confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' جریانها' به ' جریانها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''جاحظ'''، ابوعثمان عمر و بن بحر، [[متکلم]] و ادیب [[معتزله|معتزلی]] و نویسنده بر تألیف قرن سوم از اهالی [[بصره]] بود. وی در جوانی در [[بغداد]] و مدتی نیز در [[سامرا]] اقامت کرد و سپس به بصره بازگشت. جاحظ چهرهای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت، جاحظ (چشم برآمده) و حدقی لقب گرفت. ابوعبیده، اصمعی و ابوزید انصاری در لغت و ادبیات از استادان او بودند. [[نحو]] را از [[اخفش]] و کلام را از نظّام آموخت. | '''جاحظ'''، ابوعثمان عمر و بن بحر، [[متکلم]] و ادیب [[معتزله|معتزلی]] و نویسنده بر تألیف قرن سوم از اهالی [[بصره]] بود. وی در جوانی در [[بغداد]] و مدتی نیز در [[سامرا]] اقامت کرد و سپس به بصره بازگشت. جاحظ چهرهای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت، جاحظ (چشم برآمده) و حدقی لقب گرفت. ابوعبیده، اصمعی و ابوزید انصاری در لغت و ادبیات از استادان او بودند. [[نحو]] را از [[اخفش]] و کلام را از نظّام آموخت. | ||
وی از طریق علمای کلام و همنشینی با حنین بن اسحاق و سلمویه با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعة کتابهای ابنمقفع در فرهنگ و ادب [[ایران]] مهارت یافت. جاحظ عالمی متخصص به معنای امروزی نبود، بلکه دایرةالمعارف نویسی بود که به تمام علوم زمانش نظر داشت. موضوعات تألیفات او بسیار متنوع است، ادبیات، ادبیات عامه، کلام، سیاست و بعضی شاخههای علوم طبیعی. اما آنچه کتابهای او را ممتاز میسازد، شیوة ادبی بارز وی در نگارش، اطلاع او از زندگی اجتماعی و شناخت سرشت و اخلاق مردم است. <big>البیان</big> و <big>التبیین</big> از مهمترین کتابهای اوست. [[ابنخلدون]] آن را یکی از چهار کتاب اصول فن ادب و از ارکان آن معرفی کرده است. <big>الحیوان</big> نیز دیگر کتاب با ارزش اوست. <big>فرقهای به نام جاحظیه</big> (از فِرَق معتزله)، از پیروان خاص اویند. | وی از طریق علمای کلام و همنشینی با حنین بن اسحاق و سلمویه با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعة کتابهای ابنمقفع در فرهنگ و ادب [[ایران]] مهارت یافت. جاحظ عالمی متخصص به معنای امروزی نبود، بلکه دایرةالمعارف نویسی بود که به تمام علوم زمانش نظر داشت. موضوعات تألیفات او بسیار متنوع است، ادبیات، ادبیات عامه، کلام، سیاست و بعضی شاخههای علوم طبیعی. اما آنچه کتابهای او را ممتاز میسازد، شیوة ادبی بارز وی در نگارش، اطلاع او از زندگی اجتماعی و شناخت سرشت و اخلاق مردم است. <big>البیان</big> و <big>التبیین</big> از مهمترین کتابهای اوست. [[ابنخلدون]] آن را یکی از چهار کتاب اصول فن ادب و از ارکان آن معرفی کرده است. <big>الحیوان</big> نیز دیگر کتاب با ارزش اوست. <big>فرقهای به نام جاحظیه</big> (از فِرَق معتزله)، از پیروان خاص اویند. | ||
=جاحظ کیست= | == جاحظ کیست == | ||
ابوالفداء (ج ۲، ص ۴۷) کنیه وی را ابوعمران آورده است. جدّش زنگی و شتربان و از موالی بنی کِنانه بود. <ref>ابن ندیم، ص ۲۰۸؛ خطیب بغدادی، ج ۱۴، ص ۱۲۴؛ یاقوت حموی، ج ۱۶، ص ۷۴</ref> | ابوالفداء (ج ۲، ص ۴۷) کنیه وی را ابوعمران آورده است. جدّش زنگی و شتربان و از موالی بنی کِنانه بود. <ref>ابن ندیم، ص ۲۰۸؛ خطیب بغدادی، ج ۱۴، ص ۱۲۴؛ یاقوت حموی، ج ۱۶، ص ۷۴</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۳: | ||
با وجود این گفتهاند که کتابهایش دارای الفاظی شیوا و ساده است و در آنها تناسب معنا و لفظ از هر نوعی (عامیانه، ادبی، و غیره) حفظ شده است و با داشتن برخی انحرافات نقش مهمی در روشنسازی اذهان دارد و به فراخور حال خواننده از جدّی به شوخی میپردازد. <ref>رجوع کنید به مسعودی، ج ۵، ص ۱۰۴؛ ابن ندیم، ص ۲۰۹؛ ازهری، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> وی بیش از هر چیز به کتابت و قرائت اشتغال داشت و در ابتدا برای رواج کتابهایش آنها را به دیگر علما نسبت میداد. گفتنی است با اینکه وی مطابق سیاست حاکم به [[عثمان بن عفان]] گرایش داشت اهل علم کمتر کتابهای او را میشناختند. <ref>مسعودی؛ بروکلمان، همانجاها</ref> | با وجود این گفتهاند که کتابهایش دارای الفاظی شیوا و ساده است و در آنها تناسب معنا و لفظ از هر نوعی (عامیانه، ادبی، و غیره) حفظ شده است و با داشتن برخی انحرافات نقش مهمی در روشنسازی اذهان دارد و به فراخور حال خواننده از جدّی به شوخی میپردازد. <ref>رجوع کنید به مسعودی، ج ۵، ص ۱۰۴؛ ابن ندیم، ص ۲۰۹؛ ازهری، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> وی بیش از هر چیز به کتابت و قرائت اشتغال داشت و در ابتدا برای رواج کتابهایش آنها را به دیگر علما نسبت میداد. گفتنی است با اینکه وی مطابق سیاست حاکم به [[عثمان بن عفان]] گرایش داشت اهل علم کمتر کتابهای او را میشناختند. <ref>مسعودی؛ بروکلمان، همانجاها</ref> | ||
== جد جاحظ == | |||
جدّش زنگی و شتربان و از موالی بنی کِنانه بود. <ref>ابن ندیم، ج۱، ص۲۰۸</ref> | جدّش زنگی و شتربان و از موالی بنی کِنانه بود. <ref>ابن ندیم، ج۱، ص۲۰۸</ref> | ||
=تاریخ ولادت= | == تاریخ ولادت == | ||
درباره تاریخ ولادت جاحظ اختلاف نظر است؛ عدهای به نقل خود وی او را هم سن ابونواس (۱۴۶ـ ۱۹۸) و حتی بزرگتر از او و عدهای او را متولد ۱۵۰ و برخی متولد حدود سال ۱۶۰ دانستهاند. <ref> احمد امین، ضحی الاسلام، ج۱، ص۳۸۷، بیروت: دارالکتاب العربی</ref> | درباره تاریخ ولادت جاحظ اختلاف نظر است؛ عدهای به نقل خود وی او را هم سن ابونواس (۱۴۶ـ ۱۹۸) و حتی بزرگتر از او و عدهای او را متولد ۱۵۰ و برخی متولد حدود سال ۱۶۰ دانستهاند. <ref> احمد امین، ضحی الاسلام، ج۱، ص۳۸۷، بیروت: دارالکتاب العربی</ref> | ||
=چهره جاحظ= | == چهره جاحظ == | ||
او چهرهای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت، جاحظ (چشم برآمده) و حَدَقی لقب گرفت. <ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۱۷</ref> | او چهرهای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت، جاحظ (چشم برآمده) و حَدَقی لقب گرفت. <ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۱۷</ref> | ||
وی در [[بصره]] با فروش نان و ماهی امرار معاش میکرد. در آن زمان مُوَیْس بن عِمران، یکی از تاجران بصره از وی حمایت میکرد. <ref>یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۴، بیروت ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰</ref> | وی در [[بصره]] با فروش نان و ماهی امرار معاش میکرد. در آن زمان مُوَیْس بن عِمران، یکی از تاجران بصره از وی حمایت میکرد. <ref>یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۴، بیروت ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰</ref> | ||
=دیدگاه جاحظ= | == دیدگاه جاحظ == | ||
جاحظ، ادیب سخندان و سخنشناس معروف که از نوابغ ادب است و در قرن سوّم هجری میزیسته است و کتاب البیان و التبیین وی یکی از ارکان چهارگانه ادب به شمار آمده است، مکرّر در کتاب خویش ستایش و اعجاب فوقالعاده خود را نسبت به سخنان [[علی (ع)]] اظهار میدارد. | جاحظ، ادیب سخندان و سخنشناس معروف که از نوابغ ادب است و در قرن سوّم هجری میزیسته است و کتاب البیان و التبیین وی یکی از ارکان چهارگانه ادب به شمار آمده است، مکرّر در کتاب خویش ستایش و اعجاب فوقالعاده خود را نسبت به سخنان [[علی (ع)]] اظهار میدارد. | ||
ایشان در همان جلد اوّل، این جمله معروف را از علی (ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: قیمه کلّ امرء ما یحسنه <ref>موفق بن احمد بن محمد کلّی خوارزمی، مناقب ص۳۶۸، ناشر: جامعه مدرّسین قم، چاپ دوم، سال ۱۴۱۱، محمّد عبدالرؤف المناوی، فیض القدیر شرح جامع صغیر ج۴ ص۱۴۶، ناشر:دارالکتب العلمیه، بیروت ،چاپ اول، سال۱۴۱۵</ref> ارزش هر کس همان است که میداند، آنگاه بیش از نیم صحفه این جمله را ستایش میکند و میگوید: در همه کتاب ما، اگر جز این جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود، بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش، بی نیاز کند، و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد، آنگاه میگوید: «کان الله عزّ و جلّ قد البسه من الجلاله و غشاه من نور الحکمه علی حسب نیّه صاحبه و تقوا قائله» گویا [[خداوند]] جامهای ازجلالت و پردهای از نور حکمت متناسب با نیّت پاک و تقوای گویندهاش، بر این جمله کوتاه پوشانده است. <ref>نقل از کتاب سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، ص۱۲و۱۳، چاپ و صحافی از چاپخانه درودکی. (البیان و التبیین ج1ص 106.) شرح النهج لابن أبی الحدید ج 1 ص 45 ط أبوالفضل</ref> | ایشان در همان جلد اوّل، این جمله معروف را از علی (ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: قیمه کلّ امرء ما یحسنه <ref>موفق بن احمد بن محمد کلّی خوارزمی، مناقب ص۳۶۸، ناشر: جامعه مدرّسین قم، چاپ دوم، سال ۱۴۱۱، محمّد عبدالرؤف المناوی، فیض القدیر شرح جامع صغیر ج۴ ص۱۴۶، ناشر:دارالکتب العلمیه، بیروت ،چاپ اول، سال۱۴۱۵</ref> ارزش هر کس همان است که میداند، آنگاه بیش از نیم صحفه این جمله را ستایش میکند و میگوید: در همه کتاب ما، اگر جز این جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود، بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش، بی نیاز کند، و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد، آنگاه میگوید: «کان الله عزّ و جلّ قد البسه من الجلاله و غشاه من نور الحکمه علی حسب نیّه صاحبه و تقوا قائله» گویا [[خداوند]] جامهای ازجلالت و پردهای از نور حکمت متناسب با نیّت پاک و تقوای گویندهاش، بر این جمله کوتاه پوشانده است. <ref>نقل از کتاب سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، ص۱۲و۱۳، چاپ و صحافی از چاپخانه درودکی. (البیان و التبیین ج1ص 106.) شرح النهج لابن أبی الحدید ج 1 ص 45 ط أبوالفضل</ref> | ||
=اساتید و شاگردان= | == اساتید و شاگردان == | ||
جاحظ شاگرد یزید بن هارون، سندی بن عبدویه، ابویوسف قاضی <ref> الانساب، ج 3، ص 162</ref> و ابواسحاق نظام بود. <ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 12، ص 93 – 94، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> همچنین یموت بن مزرع، محمد بن عبدالله بن ابودلهاث، محمد بن یزید نحوی <ref> الأنساب، ج 3، ص 162</ref> و أبوبکر بن أبی داود <ref>خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 208، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق</ref> از جمله شاگردان وی بودند. | جاحظ شاگرد یزید بن هارون، سندی بن عبدویه، ابویوسف قاضی <ref> الانساب، ج 3، ص 162</ref> و ابواسحاق نظام بود. <ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 12، ص 93 – 94، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> همچنین یموت بن مزرع، محمد بن عبدالله بن ابودلهاث، محمد بن یزید نحوی <ref> الأنساب، ج 3، ص 162</ref> و أبوبکر بن أبی داود <ref>خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 208، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق</ref> از جمله شاگردان وی بودند. | ||
=آثار جاحظ= | == آثار جاحظ == | ||
جاحظ علاقه زیادی به مطالعه داشت؛ به گونهای که ابوالعباس محمد بن یزید نحوی گفت: من از جاحظ، و فتح بن خاقان، و اسماعیل بن اسحاق قاضی به علم و دانش حریصتر ندیدهام. جاحظ هر کتابی به دست میآورد، از اول تا آخر آنرا میخواند. <ref>ابن ندیم بغدادی، محمد بن إسحاق، الفهرست، ص 169، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، 1417ق</ref> | جاحظ علاقه زیادی به مطالعه داشت؛ به گونهای که ابوالعباس محمد بن یزید نحوی گفت: من از جاحظ، و فتح بن خاقان، و اسماعیل بن اسحاق قاضی به علم و دانش حریصتر ندیدهام. جاحظ هر کتابی به دست میآورد، از اول تا آخر آنرا میخواند. <ref>ابن ندیم بغدادی، محمد بن إسحاق، الفهرست، ص 169، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، 1417ق</ref> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۰: | ||
# | # | ||
=درگذشت= | == درگذشت == | ||
سرانجام او پس از عمری نسبتا طولانی در ماه محرم <ref> ابن اثیر، علی بن محمد، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج 1، ص 249، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق</ref> سال 250 و یا 255 [[هجری]] <ref> تحفة الأدیب فی نحاة مغنی اللبیب، ج1، ص 167</ref> و در دوران خلافت [[المهتدی باللَّه]] درگذشت. <ref> البدایة و النهایة، ج 11، ص 19</ref> | سرانجام او پس از عمری نسبتا طولانی در ماه محرم <ref> ابن اثیر، علی بن محمد، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج 1، ص 249، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق</ref> سال 250 و یا 255 [[هجری]] <ref> تحفة الأدیب فی نحاة مغنی اللبیب، ج1، ص 167</ref> و در دوران خلافت [[المهتدی باللَّه]] درگذشت. <ref> البدایة و النهایة، ج 11، ص 19</ref> | ||