۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نامها' به 'نامها') |
جز (جایگزینی متن - ' صورتها' به ' صورتها') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مدتی نگذشت که نسلهای بعد، رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمهها موجوداتی محترم هستند که باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شده و مستکبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بتپرستی کشیدند. [۱۶] | مدتی نگذشت که نسلهای بعد، رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمهها موجوداتی محترم هستند که باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شده و مستکبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بتپرستی کشیدند. [۱۶] | ||
یکی دیگر از ریشههای بتپرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال[۱۷][۱۸] و [[ملائکه]] است که آنها را دارای | یکی دیگر از ریشههای بتپرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال[۱۷][۱۸] و [[ملائکه]] است که آنها را دارای صورتهای پوشیده از انسان میدانند؛ لذا برای هر کدام صورتی از طلا، نقره و جواهرات تراشیده و آنها را عبادت میکردند. عدهای دیگر ستارگان را در عالم مؤثر دانسته و چون اغلب ستارگان پنهان هستند، صورتهایی برای آنها ساخته و به جای ستارگان، آن صورتهای بتی را عبادت مینمودند. [۱۹] | ||
منشأ دیگر دوگانهپرستی یا چند گانهپرستی در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد کوتهفکر باور نمیکردند که همه موجودات گوناگون و متنوّعی که در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، برای هر نوعی از انواع موجودات، خدایی قائل بودند که از آن تعبیر به "ربالنوع" میکردند؛ مانند: ربالنوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و... ؛ لذا در اعتقاد آنها، این خدایان خیالی که گاه از آنها به عنوان فرشته نیز یاد مینمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثالهایی برای آنها ساخته و عبادت میکردند. این عقاید خرافی از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولی اعراب به خاطر توحید ابراهیمی که در میان آنها به یادگار مانده بود، نمیتوانستند وجود «اللَّه»[۲۰][۲۱] را منکر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالیکه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانی پیدا کردند که رابطه آنها با خدا، رابطه دختر و پدر بود، و بتهای سنگی و چوبی را مظهر و تمثالهایی از آن میدانستند. [۲۲] | منشأ دیگر دوگانهپرستی یا چند گانهپرستی در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد کوتهفکر باور نمیکردند که همه موجودات گوناگون و متنوّعی که در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، برای هر نوعی از انواع موجودات، خدایی قائل بودند که از آن تعبیر به "ربالنوع" میکردند؛ مانند: ربالنوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و... ؛ لذا در اعتقاد آنها، این خدایان خیالی که گاه از آنها به عنوان فرشته نیز یاد مینمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثالهایی برای آنها ساخته و عبادت میکردند. این عقاید خرافی از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولی اعراب به خاطر توحید ابراهیمی که در میان آنها به یادگار مانده بود، نمیتوانستند وجود «اللَّه»[۲۰][۲۱] را منکر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالیکه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانی پیدا کردند که رابطه آنها با خدا، رابطه دختر و پدر بود، و بتهای سنگی و چوبی را مظهر و تمثالهایی از آن میدانستند. [۲۲] | ||