۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میفرمود' به 'میفرمود') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = سیدهاشم حَدّاد | |||
| تصویر = سید هاشم حداد.jpg | |||
| نام = سیدهاشم موسوی حَدّاد | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = ۱۲۷۹ ش | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = كربلا، عراق | ||
|درگذشت | | سال درگذشت = ۱۳۶۳ ش | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = | ||
|استادان | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی | سید علی قاضی}} | ||
| | | شاگردان = | ||
| دین = اسلام | |||
|شاگردان | | مذهب = شیعه | ||
| | | آثار = | ||
| | | فعالیتها = | ||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
| | |||
'''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. یكی از قدیمیترین شاگردان مكتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة الله العظمی حاج سیّد [[میرزا علی آقای قاضی]] میباشند. ایشان در [[سیر و سلوک]] به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم در [[توحید]] مانند [[سنی]]ها كه در سنّیگری تعصّب دارند او در توحید ذات حق متعصّب است، و چنان توحید را ذوق كرده و مسّ نموده است كه محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. | '''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. یكی از قدیمیترین شاگردان مكتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة الله العظمی حاج سیّد [[میرزا علی آقای قاضی]] میباشند. ایشان در [[سیر و سلوک]] به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم در [[توحید]] مانند [[سنی]]ها كه در سنّیگری تعصّب دارند او در توحید ذات حق متعصّب است، و چنان توحید را ذوق كرده و مسّ نموده است كه محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. | ||
اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۶: | ||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | ||
«پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک [[اذان]] صبح كه باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار | «پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک [[اذان]] صبح كه باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار میرفتند». | ||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | ||
«محلّ اجتماع دكّهای بود در كنار مسجدی كه ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دكّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود كه در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير | «محلّ اجتماع دكّهای بود در كنار مسجدی كه ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دكّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود كه در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير میكرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلكه محلّی بود زائد كه معمار در وسط پلّكان معبرِ به بام [[مسجد]] به عنوان انبار در آنجا در آورده بود. امّا چون مكان خلوت و تاريك و دنجی بود، آقای حدّاد آنجا را در مسجد برای خود برگزيده، و برای [[دعا]] و قرائت [[قرآن]] و اوراد و اذكاری كه مرحوم قاضی میدادند بالأخص برای سجدههای طولانی بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد میخواندند، و نمازهای واجب را نيز به [[امام جماعت]] آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مینمودند. | ||
در آن دكّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در كنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دكّه بدين وضع و كيفيّت كسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی كه در [[كربلای معلی]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | در آن دكّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در كنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دكّه بدين وضع و كيفيّت كسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی كه در [[كربلای معلی]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۵۸: | ||
حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارك در آن دكّه پذيرائی كرد. وه چه پذيرائيی! | حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارك در آن دكّه پذيرائی كرد. وه چه پذيرائيی! | ||
…شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[امام حسین|حضرت أبا عبد الله الحسين علیه السلام]] میگذشت. و برای رفقای ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان | …شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[امام حسین|حضرت أبا عبد الله الحسين علیه السلام]] میگذشت. و برای رفقای ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست كه چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | ||
يك شب كه پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref> | يك شب كه پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref> |