پرش به محتوا

میرفندرسکی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد. <ref>اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد. <ref>اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>


هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیین‌ها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است. <ref> اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>
ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است. <ref> اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>


به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود، نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.
به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.


ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  
ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  
خط ۵۰: خط ۵۰:
وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[شیخ الرئیس]] [[بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فراگرفت. <ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>
وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[شیخ الرئیس]] [[بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فراگرفت. <ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>


شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏ اند، از چهره‏ های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:
شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏‌اند، از چهره‏ های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:


1-آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فراگرفت. <ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>
1-آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فراگرفت. <ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>
خط ۸۸: خط ۸۸:
# و... . <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>
# و... . <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>


در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده، دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.  
در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.  


شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[حضرت امیر(ع)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم [[عباس شریف دارابی شیرازی]] به کوشش [[فضل‌الله لایق]] در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  
شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[حضرت امیر(ع)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل‌الله لایق در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  


== میرفندرسکی و آیین زرتشتی ==
== میرفندرسکی و آیین زرتشتی ==


اینکه برخی فندرسکی را متاثر از [[آذرکیوان]] روحانی [[زرتشتی]] شیرازی مقیم هند و صاحب [[منظومه جام کیخسرو]] و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان [[ایران]] یاد می‌کند. نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت [[فرهنگ ملل]] دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.
اینکه برخی فندرسکی را متاثر از [[آذرکیوان]] روحانی [[زرتشتی]] شیرازی مقیم هند و صاحب [[منظومه جام کیخسرو]] و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان [[ایران]] یاد می‌کند. نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت فرهنگ ملل دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.


دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.


با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن، چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:


«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». <ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>
«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». <ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
== وفات میرفندرسکی ==
== وفات میرفندرسکی ==


وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در [[مقبره]] بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و [[تکیه]] میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند. <ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>
وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند. <ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش