۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می پردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود جنبش های اجتماعی در [[لیبی]] یاری میرساند. مقصود از جنبش های اجتماعی، جنبش هایی است که اهداف، منابع مالی و فرصت های سیاسی و فرهنگیای در اختیار دارند که میتوانند با استفاده از ابزار هایی (چه ابزار خشونتآمیز و چه ابزار صلحطلبانه) جامعه را به سمت اهداف مشخص هدایت کنند.<br> | این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود جنبش های اجتماعی در [[لیبی]] یاری میرساند. مقصود از جنبش های اجتماعی، جنبش هایی است که اهداف، منابع مالی و فرصت های سیاسی و فرهنگیای در اختیار دارند که میتوانند با استفاده از ابزار هایی (چه ابزار خشونتآمیز و چه ابزار صلحطلبانه) جامعه را به سمت اهداف مشخص هدایت کنند.<br> | ||
جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به جنبش های اسلامی مستقر در این کشور به عنوان جنبش های اجتماعی مؤثر و برخوردار از منابع حامی و فرصت های سیاسی ـ تاریخی نگریست؛ چراکه این امتیازات، زمینه ساخت ن هاد هایی را فراهم میسازد که قادرند شبکهای توانمند برای هدایت جامعه ایجاد کنند.<br> | جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به جنبش های اسلامی مستقر در این کشور به عنوان جنبش های اجتماعی مؤثر و برخوردار از منابع حامی و فرصت های سیاسی ـ تاریخی نگریست؛ چراکه این امتیازات، زمینه ساخت ن هاد هایی را فراهم میسازد که قادرند شبکهای توانمند برای هدایت جامعه ایجاد کنند.<br> | ||
بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز جنبش های اسلامی و توانمندی | بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز جنبش های اسلامی و توانمندی آنها در مشارکت در انقلاب و بلکه فراتر از آن، یعنی هدایت جامعه در بسیاری از مراحل تحول را دریافت؟ این پرسشی است که این مقاله میکوشد تا بدان پاسخ گوید.<br> | ||
برای تحلیل دولت [[لیبی]]، میتوان چ هار نظریه اساسی را در نظر گرفت که هر چهار نظریه از وجود بحران در شکلگیری هویت ملی حکایت دارد.<br> | برای تحلیل دولت [[لیبی]]، میتوان چ هار نظریه اساسی را در نظر گرفت که هر چهار نظریه از وجود بحران در شکلگیری هویت ملی حکایت دارد.<br> | ||
ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
سلطنتی که در پی تلاش برای ساختن ن هاد های مدنی برآمده بود؛ بدون اینکه جامعه، هسته های شهری و احزاب سیاسی را بنا نهد. دولت «قذافی» هرگونه تلاش برای گردهمایی و همکاری میان افراد جامعه برخلاف مبنای قبیلهای یا رسمی را سرکوب کرد. | سلطنتی که در پی تلاش برای ساختن ن هاد های مدنی برآمده بود؛ بدون اینکه جامعه، هسته های شهری و احزاب سیاسی را بنا نهد. دولت «قذافی» هرگونه تلاش برای گردهمایی و همکاری میان افراد جامعه برخلاف مبنای قبیلهای یا رسمی را سرکوب کرد. | ||
برای پرداختن به مهمترین جنبش های اسلامی پس از انقلاب، کافی است که | برای پرداختن به مهمترین جنبش های اسلامی پس از انقلاب، کافی است که آنها را بدون جزئیات در سیاق تاریخی مربوط به آن قرار دهیم، تا روشن شود که این جنبش ها نوعی کار سیاسی شمرده میشوند و در زمره فعالیت های جامعه نیستند. مهمترین این جنبش ها، جماعت «[[اخوانالمسلمین]]» است. | ||
=== جماعت اخوانالمسلمین === | === جماعت اخوانالمسلمین === | ||
جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. | جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. |