۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نماید' به 'مینماید') |
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=جایگاه نیت= | =جایگاه نیت= | ||
برای روشن شدن مفهوم و جایگاه حقیقی نیت در افعال ارادیی که در | برای روشن شدن مفهوم و جایگاه حقیقی نیت در افعال ارادیی که در آنها «نیت» وجود دارد مثالی طرح میکنیم: هنگامی که به شخصی سلام میکنیم، این سلام، ظاهری دارد و باطنی. باطن آن یعنی مقصود حقیقی از انجام این فعل، تنها و تنهابرای ماوخداوند معلوم است. فرض کنیم که این سلام کردن برای این است که به واسطه آن، به مقام و ریاستی برسیم. در این جا گفته میشود که این «سلام» به نیت رسیدن به ریاست و مقام، صورت گرفته است. آنچه مهم و مورد نظر ماست این است که ببینیم مفهوم نیت دراین سلام حقیقتا به چه معناست و از چه مقوله ای است و یا منشا انتزاع آن چیست؟ | ||
برای این منظور، به تجزیه و تحلیل عناصری که در صدور این فعل یعنی «سلام کردن» دخیل اند می پردازیم: در واقع قبل از بیان سلام، برای ما تصوراتی حاصل میشود. در بین خود این تصورات نیز، منطقا ترتیبی وجود دارد. نخست تصوری از مطلوب، یعنی ریاست و مقام در ذهن ما حاصل میشود. سپس، تصور «سلام» به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطلوب برای ما حاصل میشود. و سرانجام، تصدیق به مفید بودن «سلام» صورت نمیگیرد که این ها همه از مقوله علم اند. این علم - چنانکه گفتیم - هر چند خود، میل آفرین نیست، اما شرط جوشش میل به انجام عمل، یعنی سلام کردن است. این میل نیز وقتی شدید شد، نفس دستور انجام عمل را به اعضاء مربوطه یعنی دهان و لب و زبان و... میدهد که این همان مرحله اراده نفس است. | برای این منظور، به تجزیه و تحلیل عناصری که در صدور این فعل یعنی «سلام کردن» دخیل اند می پردازیم: در واقع قبل از بیان سلام، برای ما تصوراتی حاصل میشود. در بین خود این تصورات نیز، منطقا ترتیبی وجود دارد. نخست تصوری از مطلوب، یعنی ریاست و مقام در ذهن ما حاصل میشود. سپس، تصور «سلام» به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطلوب برای ما حاصل میشود. و سرانجام، تصدیق به مفید بودن «سلام» صورت نمیگیرد که این ها همه از مقوله علم اند. این علم - چنانکه گفتیم - هر چند خود، میل آفرین نیست، اما شرط جوشش میل به انجام عمل، یعنی سلام کردن است. این میل نیز وقتی شدید شد، نفس دستور انجام عمل را به اعضاء مربوطه یعنی دهان و لب و زبان و... میدهد که این همان مرحله اراده نفس است. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در این جا، نکاتی چند قابل توجه و دقت است و برای تبیین مفهوم حقیقی نیت بایستی مورد ملاحظه قرار گیرند: | در این جا، نکاتی چند قابل توجه و دقت است و برای تبیین مفهوم حقیقی نیت بایستی مورد ملاحظه قرار گیرند: | ||
1- آیا قصد و اراده به یک معنا و حاکی از یک واقعیت اند؟ گاهی این دو به جای یکدیگر به کار می روند که خود حاکی از ترادف | 1- آیا قصد و اراده به یک معنا و حاکی از یک واقعیت اند؟ گاهی این دو به جای یکدیگر به کار می روند که خود حاکی از ترادف آنها است. اما از سویی، گفته میشود که اراده همان واقعیت نفسانی قبل ازانجام فعل است، که گاه به «تصمیم و جزم» نیز نامبردار است. اما قصد چنین نیست. ممکن است ما از فاصله صد متری که شخص مذکور را می بینیم، قصد سلام داشته باشیم اما در اینجا هنوز اراده صادق نیست. | ||
2- در صورتی که قصد و اراده فرق دارند، ماهیت «قصد» چیست؟ آیا تصور و تصدیق از مقوله علم است یا همان میل است؟ ممکن است گفته شود قصد از مرتبه ضعیف میل، و اراده از مرتبه شدید میل و شوق اکید انتزاع میشود، اما این مطلب چنان که خواهیم گفت محل مناقشه است. | 2- در صورتی که قصد و اراده فرق دارند، ماهیت «قصد» چیست؟ آیا تصور و تصدیق از مقوله علم است یا همان میل است؟ ممکن است گفته شود قصد از مرتبه ضعیف میل، و اراده از مرتبه شدید میل و شوق اکید انتزاع میشود، اما این مطلب چنان که خواهیم گفت محل مناقشه است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=نیت و صعود و سقوط نفس= | =نیت و صعود و سقوط نفس= | ||
در روایات متعدد، نیت به عنوان اساس عمل ذکر شده و معیار ارزشیابی و نیکی و زشتی آن نیز، نیت فاعل دانسته شده است. البته در بحث های روائی بدین نکات و تحلیل و تبیین | در روایات متعدد، نیت به عنوان اساس عمل ذکر شده و معیار ارزشیابی و نیکی و زشتی آن نیز، نیت فاعل دانسته شده است. البته در بحث های روائی بدین نکات و تحلیل و تبیین آنها خواهیم پرداخت. آنچه در این جا مورد نظر ماست بیان این نکته است که از نظر عقلی و بحث های علم النفس فلسفی، صعود و سقوط نفس در رابطه با مساله «نیت» چگونه تبیین میشود؟ | ||
=تجرد نفس= | =تجرد نفس= | ||
نفس و روح انسان موجودی است که ذاتا مجرد و برای انجام کارهایش محتاج ماده است. هر فعلی که از انسان صادر میشود، در حقیقت فاعل آن، نفس انسان است. حتی افعالی که ظاهرا و مستقیما به وسیله اعضاء مادی بدن ما انجام می شوند، در حقیقت افعال نفس ما هستند، که نفس، | نفس و روح انسان موجودی است که ذاتا مجرد و برای انجام کارهایش محتاج ماده است. هر فعلی که از انسان صادر میشود، در حقیقت فاعل آن، نفس انسان است. حتی افعالی که ظاهرا و مستقیما به وسیله اعضاء مادی بدن ما انجام می شوند، در حقیقت افعال نفس ما هستند، که نفس، آنها را به وسیله ابزار مادی و اعضای جسمانی ما، که مسخر او هستند، انجام میدهد. بعضی از امور هستند که با اعضاء ظاهری بدن ما ارتباطی ندارند، مانند عمل «تخیل» و «توهم». وقتی ما بدون ارتباط مستقیم حسی با چیزی، تصویر آن را در ذهن خود می سازیم و صورت خیالی آن را می آفرینیم، در خود این عمل، هیچ عنصر حسی ظاهری مستقیما شرکت نمی کند، هر چند که مغز به عنوان یک عنصر مادی ادراک، در آن سهم دارد، اما از اعضای ظاهری هیچ یک در آن شرکت ندارند. پیدایش مفاهیم کلی عقلی و به اصطلاح «معقولات ثانیه»، فعلی از افعال نفس ما محسوب می شوند که فی حد نفسه امر مادی و محسوس نبوده، با حواس ظاهری ارتباطی ندارند. همان گونه که رشد جسمانی و تکامل مادی بدن ما از طریق انجام افعال خاصی صورت نمیگیرد مانند: تغذیه مادی و... و یا عوامل و افعال خاصی در تضعیف قوای جسمانی و مادی ما نقش مهم و حیاتی دارند، رشد و تکامل و یا سقوطنفس و روح نیز از طریق افعال نفسانی خاصی که با خود روح سنخیت وجودی دارند و پدیدههای مجردی هستند حاصل میشود. | ||
=رشد و کمال علمی نفس= | =رشد و کمال علمی نفس= | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
در جای خود به تفصیل روشن شده است که از دو بعد وجودی انسان، آنچه رکن اساسی و عنصر اصلی است «روح» است و بدن تابعی از اوست. به دیگر سخن ملاک شخصیت و ماهیت انسان، روح اوست و همین بعد روحی و معنوی است که به عنوان «نطق» فصل ممیز انسان از دیگر حیوانات شناخته شده، انسان به عنوان حیوان ناطق تعریف میشود. | در جای خود به تفصیل روشن شده است که از دو بعد وجودی انسان، آنچه رکن اساسی و عنصر اصلی است «روح» است و بدن تابعی از اوست. به دیگر سخن ملاک شخصیت و ماهیت انسان، روح اوست و همین بعد روحی و معنوی است که به عنوان «نطق» فصل ممیز انسان از دیگر حیوانات شناخته شده، انسان به عنوان حیوان ناطق تعریف میشود. | ||
اخلاقیات و رابطه | اخلاقیات و رابطه آنها با روح: مساله اخلاق و ارزشهای اخلاقی اولا و بالذات در رابطه با روح و نفس انسان مطرح می شوند و افعال مادی و بدنی هم اگر متصف به ارزشهای اخلاقی شوند، از حیث ارتباط آنها با روح انسان است. چرا که گفتیم در واقع هر فعلی از انسان صادر میشود، فاعل حقیقی آن روح است و همه این افعال، فعل نفس محسوب می شوند. بنابراین، هر فعل ارادی که از انسان سر می زند - هر چند ظاهرا یک فعل مادی و در رابطه با جسم و بدن باشد - اما از جهت ارادی بودن، فعل نفسانی محسوب میشود و در حوزه اخلاق و ازرش های اخلاقی قرار نمیگیرد. | ||
آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمیگیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزشهای اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است. | آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمیگیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزشهای اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است. |