پرش به محتوا

سکولاریسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها'
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها')
خط ۹۸: خط ۹۸:
اینک لازم است به ریشه شناسی این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخی، واژه علمانیت از واژه علم (دانایی) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنی علمی کردن اجتماع است، چنان که وقتی گفته می‌شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامی کردن علوم انسانی است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنی علمی کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنی علمی بودن یا علمی شدن را باید دقیق‌ترین ترجمه سکولاریسم دانست<ref>مجله کیان، شماره ۲۶، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، عبدالکریم سروش.</ref>.
اینک لازم است به ریشه شناسی این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخی، واژه علمانیت از واژه علم (دانایی) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنی علمی کردن اجتماع است، چنان که وقتی گفته می‌شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامی کردن علوم انسانی است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنی علمی کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنی علمی بودن یا علمی شدن را باید دقیق‌ترین ترجمه سکولاریسم دانست<ref>مجله کیان، شماره ۲۶، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، عبدالکریم سروش.</ref>.


ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ های معتبر عربی که این واژه را به کار برده‌اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته‌اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می‌باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آن ها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.
ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ های معتبر عربی که این واژه را به کار برده‌اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته‌اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می‌باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آنها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.


ریشه واژه عَلمانی و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفته‌اند – کلمه عَلْم به معنی جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است. بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر «واژه های عالمانی و عالمانیة» آمده است. ولی، از آنجا که استعمال این واژه ثقیل بوده است براساس قاعده حذف و تخفیف در ادبیات عرب، واژه عالمانی به علمانی و واژه عالمانیة، به علمانیة تبدیل شده است.
ریشه واژه عَلمانی و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفته‌اند – کلمه عَلْم به معنی جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است. بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر «واژه های عالمانی و عالمانیة» آمده است. ولی، از آنجا که استعمال این واژه ثقیل بوده است براساس قاعده حذف و تخفیف در ادبیات عرب، واژه عالمانی به علمانی و واژه عالمانیة، به علمانیة تبدیل شده است.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


=کاربردها و گونه ها=
=کاربردها و گونه ها=
سکولاریزاسیون و گرایش سکولار به عنوان یک حرکت فکری و اجتماعی کاربردهای گوناگونی داشته است که معانی آن ها نیز تا حدی متفاوت است. بدین جهت، لازم است به بیان و بررسی آن ها بپردازیم:
سکولاریزاسیون و گرایش سکولار به عنوان یک حرکت فکری و اجتماعی کاربردهای گوناگونی داشته است که معانی آنها نیز تا حدی متفاوت است. بدین جهت، لازم است به بیان و بررسی آنها بپردازیم:


۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزه ها را متحول می ساخت.
۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزه ها را متحول می ساخت.


زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان های سلطنتی و اشرافی می شد که فرزندان و وابستگان آن ها بیشتر مقام های بالای کلیسا را اشغال کرده بودند، سلب مالکیت از کلیسا بامنطق درونی شکل گیری دولت مطلقه<ref>Absolutist State</ref> سازگار بود.
زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان های سلطنتی و اشرافی می شد که فرزندان و وابستگان آنها بیشتر مقام های بالای کلیسا را اشغال کرده بودند، سلب مالکیت از کلیسا بامنطق درونی شکل گیری دولت مطلقه<ref>Absolutist State</ref> سازگار بود.


بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدید‌نظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب می‌کرد.
بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدید‌نظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب می‌کرد.
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
«به طور کلی می‌توان گفت که تخصصی شدن روز افزون و ناگزیرِ نقش ها و وظیفه ها در تفکیک و تمایزهای ساختاری جامعه به نحوی قطعی، نفوذ دین را بر نهادهای اجتماعی تقلیل داده است، امروزه دین در غرب، از اوج مرتبت نفوذ فراگیر، و حتی تعیین کننده و سرنوشت‌سازی که روزگاری داشت، سقوط کرده و تنها به یک بخش از نظم اجتماعی تبدیل شده است»<ref> فرهنگ و دین، ص ۱۲۹.</ref>.
«به طور کلی می‌توان گفت که تخصصی شدن روز افزون و ناگزیرِ نقش ها و وظیفه ها در تفکیک و تمایزهای ساختاری جامعه به نحوی قطعی، نفوذ دین را بر نهادهای اجتماعی تقلیل داده است، امروزه دین در غرب، از اوج مرتبت نفوذ فراگیر، و حتی تعیین کننده و سرنوشت‌سازی که روزگاری داشت، سقوط کرده و تنها به یک بخش از نظم اجتماعی تبدیل شده است»<ref> فرهنگ و دین، ص ۱۲۹.</ref>.


۴ – تفکیک دین از حکومت: در این معنا، دین و نهادهای دینی در عرصه حیات اجتماعی می‌توانند فعالیت داشته باشند، اما در چارچوب مقرراتی که حکومت و نظام سیاسی برای آن ها معین می کند. حکومت و نظام سیاسی بر مبنای قوانین علمی و بشری استوار است نه بر اساس قوانین دینی. در چنین نظامی، مشروعیت حکومت و مبنای نظام حکومتی از دین نشأت نمی‌گیرد.
۴ – تفکیک دین از حکومت: در این معنا، دین و نهادهای دینی در عرصه حیات اجتماعی می‌توانند فعالیت داشته باشند، اما در چارچوب مقرراتی که حکومت و نظام سیاسی برای آنها معین می کند. حکومت و نظام سیاسی بر مبنای قوانین علمی و بشری استوار است نه بر اساس قوانین دینی. در چنین نظامی، مشروعیت حکومت و مبنای نظام حکومتی از دین نشأت نمی‌گیرد.


حکومت سکولار، حکومتی است که با دین ضدیت ندارد، اما دین را مبنای مشروعیت و عمل خود قرار نمی‌دهد.
حکومت سکولار، حکومتی است که با دین ضدیت ندارد، اما دین را مبنای مشروعیت و عمل خود قرار نمی‌دهد.
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
دوم مبنایی که باید بر وفق آن عمل کند و با توجه به آن تصرف و سیاست گزاری کند.
دوم مبنایی که باید بر وفق آن عمل کند و با توجه به آن تصرف و سیاست گزاری کند.


در نظم های سکولار، حکومت ها به پشتوانه آراء مردم مقبولیت و مشروعیت پیدا می کنند، و عمل آن ها را هم، قانون هایی تعیین و تحدید می کند که خود مردم وضع کرده‌اند.
در نظم های سکولار، حکومت ها به پشتوانه آراء مردم مقبولیت و مشروعیت پیدا می کنند، و عمل آنها را هم، قانون هایی تعیین و تحدید می کند که خود مردم وضع کرده‌اند.


سکولاریسم در عرصه سیاست و حکومت به دو انگیزه پدید آمده است، گروهی از فیلسوفان چون دین را باطل می انگاشتند، ورود آن را در حوزه سیاست انکار کردند.
سکولاریسم در عرصه سیاست و حکومت به دو انگیزه پدید آمده است، گروهی از فیلسوفان چون دین را باطل می انگاشتند، ورود آن را در حوزه سیاست انکار کردند.
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:


=ارزیابی و نقد=
=ارزیابی و نقد=
آن چه یاد شد، معانی یا کاربردهایی است که جامعه شناسان غربی برای سکولاریزاسیون در دنیای غرب گفته‌اند، اینک لازم است به ارزیابی و نقد آن ها پرداخته و دیدگاه اسلام را درباره رد یا قبول معانی یاد شده بیان کنیم.
آن چه یاد شد، معانی یا کاربردهایی است که جامعه شناسان غربی برای سکولاریزاسیون در دنیای غرب گفته‌اند، اینک لازم است به ارزیابی و نقد آنها پرداخته و دیدگاه اسلام را درباره رد یا قبول معانی یاد شده بیان کنیم.


۱ – از دیدگاه اسلام اصل مالکیت برای اشخاص حقیقی یا حقوقی پذیرفته شده است، ولی درباره آن یک سلسله شرایط فقهی و اخلاقی مقرر شده است. به عبارت دیگر، هم در کسب مالکیت و هم در استفاده و بهره برداری از آن، احکام و مقرراتی وضع شده است، تا عدالت اجتماعی تأمین گردد، و از فضیلت و منزلت انسانی پاسداری شود.
۱ – از دیدگاه اسلام اصل مالکیت برای اشخاص حقیقی یا حقوقی پذیرفته شده است، ولی درباره آن یک سلسله شرایط فقهی و اخلاقی مقرر شده است. به عبارت دیگر، هم در کسب مالکیت و هم در استفاده و بهره برداری از آن، احکام و مقرراتی وضع شده است، تا عدالت اجتماعی تأمین گردد، و از فضیلت و منزلت انسانی پاسداری شود.
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، می‌توان درباره سومین معنا و کاربرد سکولاریزاسیون نیز داوری کرد. در این جا نیز اصل تفکیک و تمایز ساختاری اجتماع و رده بندی امور اجتماعی برای مشخص شدن وظایف و مسؤولیت ها، در راستای کار آمد شدن نهادهای مدنی و ارایه بهترین خدمات به شهروندان، مطلوب و ستودنی است. یکی از نکاتی که امام علی ‌علیه‌السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر بر آن تأکید کرده، اصل تفکیک نهادها، وظایف و مسؤولیت های اجتماعی است. چنان که فرموده است:
۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، می‌توان درباره سومین معنا و کاربرد سکولاریزاسیون نیز داوری کرد. در این جا نیز اصل تفکیک و تمایز ساختاری اجتماع و رده بندی امور اجتماعی برای مشخص شدن وظایف و مسؤولیت ها، در راستای کار آمد شدن نهادهای مدنی و ارایه بهترین خدمات به شهروندان، مطلوب و ستودنی است. یکی از نکاتی که امام علی ‌علیه‌السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر بر آن تأکید کرده، اصل تفکیک نهادها، وظایف و مسؤولیت های اجتماعی است. چنان که فرموده است:


بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونی اند که صلاح آن ها به یکدیگر بستگی دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته ای ارتشیان اند، گروهی نویسندگان و دیوان داران اند، عده ای قضات عدالت اند، دسته ای عمال و ولایت داران اند، گروهی مأموران جزیه و خراج اند، عده ای تاجران و صنعتگران اند، برخی، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref>
بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونی اند که صلاح آنها به یکدیگر بستگی دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته ای ارتشیان اند، گروهی نویسندگان و دیوان داران اند، عده ای قضات عدالت اند، دسته ای عمال و ولایت داران اند، گروهی مأموران جزیه و خراج اند، عده ای تاجران و صنعتگران اند، برخی، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref>


آری، از دیدگاه اسلام، برخی از مسؤولیت ها جنبه عمومی و همگانی دارد و نباید تقسیم و تفکیک مسؤولیت ها به این گونه وظایف خدشه وارد سازد، فریضه امر به معروف و نهی از منکر از این مقوله است.
آری، از دیدگاه اسلام، برخی از مسؤولیت ها جنبه عمومی و همگانی دارد و نباید تقسیم و تفکیک مسؤولیت ها به این گونه وظایف خدشه وارد سازد، فریضه امر به معروف و نهی از منکر از این مقوله است.
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ می‌دهد، به فلسفه ها و مکتب هایی باز می‌گردد که در جوامع بشری – غالباً اُمانیستی و غیر دینی – پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته‌اند. آن گاه، این علوم و فنون و تجارب بشری، همراه با آن ایدئولوژی های ناسازگار با دین، به جوامع دینی وارد شده، و چالش آفرین شده است.
بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ می‌دهد، به فلسفه ها و مکتب هایی باز می‌گردد که در جوامع بشری – غالباً اُمانیستی و غیر دینی – پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته‌اند. آن گاه، این علوم و فنون و تجارب بشری، همراه با آن ایدئولوژی های ناسازگار با دین، به جوامع دینی وارد شده، و چالش آفرین شده است.


حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آن ها را در خدمت اهداف و آرمان‌های خود در آورد.
حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آنها را در خدمت اهداف و آرمان‌های خود در آورد.


۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
«هر جشن دینی، و هر زمان نیایش، نمایانگر تحقق یک رویداد مقدس است که در گذشته اساطیر، در آغاز و ازل رخ داده بوده است» <ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.
«هر جشن دینی، و هر زمان نیایش، نمایانگر تحقق یک رویداد مقدس است که در گذشته اساطیر، در آغاز و ازل رخ داده بوده است» <ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.


بدون شک، مصداق کامل و تمام حقیقت مقدس، وجود خداوند متعال است. و همه قداست های دیگر به نسبت ویژه آن ها با خداوند باز می‌گردد.
بدون شک، مصداق کامل و تمام حقیقت مقدس، وجود خداوند متعال است. و همه قداست های دیگر به نسبت ویژه آنها با خداوند باز می‌گردد.
قرآن کریم خداوند را فرمانروای قدوس توصیف کرده است. «الملک القدّوس<ref>حشر:(۵۹)</ref>».
قرآن کریم خداوند را فرمانروای قدوس توصیف کرده است. «الملک القدّوس<ref>حشر:(۵۹)</ref>».


خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
قرآن کریم، سرزمینی که حضرت موسی ‌علیه‌السلام در ان به مقام نبوت برگزیده شد را وادی مقدس نامیده است<ref>طه:(۲۰): ۱۲.</ref>، چنان که سرزمین فلسطین را نیز «ارض مقدس» دانسته است<ref>مائده(۵): ۲۱.</ref> مقدس بودن این سرزمین بدان جهت است که خاستگاه پیامبران بوده و از شرک و بت‌پرستی منزه بوده است<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.
قرآن کریم، سرزمینی که حضرت موسی ‌علیه‌السلام در ان به مقام نبوت برگزیده شد را وادی مقدس نامیده است<ref>طه:(۲۰): ۱۲.</ref>، چنان که سرزمین فلسطین را نیز «ارض مقدس» دانسته است<ref>مائده(۵): ۲۱.</ref> مقدس بودن این سرزمین بدان جهت است که خاستگاه پیامبران بوده و از شرک و بت‌پرستی منزه بوده است<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.


حاصل آنکه، قداست دوگونه است: ذاتی و با واسطه، قداست ذاتی ویژه خداوند است و قداست با واسطه، ویژه اموری است که انتساب ویژه ای با خداوند دارند، زیرا همه موجودات طبیعی و غیر طبیعی آفریده و فعل خداوند می باشند، ولی، برخی از آن ها انتساب ویژه ای به خداوند دارند، و در نتیجه، از قداست با واسطه برخوردار می شوند، مانند مواردی که پیش از این به آن ها اشاره شد. مثلاً مکانی که حضرت موسی ‌علیه‌السلام در آن به مقام نبوت برگزیده شد بدان جهت «وادی مقدس» نامیده شده که وادی قرب حضور در پیشگاه پروردگار و مناجات با خداوند بود. همین گونه است مکان ها و زمان هایی چون کعبه، مسجدالحرام و مساجد دیگر، و اعیاد مبارک از نظر دین.
حاصل آنکه، قداست دوگونه است: ذاتی و با واسطه، قداست ذاتی ویژه خداوند است و قداست با واسطه، ویژه اموری است که انتساب ویژه ای با خداوند دارند، زیرا همه موجودات طبیعی و غیر طبیعی آفریده و فعل خداوند می باشند، ولی، برخی از آنها انتساب ویژه ای به خداوند دارند، و در نتیجه، از قداست با واسطه برخوردار می شوند، مانند مواردی که پیش از این به آنها اشاره شد. مثلاً مکانی که حضرت موسی ‌علیه‌السلام در آن به مقام نبوت برگزیده شد بدان جهت «وادی مقدس» نامیده شده که وادی قرب حضور در پیشگاه پروردگار و مناجات با خداوند بود. همین گونه است مکان ها و زمان هایی چون کعبه، مسجدالحرام و مساجد دیگر، و اعیاد مبارک از نظر دین.


قداست این مکان ها و زمان ها به دلیل انتساب ویژه ای است که به خداوند دارند، و رخداد مقدسی است که در آن ها واقع شده، یا مناسک و عبادات ویژه ای است که در آن ها تشریع شده است<ref>المیزان، ج ۱۴، صص ۱۳۷ – ۱۳۸.</ref>.
قداست این مکان ها و زمان ها به دلیل انتساب ویژه ای است که به خداوند دارند، و رخداد مقدسی است که در آنها واقع شده، یا مناسک و عبادات ویژه ای است که در آنها تشریع شده است<ref>المیزان، ج ۱۴، صص ۱۳۷ – ۱۳۸.</ref>.


در هر حال، اعتقاد به امر مقدس از عناصر مشترک ادیان است، خواه مصداق آن ها حق باشد یا باطل.
در هر حال، اعتقاد به امر مقدس از عناصر مشترک ادیان است، خواه مصداق آنها حق باشد یا باطل.


بنابراین، دنیوی گری به معنای قداست زدایی در شکل حاد و گسترده آن به الحاد (Atheism) می انجامد. و این، شدیدترین مرحله دنیوی گری و سکولاریزم است. البته، باید به این نکته توجه داشت که در روزگار ما سکولاریزم در این شکل حاد و الحادی آن وجود ندارد، یعنی نظام های سکولار غربی دارای چنین ویژگی نیستند. این مطلب به قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم باز می‌گردد که تب دین ستیزی و دین گریزی در جهان غرب بالا بود، و ایدئولوژی های الحادی فعال بودند.
بنابراین، دنیوی گری به معنای قداست زدایی در شکل حاد و گسترده آن به الحاد (Atheism) می انجامد. و این، شدیدترین مرحله دنیوی گری و سکولاریزم است. البته، باید به این نکته توجه داشت که در روزگار ما سکولاریزم در این شکل حاد و الحادی آن وجود ندارد، یعنی نظام های سکولار غربی دارای چنین ویژگی نیستند. این مطلب به قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم باز می‌گردد که تب دین ستیزی و دین گریزی در جهان غرب بالا بود، و ایدئولوژی های الحادی فعال بودند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش