پرش به محتوا

استکبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها')
خط ۷: خط ۷:
استکبار از مـادّهٔ "کَبُرَ" یا "کـِبْـر" است که در لغت به معنای عظمت و بزرگی آمده؛ <ref>جوهری، اسماعیل؛ الصحاح اللغة، لبنان، دارالکتب العربی، 1270ق، ج2، ص105.</ref> و در اصطلاح دینی و قرآنی، کِبر، تکبّر و استکبار قریب المعنی هستند؛ کبر حالتی است که إنسان نفس خویش را بزرگتر از آنچه هست ببیند، و کبر کفار این است که از گفتن "لا إِله إِلَّا اللهُ" استکبار ورزند؛ این یعنی [[شرک]] به خدا؛ پس بزرگترین تکبّر برای خداوند است، به سبب امتناع از پذیرش حق؛ به عبارتی استکبار یعنی امتناع از قبول حق از روی عناد و تکبّر (بزرگ‌بینی خویش). <ref>ابن منظور، محمدبن‌مکرم‌؛ لسان‌العرب‌، بیروت‌، دارصادر، 1414ق‌، چاپ سوم، ج‌5، ص126 و راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد؛ المفردات فی غریب‌القرآن‌، دمشق بیروت‌، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق‌، چاپ اول، ص696.</ref>
استکبار از مـادّهٔ "کَبُرَ" یا "کـِبْـر" است که در لغت به معنای عظمت و بزرگی آمده؛ <ref>جوهری، اسماعیل؛ الصحاح اللغة، لبنان، دارالکتب العربی، 1270ق، ج2، ص105.</ref> و در اصطلاح دینی و قرآنی، کِبر، تکبّر و استکبار قریب المعنی هستند؛ کبر حالتی است که إنسان نفس خویش را بزرگتر از آنچه هست ببیند، و کبر کفار این است که از گفتن "لا إِله إِلَّا اللهُ" استکبار ورزند؛ این یعنی [[شرک]] به خدا؛ پس بزرگترین تکبّر برای خداوند است، به سبب امتناع از پذیرش حق؛ به عبارتی استکبار یعنی امتناع از قبول حق از روی عناد و تکبّر (بزرگ‌بینی خویش). <ref>ابن منظور، محمدبن‌مکرم‌؛ لسان‌العرب‌، بیروت‌، دارصادر، 1414ق‌، چاپ سوم، ج‌5، ص126 و راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد؛ المفردات فی غریب‌القرآن‌، دمشق بیروت‌، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق‌، چاپ اول، ص696.</ref>


البته استکبار بر دو وجه می‌آید: یکی تکبر در برابر انسانهای متکبر و خودخواه که این مورد پسندیده است؛ دیگری خودخواهی نفس که لایق آن نیست و مذموم است؛ در قرآن استکبار به همان معنای دومی وارد شده که شیطان، یهودیان و [[بنی‌اسرائیل]]، اقوام گذشته و بقیهٔ انسانهای مغرور و خودخواه از جملهٔ آنهاست؛ <ref>المفردات فی غریب القرآن، ص696.</ref> پس استکبار مرد این است که نفس خویش را بیشتر از مقدار آن بداند. <ref>طریحی، فخرالدین؛ مجمع‌البحرین، ‌‌ تهران، ‌ کتابفروشی مرتضوی، ‌ 1375ش، چاپ سوم، ج‌3، ص465.</ref>
البته استکبار بر دو وجه می‌آید: یکی تکبر در برابر انسان‌های متکبر و خودخواه که این مورد پسندیده است؛ دیگری خودخواهی نفس که لایق آن نیست و مذموم است؛ در قرآن استکبار به همان معنای دومی وارد شده که شیطان، یهودیان و [[بنی‌اسرائیل]]، اقوام گذشته و بقیهٔ انسان‌های مغرور و خودخواه از جملهٔ آنهاست؛ <ref>المفردات فی غریب القرآن، ص696.</ref> پس استکبار مرد این است که نفس خویش را بیشتر از مقدار آن بداند. <ref>طریحی، فخرالدین؛ مجمع‌البحرین، ‌‌ تهران، ‌ کتابفروشی مرتضوی، ‌ 1375ش، چاپ سوم، ج‌3، ص465.</ref>


تکبر نیز بر دو وجه بیان شده است: تکبر که از افعال حسنه باشد و از تمام محسنات دیگران زائد و بالاتر باشد، وصف خدای سبحان قرار می‌گیرد: «الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»<ref>حشر/23.</ref> اما اگر وصف بندگان باشد، بدترین صفت است؛ «فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ»<ref>زمر/72.</ref> به عبارتی صفت تکبر در بندگان از صفات رذیلهٔ خبیثه است؛ چون عبدذلیل، مملوک، فقیر، محدود و ضعیف سزاوار تکبّر نیست. <ref>مصطفوی، حسن‌؛ التحقیق فی کلمات‌القرآن الکریم‌، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، 1360ش، ج‌10، ص18و 19 و المفردات فی غریب القرآن، ص696.</ref>
تکبر نیز بر دو وجه بیان شده است: تکبر که از افعال حسنه باشد و از تمام محسنات دیگران زائد و بالاتر باشد، وصف خدای سبحان قرار می‌گیرد: «الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»<ref>حشر/23.</ref> اما اگر وصف بندگان باشد، بدترین صفت است؛ «فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ»<ref>زمر/72.</ref> به عبارتی صفت تکبر در بندگان از صفات رذیلهٔ خبیثه است؛ چون عبدذلیل، مملوک، فقیر، محدود و ضعیف سزاوار تکبّر نیست. <ref>مصطفوی، حسن‌؛ التحقیق فی کلمات‌القرآن الکریم‌، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، 1360ش، ج‌10، ص18و 19 و المفردات فی غریب القرآن، ص696.</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش