confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
در [[قرآن کریم]] کلمه وقف نیامده است، ولی عناوینی همچون صدقه، [[خیر]]، [[برّ]]، [[انفاق]]، [[احسان]] در قرآن آمده است، هر یک از این عناوین بر وقف صدق میکند. | در [[قرآن کریم]] کلمه وقف نیامده است، ولی عناوینی همچون صدقه، [[خیر]]، [[برّ]]، [[انفاق]]، [[احسان]] در قرآن آمده است، هر یک از این عناوین بر وقف صدق میکند. | ||
=وقف چیست = | == وقف چیست == | ||
<big>وقف</big> از عقودی است که ثمره آن حبس کردن اصل مال و اختصاص دادن منفعت آن (برای موقوف علیهم) است.<ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2، ص 165، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> این عقد فقط با لفظ «وقفتُ؛ وقف کردم» تحقق مییابد، اگر چه امکان دارد برخی دیگر از الفاظ را نیز با قرینهای که در کلام وقف کننده میآید برای افاده معنای وقف قبول کرد. <ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2، ص 165، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | <big>وقف</big> از عقودی است که ثمره آن حبس کردن اصل مال و اختصاص دادن منفعت آن (برای موقوف علیهم) است.<ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2، ص 165، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> این عقد فقط با لفظ «وقفتُ؛ وقف کردم» تحقق مییابد، اگر چه امکان دارد برخی دیگر از الفاظ را نیز با قرینهای که در کلام وقف کننده میآید برای افاده معنای وقف قبول کرد. <ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2، ص 165، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
بهترین چیزى که انسان از خود به یادگار میگذارد، سه چیز است: فرزند نیکوکارى که براى او استغفار کند، روش و سنت خوبى که مردم از او پیروى کنند، صدقهی جاریهای <ref>صدقه جاریه به وقف تفسیر شده است</ref> که پس از مرگش جریان داشته باشد. | بهترین چیزى که انسان از خود به یادگار میگذارد، سه چیز است: فرزند نیکوکارى که براى او استغفار کند، روش و سنت خوبى که مردم از او پیروى کنند، صدقهی جاریهای <ref>صدقه جاریه به وقف تفسیر شده است</ref> که پس از مرگش جریان داشته باشد. | ||
=مهم بودن وقف= | == مهم بودن وقف == | ||
یكى از بارزترین مصداق هاى تزكیه، صدقه است و كاملترین مصداق صدقه، وقف است كه به واسطه آن، اصل مال انسان ثابت مى ماند و فرع (منافع) آن نیز بادوام و ثباتِ آن اصل، جریان خواهد داشت و هیچ صدقه اى چون «وقف» چنین مزیتى جاودانه ندارد؛ چنان كه امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «خَیْرُ ما یُخْلِفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلاثَةٌ: وَلَدٌ بارٌّ یَسْتَغْفِرُلَهُ وَ سُنَّةُ خَیْرٍ یُقْتَدى بِهِ فیها وَ صَدَقَةٌ تَجْرى مِنْ بَعْدِهِ». <ref>وسائل الشیعه، ج13، ص294</ref> | یكى از بارزترین مصداق هاى تزكیه، صدقه است و كاملترین مصداق صدقه، وقف است كه به واسطه آن، اصل مال انسان ثابت مى ماند و فرع (منافع) آن نیز بادوام و ثباتِ آن اصل، جریان خواهد داشت و هیچ صدقه اى چون «وقف» چنین مزیتى جاودانه ندارد؛ چنان كه امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «خَیْرُ ما یُخْلِفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلاثَةٌ: وَلَدٌ بارٌّ یَسْتَغْفِرُلَهُ وَ سُنَّةُ خَیْرٍ یُقْتَدى بِهِ فیها وَ صَدَقَةٌ تَجْرى مِنْ بَعْدِهِ». <ref>وسائل الشیعه، ج13، ص294</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
اطلاق [[صدقه]] بر وقف و نظایر آن، براى این است كه امور مزبور نشانه صداقت [[ایمان]] واقف است. فضیلت وقف چون دیگر صدقات، در این است كه خداوند شخصاً آن را مى پذیرد؛ چنان كه فرموده است: «الَمْ یَعْلَمُوا انَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ»؛ <ref> سوره توبه، آیه 104</ref> آیا نمى دانستند كه خداوند است كه توبه را از بندگانش مى پذیرد و صدقات را مى گیرد؟!». <ref>تحریرالوسیله، ج2، ص55، م1</ref> | اطلاق [[صدقه]] بر وقف و نظایر آن، براى این است كه امور مزبور نشانه صداقت [[ایمان]] واقف است. فضیلت وقف چون دیگر صدقات، در این است كه خداوند شخصاً آن را مى پذیرد؛ چنان كه فرموده است: «الَمْ یَعْلَمُوا انَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ»؛ <ref> سوره توبه، آیه 104</ref> آیا نمى دانستند كه خداوند است كه توبه را از بندگانش مى پذیرد و صدقات را مى گیرد؟!». <ref>تحریرالوسیله، ج2، ص55، م1</ref> | ||
=ارکان عقد وقف | == ارکان عقد وقف == | ||
=== واقف === | |||
به شخصی که مالی را وقف کرده است؛ واقف میگویند. در واقف شرط شده است که دارای [[بلوغ]]، جایز التصرف (مثلاً مجنون نباشد) و عاقل باشد. <ref> محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 167، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | به شخصی که مالی را وقف کرده است؛ واقف میگویند. در واقف شرط شده است که دارای [[بلوغ]]، جایز التصرف (مثلاً مجنون نباشد) و عاقل باشد. <ref> محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 167، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | ||
== موقوف == | === موقوف === | ||
یعنی مالی که وقف شده است. مال وقف شده باید: | یعنی مالی که وقف شده است. مال وقف شده باید: | ||
خط ۵۱: | خط ۴۷: | ||
به قبض دادن آن جایز باشد؛ یعنی اگر چیزی را وقف کند که مالک آن نیست، نمیتواند آنرا به ملک دیگران در آورد. پس وقف چنین مالی نیز صحیح نمیباشد. <ref> محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 166 - 167، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | به قبض دادن آن جایز باشد؛ یعنی اگر چیزی را وقف کند که مالک آن نیست، نمیتواند آنرا به ملک دیگران در آورد. پس وقف چنین مالی نیز صحیح نمیباشد. <ref> محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 166 - 167، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق</ref> | ||
== موقوف علیهم == | === موقوف علیهم === | ||
یعنی کسانی که مال مذکور برای آنان وقف شده است. آنان نیز باید دارای شرایطی باشند که به ترتیب میآید: | یعنی کسانی که مال مذکور برای آنان وقف شده است. آنان نیز باید دارای شرایطی باشند که به ترتیب میآید: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۲: | ||
در موقوف علیهم شرط شده است که وقف برای آنان صحیح باشد؛ مثلاً [[مسلمان]]؛ نمیتواند برای راهزنان وقف کند و بگوید: «این مال را جهت راهزنان فلان منطقه وقف کردم!». یا بگوید: «این مال را برای شاربان [[خمر]] وقف کردم!»، یا مسلمانی برای [[کافران]] حربی؛ مالی را وقف کند؛ همه این موارد جایز نیست. <ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 166 - 167 </ref> | در موقوف علیهم شرط شده است که وقف برای آنان صحیح باشد؛ مثلاً [[مسلمان]]؛ نمیتواند برای راهزنان وقف کند و بگوید: «این مال را جهت راهزنان فلان منطقه وقف کردم!». یا بگوید: «این مال را برای شاربان [[خمر]] وقف کردم!»، یا مسلمانی برای [[کافران]] حربی؛ مالی را وقف کند؛ همه این موارد جایز نیست. <ref>محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبدالحسین محمد علی، ج 2،ص 166 - 167 </ref> | ||
== وقف مسلمان برای کافر حربی == | === وقف مسلمان برای کافر حربی === | ||
وقف کردن مسلمان مالى را برای [[کافر حربى]] باطل است اگر چه با واقف خویشاوندى داشته باشد <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 126، تهران، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 57، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1407ق.</ref> ولى درباره وقف کردن مسلمان بر کافر ذمّى برخی از فقها گفتهاند که جایز است اگر چه بیگانه باشد. <ref> تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص 126؛ المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج 3، ص 57؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، 1379ش</ref> و برخی دیگر گفتهاند بر کافر ذمی بیگانه صحیح نیست. <ref> قطّان حلّی، شمس الدین محمد بن شجاع، معالم الدین فی فقه آل یاسین، محقق و مصحح: بهادری، ابراهیم، ج 1، ص 554، قم، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، چاپ اول، 1424ق</ref> | وقف کردن مسلمان مالى را برای [[کافر حربى]] باطل است اگر چه با واقف خویشاوندى داشته باشد <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 126، تهران، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 57، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1407ق.</ref> ولى درباره وقف کردن مسلمان بر کافر ذمّى برخی از فقها گفتهاند که جایز است اگر چه بیگانه باشد. <ref> تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص 126؛ المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج 3، ص 57؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، 1379ش</ref> و برخی دیگر گفتهاند بر کافر ذمی بیگانه صحیح نیست. <ref> قطّان حلّی، شمس الدین محمد بن شجاع، معالم الدین فی فقه آل یاسین، محقق و مصحح: بهادری، ابراهیم، ج 1، ص 554، قم، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، چاپ اول، 1424ق</ref> | ||
وقف مسلمان بر [[کافر مرتد]] غیر فطری(ملی) صحیح است. <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 392، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413ق؛ بصرى بحرانى، زین الدین محمد امین، کلمة التقوى، ج 6، ص 137، قم، نشر سید جواد وداعى، چاپ سوم، 1413ق</ref> اما برای مرتد فطری محل تأمل است. <ref>تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71</ref> | وقف مسلمان بر [[کافر مرتد]] غیر فطری(ملی) صحیح است. <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 392، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413ق؛ بصرى بحرانى، زین الدین محمد امین، کلمة التقوى، ج 6، ص 137، قم، نشر سید جواد وداعى، چاپ سوم، 1413ق</ref> اما برای مرتد فطری محل تأمل است. <ref>تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71</ref> | ||
=شرایط وقف= | == شرایط وقف == | ||
# دوام داشته باشد؛ پس اگر بگوید: «وقف کردم این باغ را بر فقرا تا یکسال» از حیث وقف باطل است<ref> امام خمینی، تحریر الوسیلة، مترجم: اسلامی، علی، ج 3، ص 115، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ بیست و یکم، 1425ق.</ref>. | |||
# | |||
# وقف منجّز باشد؛ یعنی وقف بر چیزی معلّق نکند؛ مانند اینکه بگوید: «وقف کردم فلان مال را اگر اول ماه بیاید».<ref>برخی از فقها چنین وقفی را احتیاطاً باطل دانستهاند. ر. ک: تحریر الوسیلة (ترجمه)، ج 3، ص 118.</ref>. | |||
# | |||
<ref>برخی از فقها چنین وقفی را احتیاطاً باطل دانستهاند. ر. ک: تحریر الوسیلة (ترجمه)، ج 3، ص 118</ref> | # اقباض: یعنی از ملکیت خود خارج کردن و به موقوف علیهم پرداخت کردن و قبض مال موقوفه توسط آنان<ref> شرائع الإسلام، ج 2، ص 171.</ref>. | ||
== قوانین وقف ایران == | |||
«وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود. <ref> ماده ۵۵ قانون مدنی</ref> برای انعقاد وقف به جز «شرایط اساسی صحت قراردادها» شرایط خاصی ضروری میباشد که عبارتاند از: | «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود. <ref> ماده ۵۵ قانون مدنی</ref> برای انعقاد وقف به جز «شرایط اساسی صحت قراردادها» شرایط خاصی ضروری میباشد که عبارتاند از: | ||