۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فوقالعاده ای' به 'فوقالعادهای') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تاثیر جریانات فکری هند و پاکستان بر مسائل افغانستان''' عنوان مدخلی است که به بیان و بررسی مهمترین جریانات فکری کشور دو کشور [[هند]] و [[پاکستان]] که بیشترین تاثیر را در جریانات فکری و اجتماعی کشور [[افغانستان]] و مسائل آن گذاشتهاند میپردازد و آبشخور مسائل فعلی کشور افغانستان را تا حدودی واکاوی میکند. این مقاله گزیده ای است با تلخیص و تصرف از مقالهای با عنوان «تاثیر | '''تاثیر جریانات فکری هند و پاکستان بر مسائل افغانستان''' عنوان مدخلی است که به بیان و بررسی مهمترین جریانات فکری کشور دو کشور [[هند]] و [[پاکستان]] که بیشترین تاثیر را در جریانات فکری و اجتماعی کشور [[افغانستان]] و مسائل آن گذاشتهاند میپردازد و آبشخور مسائل فعلی کشور افغانستان را تا حدودی واکاوی میکند. این مقاله گزیده ای است با تلخیص و تصرف از مقالهای با عنوان «تاثیر جریانهای فکری و اجتماعی معاصر شبه قاره در تحولات اجتماعی افغانستان» که توسط آقایان اسماعیل جهان بین و سیدآصف کاظمی نوشته شده و در شماره 17 فصل نامه علمی تخصصی سخن تاریخ به چاپ رسیده است. | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
جریانهای فکری و اجتماعی شبه قاره هند بیشترین تاثیر را در کشورهای شرقی مانند پاکستان و افغانستان داشته است. احزاب و گروههای قومی و سیاسی زیادی در افغانستان تحت تاثیر همین جریانها قرار گرفته و منشأ تحولات زیادی در معادلات سیاسی و اجتماعی کشور افغانستان شده است. پدیده طالبان، وهابیت، | جریانهای فکری و اجتماعی شبه قاره هند بیشترین تاثیر را در کشورهای شرقی مانند پاکستان و افغانستان داشته است. احزاب و گروههای قومی و سیاسی زیادی در افغانستان تحت تاثیر همین جریانها قرار گرفته و منشأ تحولات زیادی در معادلات سیاسی و اجتماعی کشور افغانستان شده است. پدیده طالبان، وهابیت، جنگهای داخلی افغانستان که باعث به ستوه آمدن مردم و کشته شدن هزاران نفر بود وضعیتی به وجود آورد که به خشونتی به مراتب شدیدتر از آنچه در برابر اشغالگران روس رخ داده بود انجامید. جریانات شبه قاره و احزاب تحت تأثیر آن از بازی گردانان اصلی در صحنه تحولات افغانستان بودند. | ||
این جریانها که همواره در آرزوی نقشآفرینی در جامعه بر مبنای ارزشهای مذهبی بودند از فرصتهای به وجود آمده استفاده لازم را بردند و با رویکرد اقتدارگرایانه، نهادهای جدیدی را پایهریزی کردند تا بتوانند در عرصه سیاسی از منافع جمعی خود دفاع کنند. اکنون چهار جریان مذهبی عمده شبهقاره دارای چهار تشکل سیاسی هستند. این تشکلها اصولا بر مبنای ارزشهای کاملاً مذهبی استوار گردیدهاند. در واقع اعتقادات مذهبی و فرهنگ ارزشی، زیربنای سازمانی تشکلهای سیاسی این جریانها را تشکیل میدهند. شناخت و مطالعه این جریانات میتواند به ریشه یابی و تحلیل مسائل و جریانات موجود در افغانستان و احیاناً حل مشکلات به وجود آمده کمک شایانی کند. | این جریانها که همواره در آرزوی نقشآفرینی در جامعه بر مبنای ارزشهای مذهبی بودند از فرصتهای به وجود آمده استفاده لازم را بردند و با رویکرد اقتدارگرایانه، نهادهای جدیدی را پایهریزی کردند تا بتوانند در عرصه سیاسی از منافع جمعی خود دفاع کنند. اکنون چهار جریان مذهبی عمده شبهقاره دارای چهار تشکل سیاسی هستند. این تشکلها اصولا بر مبنای ارزشهای کاملاً مذهبی استوار گردیدهاند. در واقع اعتقادات مذهبی و فرهنگ ارزشی، زیربنای سازمانی تشکلهای سیاسی این جریانها را تشکیل میدهند. شناخت و مطالعه این جریانات میتواند به ریشه یابی و تحلیل مسائل و جریانات موجود در افغانستان و احیاناً حل مشکلات به وجود آمده کمک شایانی کند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
چهار جریان فکری اسلامی اکثریت عمده مسلمانان پاکستان را در برمیگیرند. با وجود این تقسیمبندی چهارگانه تقسیمبندی دیگری نیز وجود دارد که به مدارس دینی و علما و روحانیان مذهبی مربوط میشود. شهرت و رسمیت تقسیمبندی دوم در خصوص محافل حوزوی و مذهبی بسیار قابل توجه است. در تقسیمبندی اخیر اکثر مدارس و علمای دینی سنتی از لحاظ گرایشهای کلامی و فقهی به دو گروه عمده و مهم تقسسیم میشوند: گروه «دیوبندی» و گروه «بریلوی». این دو گروه نماینده دو نوع تفکر کلامی و فقهی در چارچوب فقه حنفی هستند که هریک به تدریج دارای حزب سیاسی مستقلی نیز گردیدند. دیوبندیها از نظر اعتقادی, شباهت کلی به وهابیت پیدا کردهاند. آنها مانند وهابیت, در برابر سایر فرقههای اسلامی حساسیت زیادی نشان میدهند و تفسیر ویژهای از توحید و شرک دارند؛ اما بریلویها نسبتاً انعطافپذیرتر هستند و تا حدودی گرایشهای صوفیانه دارند. | چهار جریان فکری اسلامی اکثریت عمده مسلمانان پاکستان را در برمیگیرند. با وجود این تقسیمبندی چهارگانه تقسیمبندی دیگری نیز وجود دارد که به مدارس دینی و علما و روحانیان مذهبی مربوط میشود. شهرت و رسمیت تقسیمبندی دوم در خصوص محافل حوزوی و مذهبی بسیار قابل توجه است. در تقسیمبندی اخیر اکثر مدارس و علمای دینی سنتی از لحاظ گرایشهای کلامی و فقهی به دو گروه عمده و مهم تقسسیم میشوند: گروه «دیوبندی» و گروه «بریلوی». این دو گروه نماینده دو نوع تفکر کلامی و فقهی در چارچوب فقه حنفی هستند که هریک به تدریج دارای حزب سیاسی مستقلی نیز گردیدند. دیوبندیها از نظر اعتقادی, شباهت کلی به وهابیت پیدا کردهاند. آنها مانند وهابیت, در برابر سایر فرقههای اسلامی حساسیت زیادی نشان میدهند و تفسیر ویژهای از توحید و شرک دارند؛ اما بریلویها نسبتاً انعطافپذیرتر هستند و تا حدودی گرایشهای صوفیانه دارند. | ||
=== دیوبندیه === | === دیوبندیه === | ||
مکتب دیوبندی در سال ۱۸۶۸ به وسیله محمدقاسم ناناتوی و رشیداحمد در منطقه دیوبند هند | مکتب دیوبندی در سال ۱۸۶۸ به وسیله محمدقاسم ناناتوی و رشیداحمد در منطقه دیوبند هند بنیانگذاری شد. هواداران این مکتب فکری, در سال ۱۹۱۹ در هند سازمان جماعت علمای هند را تأسیس کردند. در سال ۱۹۴۵ همزمان با اوجگیری جنبش استقلال پاکستان عدهای از دیوبندیها از جماعت علمای هند منشعب شدند. | ||
=== بریلویه === | === بریلویه === | ||
وقتی از بریلویهها صحبت میکنیم» باید از دانشگاه علیگر یاد کرد که مظهر تعلیم و تربیت غربی مسلمانان بود. این دانشگاه به رهبری روحانی سیداحمدخان بنیان نهاده شد. عقاید او با مخالفت دیانت رسمی مواجه گردید و مقبولیت عام نیافت ولی کوشش او توانست مسمانان را متقاعد کند تا به امر تعلیم و تربیت جدید بپردازد. بنابراین برای نخستینبار در تاریخ به دو نوع از روشنفکران مسلمان برمیخوریم که در دو آموزشگاه و طبق دو سنت فکری متفاوت تحصیل کردهاند مثل شبلی و مولانا آزاد که به تأسیس دارالعلوم ندوة العلماء انجامید و هدف آن میانهروی و حد فاصل بین علیگر و دیوبند | وقتی از بریلویهها صحبت میکنیم» باید از دانشگاه علیگر یاد کرد که مظهر تعلیم و تربیت غربی مسلمانان بود. این دانشگاه به رهبری روحانی سیداحمدخان بنیان نهاده شد. عقاید او با مخالفت دیانت رسمی مواجه گردید و مقبولیت عام نیافت ولی کوشش او توانست مسمانان را متقاعد کند تا به امر تعلیم و تربیت جدید بپردازد. بنابراین برای نخستینبار در تاریخ به دو نوع از روشنفکران مسلمان برمیخوریم که در دو آموزشگاه و طبق دو سنت فکری متفاوت تحصیل کردهاند مثل شبلی و مولانا آزاد که به تأسیس دارالعلوم ندوة العلماء انجامید و هدف آن میانهروی و حد فاصل بین علیگر و دیوبند محافظهکار بود. | ||
== جریانهای فکری بعد از سال 1947م == | == جریانهای فکری بعد از سال 1947م == | ||
=== جماعت اسلامی مودودی === | === جماعت اسلامی مودودی === | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== بریلویه === | === بریلویه === | ||
بریلویهها جریان رادیکالی هستند که از افکار و اندیشههای شاه ولیالله دهلوی نشأت میگرفتند. این نهضت در آغاز یک نهضت فرهنگی بود که اصلاح افکار دینی و خرافاتزدایی را از زندگی جامعه مسلمانان هند هدف اساسی خود قرار داده بود اما پس از او پسرش شاه عبدالعزیز (۱۷۴۶- ۱۸۲۴) و نوهاش شاه اسماعیل آن را به یک جنبش اجتماعی- سیاسی تبدیل کردند و علیه سلطه انگلستان موضع گرفتند. | بریلویهها جریان رادیکالی هستند که از افکار و اندیشههای شاه ولیالله دهلوی نشأت میگرفتند. این نهضت در آغاز یک نهضت فرهنگی بود که اصلاح افکار دینی و خرافاتزدایی را از زندگی جامعه مسلمانان هند هدف اساسی خود قرار داده بود اما پس از او پسرش شاه عبدالعزیز (۱۷۴۶- ۱۸۲۴) و نوهاش شاه اسماعیل آن را به یک جنبش اجتماعی- سیاسی تبدیل کردند و علیه سلطه انگلستان موضع گرفتند. | ||
= | =جریانهای اجتماعی = | ||
== | == جریانهای اجتماعی قبل از سال 1947م == | ||
سیداحمد بریلوی در ژانویه ۱۸۲۶ به همراه تقرباً پنج هزار مسلمان که به سبب اهداف جهادی خود مجاهد خوانده میشدند. به سوی مناطق مرزی افغانستان حرکت کرد و سرانجام در نزدیکی پیشاور مستقر شد. او در اوایل سال ۱۸۲۷ نوعی حکومت اسلامی بنیان نهاد و بسیاری از افراد محلی را علیه حاکمان سیک بسیج کرد و چهار سال با سیکها درگیر بود | سیداحمد بریلوی در ژانویه ۱۸۲۶ به همراه تقرباً پنج هزار مسلمان که به سبب اهداف جهادی خود مجاهد خوانده میشدند. به سوی مناطق مرزی افغانستان حرکت کرد و سرانجام در نزدیکی پیشاور مستقر شد. او در اوایل سال ۱۸۲۷ نوعی حکومت اسلامی بنیان نهاد و بسیاری از افراد محلی را علیه حاکمان سیک بسیج کرد و چهار سال با سیکها درگیر بود | ||
== | == جریانهای اجتماعی بعد از سال 1947م == | ||
=== جماعت اسلامی پاکستان === | === جماعت اسلامی پاکستان === | ||
جماعت اسلامی مودودی گروه «جماعت اسلامی پاکستان» را بنیان نهاد. این حزب امروز بررگترین حزب اسلامی در پاکستان به شمار میآید. رهبری کنونی «جماعت اسلامی» را قاضی حسین احمد به عهده دارد. قاضی حسین احمد طرفدار وحدت اسلامی و مبارزه با نفوذ فرهنگ غربی است؛ اما روش مبارزاتی او کاملاً مسالمتآمیز و غیرانقلابی است و تحول فرهنگی را قبل از هر نوع تحولی در نظام سیاسی, ضروری میشمارد. جماعت اسلامی در دوران جهاد افنانستان, از جمعیت اسلامی برهانالدین ربانی و حزب اسلامی حکمتیار به شکل قوی حمایت مینمود. | جماعت اسلامی مودودی گروه «جماعت اسلامی پاکستان» را بنیان نهاد. این حزب امروز بررگترین حزب اسلامی در پاکستان به شمار میآید. رهبری کنونی «جماعت اسلامی» را قاضی حسین احمد به عهده دارد. قاضی حسین احمد طرفدار وحدت اسلامی و مبارزه با نفوذ فرهنگ غربی است؛ اما روش مبارزاتی او کاملاً مسالمتآمیز و غیرانقلابی است و تحول فرهنگی را قبل از هر نوع تحولی در نظام سیاسی, ضروری میشمارد. جماعت اسلامی در دوران جهاد افنانستان, از جمعیت اسلامی برهانالدین ربانی و حزب اسلامی حکمتیار به شکل قوی حمایت مینمود. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بیشترین مدارسی را که طالبان در آنجا آموزش دیدهاند را سازمانهای افراطی سنی چون سپاه صحابه اداره میکنند که ارتباط تنگاتنگ با گروه طالبان در افغانستان دارند. مدرسه اسلامیه فیضالعلوم در نزدیکی حیدرآباد پاکستان مقر جمعیت العلمای اسلام است که به رهبری فضلالرحمان به عنوان مرکز مهم طالبان در سند مشهور است. | بیشترین مدارسی را که طالبان در آنجا آموزش دیدهاند را سازمانهای افراطی سنی چون سپاه صحابه اداره میکنند که ارتباط تنگاتنگ با گروه طالبان در افغانستان دارند. مدرسه اسلامیه فیضالعلوم در نزدیکی حیدرآباد پاکستان مقر جمعیت العلمای اسلام است که به رهبری فضلالرحمان به عنوان مرکز مهم طالبان در سند مشهور است. | ||
=== طالبان === | === طالبان === | ||
شکلگیری طالبان از نتایج جریانهای شبهقاره به ویژه پاکستان است. پاکستان در یک زد و بند سیاسی اقتصادی و نظامی و با استفاده از بستر بحرانی در افغانستان, به کمک سرویسهای جاسوسی | شکلگیری طالبان از نتایج جریانهای شبهقاره به ویژه پاکستان است. پاکستان در یک زد و بند سیاسی اقتصادی و نظامی و با استفاده از بستر بحرانی در افغانستان, به کمک سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و کمک مالی عربستان سعودی جنبش وابسته طالبان را با هدف ایجاد امنیت مسیر تجاریاش با آسیای میانه و خاتمه دادن به مسأله سیاسی پشتونستان به وجود آورد. از بیست سال پیش به این طرف که ژنرال ضیاءالحق دیکتاتور نظامی و بنیادگرای پاکستان تصمیم گرفت که پاکستان را به پشتیبان مجاهدین أففانی تبدیل کند تمامی مسائلی که در افغانستان میگذرد آهستهآهسته به مسائل داخلی پاکستان تبدیل شد. | ||
درباره ماهیت این دستپرورده پاکستان گروهی آنان را سربازان پاکستان برای تأمین منافع آن کشور در اقغانستان, گروهی آنان را طالبان مدارس دینی پاکستان به منظور برپایی حکومت اسلامی و گروهی آنهارا مهرههای | درباره ماهیت این دستپرورده پاکستان گروهی آنان را سربازان پاکستان برای تأمین منافع آن کشور در اقغانستان, گروهی آنان را طالبان مدارس دینی پاکستان به منظور برپایی حکومت اسلامی و گروهی آنهارا مهرههای آمریکایی میخوانند اما آنچه از شواهد مستند تاریخی و روابط این گروه با دیگر کشورها میتوان برداشت نمود این است که سران وگردانندگان اصلی این گروه روابط محکمی با پاکستان، انگلیس، عربستان سعودی و آمریکا داشتهاند. | ||
بسیاری از طالبان شناسنامه پاکستانی دارند. در حالی که همه طالبان به زبان مادری خود یعنی پشتو صحبت میکننده زبان دوم آنها نیز فارسی (زبان مشترک افغانها) نیست. بلکه زبان اردوی پاکستانی است. هزاران نفر از آنها در انتخابات سال ۱۹۹۷ دربلوچستان, به حزب پاکستانی مورد علاقه خود یعنی جمعیت علمای اسلام رأی دادند. | بسیاری از طالبان شناسنامه پاکستانی دارند. در حالی که همه طالبان به زبان مادری خود یعنی پشتو صحبت میکننده زبان دوم آنها نیز فارسی (زبان مشترک افغانها) نیست. بلکه زبان اردوی پاکستانی است. هزاران نفر از آنها در انتخابات سال ۱۹۹۷ دربلوچستان, به حزب پاکستانی مورد علاقه خود یعنی جمعیت علمای اسلام رأی دادند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
سمیعالحق دائماً با ملاعمر تماس داشت و در مناسبات و امور بینالمللی به کمک او میشتابد. او در سازماندهی طلاب پاکستانی برای شرکت در جنگ افغانستان نقش مهمی ایفا کرد. سمیعالحق در پی شکست طالبان در مزار شریف در سال ۱۹۹۷ تمام طلبههایش را به جبهههای جنگ به کمک طالبان فرستاد. در سال ۱۹۹۸ نشستی بین رهبران طالبان و مسئولان دوازده مدرسه علمیه در شمال غرب پاکستان برگزار شد تا مدرسهها را به مدت یک ماه تعطیل کنند و آنان حدود هشت هزار تن از طلاب را به افغانستان اعزام کردند. | سمیعالحق دائماً با ملاعمر تماس داشت و در مناسبات و امور بینالمللی به کمک او میشتابد. او در سازماندهی طلاب پاکستانی برای شرکت در جنگ افغانستان نقش مهمی ایفا کرد. سمیعالحق در پی شکست طالبان در مزار شریف در سال ۱۹۹۷ تمام طلبههایش را به جبهههای جنگ به کمک طالبان فرستاد. در سال ۱۹۹۸ نشستی بین رهبران طالبان و مسئولان دوازده مدرسه علمیه در شمال غرب پاکستان برگزار شد تا مدرسهها را به مدت یک ماه تعطیل کنند و آنان حدود هشت هزار تن از طلاب را به افغانستان اعزام کردند. | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:هند]] | [[رده:هند]] | ||
[[رده:پاکستان]] | [[رده:پاکستان]] | ||
[[رده:افغانستان]] | [[رده:افغانستان]] |