۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسانها') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵↵' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
یکی از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث انسان در برزخ است. عالم برزخ مرحلهای قهری از مراتب وجود است و عبور از آن برای همه ضروری است ولی کسانی که در دنیا در سعادت یا شقاوت کامل شده و کمالات عقلانی و فضایل یا رذایل کسب کردهاند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد بهشت یا جهنم اخروی میشوند، [۱۴] از اینرو بر اساس برخی روایات، برزخ اولیای الهی بیش از سه روز نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعی و تعلّق جبلی آنان است. [۱۵] | یکی از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث انسان در برزخ است. عالم برزخ مرحلهای قهری از مراتب وجود است و عبور از آن برای همه ضروری است ولی کسانی که در دنیا در سعادت یا شقاوت کامل شده و کمالات عقلانی و فضایل یا رذایل کسب کردهاند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد بهشت یا جهنم اخروی میشوند، [۱۴] از اینرو بر اساس برخی روایات، برزخ اولیای الهی بیش از سه روز نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعی و تعلّق جبلی آنان است. [۱۵] | ||
برخی نیز از روایاتی استفاده کردهاند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه | برخی نیز از روایاتی استفاده کردهاند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه علیهمالسلام برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد آخرت میشوند؛ [۱۶] ولی بر اساس روایات دیگری در برزخ تنها از محض ایمان و محض کفر پرسش میشود و انسانهای متوسط رها میشوند. [۱۷] | ||
در توضیح این روایات ـ به گونهای که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت: مقصود آن است که از انسانهای کامل در ایمان یا کفر، پرسش میشود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و انسانهای متوسط در برزخ رها میشوند. برخی گفتهاند: در عالم برزخ فقط از مسائلی که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد، سؤال میشود و رسیدگی به سایر مسائل، به قیامت موکول میگردد. [۱۸] | در توضیح این روایات ـ به گونهای که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت: مقصود آن است که از انسانهای کامل در ایمان یا کفر، پرسش میشود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و انسانهای متوسط در برزخ رها میشوند. برخی گفتهاند: در عالم برزخ فقط از مسائلی که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد، سؤال میشود و رسیدگی به سایر مسائل، به قیامت موکول میگردد. [۱۸] | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
برخی گفتهاند: اصولا مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل را به آن راهی نیست[۲۰] و بعضی بر این عقیدهاند که افزون بر ادله نقلی، دلایل عقلی نیز میتواند پاداش و کیفر برزخی را ثابت کند. [۲۱] البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان میدهد که این ادله بیش از آن که ضرورت برزخ را ثابت کند امکان آن را ثابت میکند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام برای اثبات برزخ، اثبات حقیقت روح و تجرد نفس و بقای آن است، از اینرو کسانی که به سبب جهانبینی مادی خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر میدانند به طور کلی منکر عالم پس از مرگ هستند، [۲۲] افزون بر این برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی و حسّی با استفاده از روشهایی که میتوان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت. این روشها که در علمی به نام فراروانشناسی (Parapsychology) طرح میگردد ثابت میکند که برای مردگان، نوعی حیات و ادامه زندگی تحقق دارد که آن همان برزخ است. | برخی گفتهاند: اصولا مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل را به آن راهی نیست[۲۰] و بعضی بر این عقیدهاند که افزون بر ادله نقلی، دلایل عقلی نیز میتواند پاداش و کیفر برزخی را ثابت کند. [۲۱] البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان میدهد که این ادله بیش از آن که ضرورت برزخ را ثابت کند امکان آن را ثابت میکند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام برای اثبات برزخ، اثبات حقیقت روح و تجرد نفس و بقای آن است، از اینرو کسانی که به سبب جهانبینی مادی خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر میدانند به طور کلی منکر عالم پس از مرگ هستند، [۲۲] افزون بر این برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی و حسّی با استفاده از روشهایی که میتوان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت. این روشها که در علمی به نام فراروانشناسی (Parapsychology) طرح میگردد ثابت میکند که برای مردگان، نوعی حیات و ادامه زندگی تحقق دارد که آن همان برزخ است. | ||
توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را نیز دلیلی مستقل برای اثبات حیات برزخی بپذیریم یا آن را تمام ندانیم، در هر صورت اصل این مسئله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از | توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را نیز دلیلی مستقل برای اثبات حیات برزخی بپذیریم یا آن را تمام ندانیم، در هر صورت اصل این مسئله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحبنظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانستهاند، [۲۳] گرچه به گفته برخی از محققان مسئله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله از ضروریات قرآنی نبوده است و حتی امروزه نیز برخی از مسلمین که نفس انسان را مجرد نمیدانند به نوعی این حقیقت را نمیپذیرند، [۲۴] به هر حال مهمترین ادلّه حیات برزخی آیات و روایات است که آیات در این زمینه به شرح ذیل است: | ||
آیه 100 سوره مومنون/ 23 برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است:[۲۵] «ومِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثون». برخی «وراء» را به معنای پشت و برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانستهاند؛ [۲۶] ولی قید «اِلی یَومِ یُبعَثون» به روشنی دلالت بر این نکته دارد که کلمه «وراء» به معنای جلو است زیرا اگر آن را به معنای پشت بدانیم دیگر قید مذکور لغو خواهد بود. [۲۷] | آیه 100 سوره مومنون/ 23 برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است:[۲۵] «ومِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثون». برخی «وراء» را به معنای پشت و برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانستهاند؛ [۲۶] ولی قید «اِلی یَومِ یُبعَثون» به روشنی دلالت بر این نکته دارد که کلمه «وراء» به معنای جلو است زیرا اگر آن را به معنای پشت بدانیم دیگر قید مذکور لغو خواهد بود. [۲۷] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
طبق مضمون برخی آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست میکنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» (سوره نساء/4،97) و به آنها میگویند: جانهای خود را برآرید: «ولَو تَرَی اِذِ الظّلِمونَ فی غَمَرتِ المَوتِ والمَلئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما کُنتُم تَقولونَ عَلَی اللّهِ غَیرَ الحَقِّ و کُنتُم عَن ءایتِهِ تَستَکبِرون». (سوره انعام/6، 93) آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر[۳۷] و عذاب برزخی[۳۸] است و در برخی آثار به این آیات و همچنین آیات 32 سوره نحل/16 و 50 سوره انفال/8 برای اثبات برزخ استدلال شده است. [۳۹] | طبق مضمون برخی آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست میکنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» (سوره نساء/4،97) و به آنها میگویند: جانهای خود را برآرید: «ولَو تَرَی اِذِ الظّلِمونَ فی غَمَرتِ المَوتِ والمَلئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما کُنتُم تَقولونَ عَلَی اللّهِ غَیرَ الحَقِّ و کُنتُم عَن ءایتِهِ تَستَکبِرون». (سوره انعام/6، 93) آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر[۳۷] و عذاب برزخی[۳۸] است و در برخی آثار به این آیات و همچنین آیات 32 سوره نحل/16 و 50 سوره انفال/8 برای اثبات برزخ استدلال شده است. [۳۹] | ||
اثبات برخی ویژگیها برای حیات پس از مرگ در برخی آیات از جمله وجود شب و روز: «اَلنّارُ یُعرَضونَ عَلَیها غُدُوًّا و عَشیـًّا...» (سوره غافر/40،46) دلیل بر وجود حیات برزخی دانسته شده است زیرا بر اساس روایات اهل بیت | اثبات برخی ویژگیها برای حیات پس از مرگ در برخی آیات از جمله وجود شب و روز: «اَلنّارُ یُعرَضونَ عَلَیها غُدُوًّا و عَشیـًّا...» (سوره غافر/40،46) دلیل بر وجود حیات برزخی دانسته شده است زیرا بر اساس روایات اهل بیت علیهمالسلام که متکلمان نیز از آنها استفاده کردهاند[۴۰] در قیامت شب و روزی وجود ندارد، از اینرو باید گفت عذاب مذکور در آیه، مربوط به حیات برزخی است. [۴۱] البته برخی گفتهاند: این بدان معنا نیست که در برزخ لزوماً شب و روز وجود داشته باشد بلکه میتوان گفت عذاب فرعون و پیروان او پس از مرگ مقارن با شب و روز دنیوی است و عذاب آنها با ظرف زمانی دنیا سنجیده شده است. [۴۲] برخی نیز از عطف جمله «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» بر ماقبل آن در آیه یاد شده استفاده کردهاند که عذابی که در جمله قبل، از آن سخن به میان آمده و شب و روز در آن مطرح گردیده عذابی است که قبل از قیامت بر مجرمان وارد میشود و عذابی که در این جمله وجود دارد و همراه با «أشدّ» است عذاب آخرت است. [۴۳] برخی از محققان آیه «ولَهُم رِزقُهُم فِیها بُکرَةً و عَشیـّا» (سوره مریم/19،62) را نیز به دلیل مطرح کردن صبح و شام مربوط به حیات برزخی دانستهاند:[۴۴] برخی نیز شب و روز را در آیات یاد شده کنایه از دوام عذاب و پاداش دانستهاند. [۴۵] | ||
سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آنها در برخی آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: «کَیفَ تَکفُرونَ بِاللّهِ وکُنتُم اَموتـًا فَاَحیکُم ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون». (سوره بقره/2،28) در این آیه از عبارتِ«ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون» که به روشنی بر بعث اخروی دلالت دارد میتوان برداشت کرد که عبارتِ «ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم» مربوط به حیات برزخی است. [۴۶] برخی به دلیل آن نیز تصریح کردهاند؛ [۴۷] یعنی عطف با «ثمّ» که فاصله و تراخی را میرساند. برای این تفسیر در جوامع روایی نیز میتوان شواهدی یافت. [۴۸] | سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آنها در برخی آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: «کَیفَ تَکفُرونَ بِاللّهِ وکُنتُم اَموتـًا فَاَحیکُم ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون». (سوره بقره/2،28) در این آیه از عبارتِ«ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون» که به روشنی بر بعث اخروی دلالت دارد میتوان برداشت کرد که عبارتِ «ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم» مربوط به حیات برزخی است. [۴۶] برخی به دلیل آن نیز تصریح کردهاند؛ [۴۷] یعنی عطف با «ثمّ» که فاصله و تراخی را میرساند. برای این تفسیر در جوامع روایی نیز میتوان شواهدی یافت. [۴۸] | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}}مقاییس اللغه، ج1، ص333، «برزخ». | |||
مقاییس اللغه، ج1، ص333، «برزخ». | |||
التحقیق، ج1، ص252، «برزخ». | التحقیق، ج1، ص252، «برزخ». | ||
التحقیق، ج1، ص252، «برزخ». | التحقیق، ج1، ص252، «برزخ». | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۲: | ||
برزخ، حسین دیبا و بخش فلسفه و کلام دائرة المعارف قرآن کریم، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص467-477. | برزخ، حسین دیبا و بخش فلسفه و کلام دائرة المعارف قرآن کریم، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص467-477. | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |
ویرایش