد، بلکه باید نخست به‌او و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلی و بهتر آشکار شود بی‌آن‌که مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br>
خط ۷۴: خط ۷۴:
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جای راه‌های ریشه‌ای دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونه‌های آن بوده‌ایم. <br>
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جای راه‌های ریشه‌ای دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونه‌های آن بوده‌ایم. <br>
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدی متحدسازی و یک پارچه کردن به نحو کلی داشته‌اند، ولی در اغلب اوقات صاحب سخن گروهی بوده‌اند و گاهی سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر می‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخی از آنهاست. بنابر‌این چه‌انتظاری می‌رود از پروژه‌ای که در ذات و عمق خود از ایمان برخی نظریه پردازان و طرفداران خود بی‌بهره‌است؟! به نظر می‌رسد که یکی از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پای او را خالی می‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدی متحدسازی و یک پارچه کردن به نحو کلی داشته‌اند، ولی در اغلب اوقات صاحب سخن گروهی بوده‌اند و گاهی سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر می‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخی از آنهاست. بنابر‌این چه‌انتظاری می‌رود از پروژه‌ای که در ذات و عمق خود از ایمان برخی نظریه پردازان و طرفداران خود بی‌بهره‌است؟! به نظر می‌رسد که یکی از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پای او را خالی می‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
این پدیده بر نفع‌گرایی پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعی که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر می‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج برای این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجی حتی نمی‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌ای به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادری اسلامی یا اصل وحدت و همبستگی تنها به یک وسیله و ابزاری برای تحقق اهدافی خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار می‌رود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌های شرعی عالی و قواعد دینی قوی‌تر از چیزهای دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌ای برای هدف های دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدی شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازی کرده‌اند. مشکل دیگری وجود دارد که عنصر سیاسی در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد می‌کند و آن این تصور است که جدایی و اختلاف علت واحدی دارند و آن توطئه خارجی و عناصر ذیربط آن است. برخی از نویسندگان معاصر چنین تصوری دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر. ک. : مصطفی الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و می‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشی از قومی که مدعی اسلام‌اند هم‌چون زرتشتی‌ها و سبأی‌ها و شعوبی‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانی در تفرقه‌افکنی میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدی نداریم، ولی نباید حس سیاسی افراطی سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقی برای منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگری اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار می‌بریم تا کوتاهی و سستی خود را توجیه نماییم. برخی از علمای دینی از هر مذهبی که باشند مسئولیت بسیاری از رویدادهای تفرقه‌افکنی و ستیزه را به دوش می‌کشند و برخی زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشی در ایجاد عقب ماندگی و این مانع‌تراشی در کیان اسلامی داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسی اوضاع داخلی خویش، شرط اساسی این کار است. لازم است مراکز علمی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه خود تا آن‌جایی که‌امکانات اجازه می‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.<br>
این پدیده بر نفع‌گرایی پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعی که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر می‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج برای این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجی حتی نمی‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌ای به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادری اسلامی یا اصل وحدت و همبستگی تنها به یک وسیله و ابزاری برای تحقق اهدافی خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار می‌رود در این مسئله تجدید‌نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌های شرعی عالی و قواعد دینی قوی‌تر از چیزهای دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌ای برای هدف های دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدی شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازی کرده‌اند. مشکل دیگری وجود دارد که عنصر سیاسی در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد می‌کند و آن این تصور است که جدایی و اختلاف علت واحدی دارند و آن توطئه خارجی و عناصر ذیربط آن است. برخی از نویسندگان معاصر چنین تصوری دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر. ک. : مصطفی الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و می‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشی از قومی که مدعی اسلام‌اند هم‌چون زرتشتی‌ها و سبأی‌ها و شعوبی‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانی در تفرقه‌افکنی میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدی نداریم، ولی نباید حس سیاسی افراطی سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقی برای منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگری اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار می‌بریم تا کوتاهی و سستی خود را توجیه نماییم. برخی از علمای دینی از هر مذهبی که باشند مسئولیت بسیاری از رویدادهای تفرقه‌افکنی و ستیزه را به دوش می‌کشند و برخی زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشی در ایجاد عقب ماندگی و این مانع‌تراشی در کیان اسلامی داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسی اوضاع داخلی خویش، شرط اساسی این کار است. لازم است مراکز علمی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه خود تا آن‌جایی که‌امکانات اجازه می‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.<br>


=هدف تقریب=
=هدف تقریب=
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
== الف ـ علم کلام اسلامی ==
== الف ـ علم کلام اسلامی ==
بی تردید علم کلام می‌تواند تقریب اجزای امت یا ایجاد تفرقه و دشمنی میان اعضای آن نقش داشته باشد. بی‌شک روش دسته بندی در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالی در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجرای تعدیل و اصلاحاتی در ساختار علم کلام و نظام درسی آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
بی تردید علم کلام می‌تواند تقریب اجزای امت یا ایجاد تفرقه و دشمنی میان اعضای آن نقش داشته باشد. بی‌شک روش دسته بندی در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالی در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجرای تعدیل و اصلاحاتی در ساختار علم کلام و نظام درسی آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
# منابع علم کلام و مرجع‌های سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقه‌ای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بوده‌است و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیه‌ها و انشعاب‌های برخی مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شده‌است، بی‌آن‌که نقد واقعی و نه فرقه‌ای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه می‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدید نظر و ارزیابی موضوع همچنان باز می‌ماند.<br>
# منابع علم کلام و مرجع‌های سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقه‌ای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بوده‌است و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیه‌ها و انشعاب‌های برخی مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شده‌است، بی‌آن‌که نقد واقعی و نه فرقه‌ای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه می‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدید‌نظر و ارزیابی موضوع همچنان باز می‌ماند.<br>
# 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتاب‌های به جا مانده ملل و نحل ایجاد می‌کنند هیچ معلوم نیست که‌این تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شده‌است. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بی‌آن‌که به تحولاتی که در آن ایجاد گردیده‌است، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر می‌رسد. هم‌چنین مفهوم امامت در اندیشه شیعه‌اکنون به حالت اولیه خود باقی نمانده‌است، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شده‌است. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی می‌کردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی می‌کردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکش‌های آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمی‌کنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامی‌موجود در کتاب‌های علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال می‌رود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتاب‌های ملل و نحل نوشته شده‌است یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحول‌های ریشه‌ای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمی‌شود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.<br>
# 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتاب‌های به جا مانده ملل و نحل ایجاد می‌کنند هیچ معلوم نیست که‌این تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شده‌است. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بی‌آن‌که به تحولاتی که در آن ایجاد گردیده‌است، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر می‌رسد. هم‌چنین مفهوم امامت در اندیشه شیعه‌اکنون به حالت اولیه خود باقی نمانده‌است، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شده‌است. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی می‌کردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی می‌کردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکش‌های آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمی‌کنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامی‌موجود در کتاب‌های علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال می‌رود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتاب‌های ملل و نحل نوشته شده‌است یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحول‌های ریشه‌ای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمی‌شود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.<br>
علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریه‌های کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همه‌اهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم به‌استحقاق کشته شدن می‌دانند با این استدلال که یک گروه‌از اهل تسنن چنین نظری داشته‌است. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها به‌این دلیل که یک گروه‌از آنها قائل به‌این موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقه‌اسماعیلیه را به‌امامیه نسبت می‌دهند. بنابراین باید انشعاب های داخلی مذاهب و فرقه‌ها را در عصر حاضر درک کرد تا در تعمیم‌های بی‌اساس قرار نگیریم یا نظرهای نادرستی صادر نکنیم.<br>
علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریه‌های کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همه‌اهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم به‌استحقاق کشته شدن می‌دانند با این استدلال که یک گروه‌از اهل تسنن چنین نظری داشته‌است. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها به‌این دلیل که یک گروه‌از آنها قائل به‌این موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقه‌اسماعیلیه را به‌امامیه نسبت می‌دهند. بنابراین باید انشعاب های داخلی مذاهب و فرقه‌ها را در عصر حاضر درک کرد تا در تعمیم‌های بی‌اساس قرار نگیریم یا نظرهای نادرستی صادر نکنیم.<br>
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:
== ب ـ علم تاریخ اسلامی ==
== ب ـ علم تاریخ اسلامی ==
از جمله علوم اساسی که باید اسناد آن مورد ارزیابی و بازسازی مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامی است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شده‌است که در بسیاری از موارد منظور از آن ارضای آنان با دروغ پردازی، تزویر یا مخفی کردن حقایق و پوشش کاری انجام می‌گرفت. قدرت سیاسی بیش از هر قدرتی در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبی داشته‌است و در بسیاری از موارد به‌اتش افروزی و شعلهور کردن این کشمکش‌ها اقدام کرده تا از آن بهره‌های بزرگی ببرد، از این رو ما شاهد آن بوده‌ایم که تاریخ اسلامی در شکلی که برای ما عرضه گردیده مظهری از مظاهر کشمکش فرقه‌ای نامطلوب بوده‌است. تا جایی که شهرستانی (متوفای 548 ق) دراین‌باره می‌گوید: هیچ شمشیری بر پایه مذهب نظیر شمشیری که علیه‌امامت در هر زمان و مکانی کشیده شد، کشیده نشده‌است. <ref>ابوبكر الشهرستانی، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br>
از جمله علوم اساسی که باید اسناد آن مورد ارزیابی و بازسازی مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامی است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شده‌است که در بسیاری از موارد منظور از آن ارضای آنان با دروغ پردازی، تزویر یا مخفی کردن حقایق و پوشش کاری انجام می‌گرفت. قدرت سیاسی بیش از هر قدرتی در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبی داشته‌است و در بسیاری از موارد به‌اتش افروزی و شعلهور کردن این کشمکش‌ها اقدام کرده تا از آن بهره‌های بزرگی ببرد، از این رو ما شاهد آن بوده‌ایم که تاریخ اسلامی در شکلی که برای ما عرضه گردیده مظهری از مظاهر کشمکش فرقه‌ای نامطلوب بوده‌است. تا جایی که شهرستانی (متوفای 548 ق) دراین‌باره می‌گوید: هیچ شمشیری بر پایه مذهب نظیر شمشیری که علیه‌امامت در هر زمان و مکانی کشیده شد، کشیده نشده‌است. <ref>ابوبكر الشهرستانی، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br>
ما نیاز به ترسیم تصویر منطقی‌تری از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستی مسالمت‌آمیز موجود در آن تجدید نظر کنیم. ما نمی‌خواهیم تاریخ را به نفع تقریب مذاهب تزویر کنیم. پناه می‌بریم به خدا از این کار و دست به کاری که منافی حقیقت باشد نخواهیم زد. بلکه منظور ما تجدید نظر در چیزهایی است که شرایط تلخ آنها را پنهان داشته‌است. چنین چیزی را بسیار ضروری می‌دانیم، و ضرورت آن برای اهل تسنن کمتر از ضرورت آن برای شیعیان نخواهد بود. از این رو طرفین در اذهان خود میراث‌هایی از تصویرهای تاریخ دارند که با وجود آن و یا عدم اصلاح آن، انجام هر کاری دشوار خواهد بود. <ref>ر. ک. : حيدر حب الله، تأملات منهجية في قراءة التاريخ الاسلامي، ضمن كتاب مشروع اعادة كتابة التاريخ الاسلامی، مقاربات نقدية، ص 38ـ33.</ref> <br>
ما نیاز به ترسیم تصویر منطقی‌تری از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستی مسالمت‌آمیز موجود در آن تجدید‌نظر کنیم. ما نمی‌خواهیم تاریخ را به نفع تقریب مذاهب تزویر کنیم. پناه می‌بریم به خدا از این کار و دست به کاری که منافی حقیقت باشد نخواهیم زد. بلکه منظور ما تجدید‌نظر در چیزهایی است که شرایط تلخ آنها را پنهان داشته‌است. چنین چیزی را بسیار ضروری می‌دانیم، و ضرورت آن برای اهل تسنن کمتر از ضرورت آن برای شیعیان نخواهد بود. از این رو طرفین در اذهان خود میراث‌هایی از تصویرهای تاریخ دارند که با وجود آن و یا عدم اصلاح آن، انجام هر کاری دشوار خواهد بود. <ref>ر. ک. : حيدر حب الله، تأملات منهجية في قراءة التاريخ الاسلامي، ضمن كتاب مشروع اعادة كتابة التاريخ الاسلامی، مقاربات نقدية، ص 38ـ33.</ref> <br>
آموزشگاه‌های دینی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدی در علم کلام و تاریخ می‌باشند تا برای ایجاد آگاهی جدید برای خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگی بهتری را آغاز کرد.<br>
آموزشگاه‌های دینی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدی در علم کلام و تاریخ می‌باشند تا برای ایجاد آگاهی جدید برای خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگی بهتری را آغاز کرد.<br>
== ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن ==  
== ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن ==  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش