۲۱٬۸۹۸
ویرایش
جز (←فریادهای خاموش) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== شعلههای قیام == | == شعلههای قیام == | ||
اولین حرکت اعتراض آمیزدر برابر انتشار مقالۀ موهن در روزنامه اطلاعات، توسط روحانیت و مردم قم، فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]] تعطیل شد و [[مراجع تقلید|مراجع]] نیز درس خود را تعطیل کردند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید و مردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع میرفتند و آمادگی خود را برای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام مینمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم و روحانیت و تسلی دادن به آنها، علاوه برمحکوم ساختن [[نظام سلطه]] در این اقدام توهینآمیز بر ادامه مبارزه و اعتراضها تاکید نمودند. | اولین حرکت اعتراض آمیزدر برابر انتشار مقالۀ موهن در روزنامه اطلاعات، توسط روحانیت و مردم قم، فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]] تعطیل شد و [[مراجع تقلید|مراجع]] نیز درس خود را تعطیل کردند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید و مردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع میرفتند و آمادگی خود را برای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام مینمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم و روحانیت و تسلی دادن به آنها، علاوه برمحکوم ساختن [[نظام سلطه]] در این اقدام توهینآمیز بر ادامه مبارزه و اعتراضها تاکید نمودند. | ||
== دیدار با آیتالله گلپایگانی == | == دیدار با آیتالله گلپایگانی == | ||
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی (ره)]] حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. ایشان با چهرهای غمگین و افسرده وارد میشوند. پس از این که ایشان آیۀ استرجاع:{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ|سوره = بقره|آیه = 156}} را میخواند بغض مردم میترکد و صدای گریه از هر سو بلند میشود. [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی (ره)]] ادامه میدهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعۀ بزرگ بر جامعه [[روحانیت]] و بر [[فقه]] و [[اجتهاد]] خبردار شدیم. اینها اشتباه میکنند ؛ اینها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کردهایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر میداریم. اینها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را میزنیم». | |||
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی (ره)]] حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. ایشان با چهرهای غمگین و افسرده وارد میشوند. پس از این که ایشان آیۀ استرجاع:{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ|سوره = بقره|آیه = 156}} را میخواند بغض مردم میترکد و صدای گریه از هر سو بلند میشود. [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی (ره)]] ادامه میدهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعۀ بزرگ بر جامعه [[روحانیت]] و بر [[فقه]] و [[اجتهاد]] خبردار شدیم. اینها اشتباه میکنند ؛ | |||
== دیدار با علما == | == دیدار با علما == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۱: | ||
== فریادهای خاموش == | == فریادهای خاموش == | ||
در عصر روز نوزدهم دی ماه 56 [[نوری همدانی|آیتالله نوری همدانی]] سخنرانی کردند. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل [[علی مشکینی|آیتالله مشکینی]] به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و ارادهای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی [[نظام شاهنشاهی]] را در زیر گامهای استوارشان خرد کنند. مردم به توصیۀ [[مراجع تقلید|مراجع]]، آرام راهپیمایی میکردند. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمیدانند آتش گشود. | |||
== آغاز درگیری == | == آغاز درگیری == | ||
ساعت حدود 16:30 عصر نوزده دی، مأموران شهربانی و [[ساواک]] که در یکی از میادین [[قم]] راه مردم را سد کرده بودند به دنبال یک برنامۀ ساختگی، با شکستن شیشه بانک به سوی مردم بیدفاع که حتی شعار هم نمیدانند، آتش گشودند. مردم نیز که ترسی به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولین [[شهید]]، خشم و نفرت مردم نسبت به نظام بیش از پیش شد و ترس و وحشت از دلها رخت بر بست. جمعیت با شعار '''«اللّه اکبر»''' و '''«لا اله الا اللّه»''' و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال [[شاه]] سرازیر شد و درگیری به اوج خود رسید. | |||
== غروب غم انگیز == | == غروب غم انگیز == | ||
غروب روز نوزدهم دی ماه، شفق سرخ و گلگون بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و مردم پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم میخورد عبا، عمامه و کفشهایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود. مردم به خیابانهای اطراف رفته، این شعار را سر میدادند: '''«از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی»'''؛ این شعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز، عشق بیکران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان میداد. | |||
== مجروحین و شهدا == | |||
در مورد مجروحان و شهدای '''قیام 19 دی''' آمار دقیقی در دست نیست. آنگونه که از گفتهها و نوشتههای شاهدان عینی برداشت می شود خیلی از مجروحان از ترس ساواک به بیمارستان مراجعه نکرده بودند؛ زیرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمی را با زنجیر به تخت بیمارستان می بست تا پس از بهبودی آنها را به ساواک منتقل نمایند. در مورد شهدا نیز غیر از چند نفر که به طور یقین در آن روز به شهادت رسیده اند سخن از شهید دیگری به میان نیامده است. البته احتمال این که خانواده شماری از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپرده باشند، ضعیف نیست. به هر تقدیر شمار مجروحان بسیار زیاد بود، اما تنها نام پنج شهید به ثبت رسیده است که سه تن از آنان طلبه، یک نفر جوان و دیگری نوجوانی سیزده ساله است. | |||
== حضور همه اقشار == | == حضور همه اقشار == | ||