۸۶٬۰۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديک' به 'نزدیک') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
10ـ «[[عباس بن حسن آل کاشفالغطاء]]» (1323 ـ1253ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف زاده شد و پس از طی علوم مقدماتی به سامرا رفت و در آن جا خارج فقه و اصول را نزد شيخ مرتضی انصاری، ميرزا حبيب الله رشتی، ميرزای شيرازی و پسرعمويش شيخ مهدی آل کاشفالغطاء فرا گرفت و به درجه اجتهاد نايل آمد. وی آثار متعددی در زمينه فقه و اصول از خود برجای گذارد و اشعار بسياری نيز در شرح مباحث فقهی و اصولی به او نسبت داده شده است. <ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشيعه، سده سيزده.</ref><br> | 10ـ «[[عباس بن حسن آل کاشفالغطاء]]» (1323 ـ1253ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف زاده شد و پس از طی علوم مقدماتی به سامرا رفت و در آن جا خارج فقه و اصول را نزد شيخ مرتضی انصاری، ميرزا حبيب الله رشتی، ميرزای شيرازی و پسرعمويش شيخ مهدی آل کاشفالغطاء فرا گرفت و به درجه اجتهاد نايل آمد. وی آثار متعددی در زمينه فقه و اصول از خود برجای گذارد و اشعار بسياری نيز در شرح مباحث فقهی و اصولی به او نسبت داده شده است. <ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشيعه، سده سيزده.</ref><br> | ||
11ـ «[[احمد بن علی آل کاشفالغطاء]]» (1344 ـ1292ق) فقيه و مرجع تقليد. برای تحصيلات تکميلی به سامراء سفر کرد و آنگاه به نجف بازگشت. پس از انقلاب مشروطيت ايران در سال 1324ق، از استادش آخوند خراسانی، به سبب حمايتش از مشروطيت، دور گشت و به سيدکاظم يزدی که مخالف مشروطه بود، | 11ـ «[[احمد بن علی آل کاشفالغطاء]]» (1344 ـ1292ق) فقيه و مرجع تقليد. برای تحصيلات تکميلی به سامراء سفر کرد و آنگاه به نجف بازگشت. پس از انقلاب مشروطيت ايران در سال 1324ق، از استادش آخوند خراسانی، به سبب حمايتش از مشروطيت، دور گشت و به سيدکاظم يزدی که مخالف مشروطه بود، نزدیک شد. در اواخر عمر پس از درگذشت يزدی، از مراجع تقليد شمرده میشد و با وجود عالمانی چون ميرزای نائينی و سيدابوالحسن اصفهانی، در ايران، عراق و افغانستان کسانی از او تقليد میکردند. سرانجام در نجف درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.<br> | ||
12ـ «[[مرتضی بن عباس آل کاشفالغطاء]]» (1349 ـ1291ق) فقيه، اصولی، متکلم، نويسنده و شاعر. در نجف زاده شد. علم اصول را نزد آخوند خراسانی (متوفای 1329ق) و فقه را نزد سيدمحمدکاظم يزدی فرا گرفت. وی آثار متعدد فقهی و اصولی به صورت نثر و شعر از خود برجای گذاشته و برخی از آثار او در رد شبهات وهابيه نوشته شده است.<ref>حرزالدين، همان، ج 2، ص 408.</ref><br> | 12ـ «[[مرتضی بن عباس آل کاشفالغطاء]]» (1349 ـ1291ق) فقيه، اصولی، متکلم، نويسنده و شاعر. در نجف زاده شد. علم اصول را نزد آخوند خراسانی (متوفای 1329ق) و فقه را نزد سيدمحمدکاظم يزدی فرا گرفت. وی آثار متعدد فقهی و اصولی به صورت نثر و شعر از خود برجای گذاشته و برخی از آثار او در رد شبهات وهابيه نوشته شده است.<ref>حرزالدين، همان، ج 2، ص 408.</ref><br> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
در آثار و سخنان شيخ محمدحسين، گذشتههای پرافتخار مسلمانان و مجد و تمدن کهن آنان يادآوری شده و راز آن پيشرفتها و سر انحطاط امت اسلامی در سدههای اخير تشريح گرديده است. او معتقد است که نخستين گام رهايی مسلمانان، بازگشت به ايمان خالص و بیپيرايه صدر اسلام است. از اينرو در نوشتهها و گفتههای او فراخوانی به وحدت ميان فرقههای مسلمان، زياد به چشم میخورد. با اين همه او نيز مانند بسياری ديگر از مناديان وحدت اسلامی، تعريف و تفسير روشنی در اين زمينه به دست نمیدهد، اما میخواهد که مسلمانان به اين دعوت پاسخ مثبت دهند.<br> | در آثار و سخنان شيخ محمدحسين، گذشتههای پرافتخار مسلمانان و مجد و تمدن کهن آنان يادآوری شده و راز آن پيشرفتها و سر انحطاط امت اسلامی در سدههای اخير تشريح گرديده است. او معتقد است که نخستين گام رهايی مسلمانان، بازگشت به ايمان خالص و بیپيرايه صدر اسلام است. از اينرو در نوشتهها و گفتههای او فراخوانی به وحدت ميان فرقههای مسلمان، زياد به چشم میخورد. با اين همه او نيز مانند بسياری ديگر از مناديان وحدت اسلامی، تعريف و تفسير روشنی در اين زمينه به دست نمیدهد، اما میخواهد که مسلمانان به اين دعوت پاسخ مثبت دهند.<br> | ||
او تا آنجا به نقش اتحاد اسلامی اهميت میدهد که جنگهای صليبی، حمله مغولان به امپراتوری اسلامی و نفوذ استعمار نوين غربی در جهان اسلام را معلول فقدان اعتماد ميان مسلمانان میداند. از اينرو تلاش او در دفاع از تشيع (با تأليف کتاب اصل الشيعه و اصولها) و شناساندن آن نيز به انگيزه زدودن غبارهای سوء تفاهم بين دو مذهب بزرگ اسلامی و | او تا آنجا به نقش اتحاد اسلامی اهميت میدهد که جنگهای صليبی، حمله مغولان به امپراتوری اسلامی و نفوذ استعمار نوين غربی در جهان اسلام را معلول فقدان اعتماد ميان مسلمانان میداند. از اينرو تلاش او در دفاع از تشيع (با تأليف کتاب اصل الشيعه و اصولها) و شناساندن آن نيز به انگيزه زدودن غبارهای سوء تفاهم بين دو مذهب بزرگ اسلامی و نزدیکتر کردن شيعی و سنی بود. از اينرو بود که عالمان فرق مختلف اسلامی به او احترام میگذاشتند و گاه، همانند کنگره قدس، عالمان وهابی نيز پشت سر او به نماز میايستادند. <br> | ||
از نشانههای ديگر اصلاحطلبی او، فراخوانی به مبارزه با استعمار و صهيونيسم بود. شيخ محمدحسين با پديده امپرياليسم در آن روزگار آشنا بود. آگاهی او را در اين زمينه میتوان در پاسخ وی به کنگره آمريکايی «بحمدون» يافت. در دهم رجب 1373 گارلندايوانز هاپکينز، نايب رئيس «[[انجمن آمريکايی دوستداران خاورميانه]]» نامهای به شيخ محمدحسين نوشت و در آن از وی دعوت کرد در کنگرهای که به منظور بررسی راههای همکاری اسلام و مسيحيت در امر مقابله با الحاد و مادهگرايی، با عضويت عدهای از پيشوايان دو دين در 18شعبان همان سال در شهر بحمدون لبنان تشکيل میشود، شرکت کند. او اين دعوت را رد کرد و علت شرکت نکردن خود را طی نامه مفصلی به آمريکا فرستاد که به صورت '''کتاب المثل العليا''' در آمد.<br> | از نشانههای ديگر اصلاحطلبی او، فراخوانی به مبارزه با استعمار و صهيونيسم بود. شيخ محمدحسين با پديده امپرياليسم در آن روزگار آشنا بود. آگاهی او را در اين زمينه میتوان در پاسخ وی به کنگره آمريکايی «بحمدون» يافت. در دهم رجب 1373 گارلندايوانز هاپکينز، نايب رئيس «[[انجمن آمريکايی دوستداران خاورميانه]]» نامهای به شيخ محمدحسين نوشت و در آن از وی دعوت کرد در کنگرهای که به منظور بررسی راههای همکاری اسلام و مسيحيت در امر مقابله با الحاد و مادهگرايی، با عضويت عدهای از پيشوايان دو دين در 18شعبان همان سال در شهر بحمدون لبنان تشکيل میشود، شرکت کند. او اين دعوت را رد کرد و علت شرکت نکردن خود را طی نامه مفصلی به آمريکا فرستاد که به صورت '''کتاب المثل العليا''' در آمد.<br> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
شيخ محمدحسين تا آخرين لحظات عمر خويش، مسلمانان را به وحدت و همدلی فرا میخواند. وی در سن 79 سالگی در بيمارستان کرخ بغداد بستری شد. در همين ايام بين طوايف مختلف بحرين (ظاهراً طوايف سنی و شيعه) نزاع سختی در گرفت. هنگامی که خبر اين ماجرا به گوش او رسيد، از تخت بيمارستان پيامی برای مسلمانان بحرين فرستاد و از آنان خواست جنگ را پايان بخشند. در بخشی از پيام او آمده است که صهيونيستها با هم متحدند اما مسلمانان از يکديگر جدا هستند. اگر يکی از صهيونيستها در عراق بيمار شود ديگری در چين برايش ناراحت می شود. بدانيد که دشمنان اسلام جنگ بين شيعه و سنی را به راه میاندازند. وی در اين پيام با تأکيد بر محبت و مهرورزی بين مسلمانان، توانست آشوب بحرين را خاتمه داد.<br> | شيخ محمدحسين تا آخرين لحظات عمر خويش، مسلمانان را به وحدت و همدلی فرا میخواند. وی در سن 79 سالگی در بيمارستان کرخ بغداد بستری شد. در همين ايام بين طوايف مختلف بحرين (ظاهراً طوايف سنی و شيعه) نزاع سختی در گرفت. هنگامی که خبر اين ماجرا به گوش او رسيد، از تخت بيمارستان پيامی برای مسلمانان بحرين فرستاد و از آنان خواست جنگ را پايان بخشند. در بخشی از پيام او آمده است که صهيونيستها با هم متحدند اما مسلمانان از يکديگر جدا هستند. اگر يکی از صهيونيستها در عراق بيمار شود ديگری در چين برايش ناراحت می شود. بدانيد که دشمنان اسلام جنگ بين شيعه و سنی را به راه میاندازند. وی در اين پيام با تأکيد بر محبت و مهرورزی بين مسلمانان، توانست آشوب بحرين را خاتمه داد.<br> | ||
کاشفالغطاء | کاشفالغطاء نزدیک به يک ماه در بيمارستان بستری بود سپس با توصيه پزشکان مبنی بر انتقال او به نقطعهای خوش آب و هوا، به روستايی بين کرمانشاه و خانقين انتقال يافت و سرانجام در پانزدهم ذيقعده 1373 در کرند کرمانشاه، بعد از اقامه نماز صبح و پيش از طلوع خورشيد، آفتاب عمرش غروب کرد. پيکر پاک کاشفالغطاء با تشييع مردم کرند، به نجف انتقال يافت و در قبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.<br> | ||
== پانویس == | == پانویس == |