۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' سالها' به ' سالها') |
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==تولد و تربیت== | ==تولد و تربیت== | ||
او در حضرموت به دنیا آمد، قرآن را چند مردگان را در هنرهای علم حفظ کرد و سپس به علوم اسلامی و عربی کار کرد. سپس پس از تحقیق علم به یمن و حجاب رفت و بسیاری از علما و همچنین بسیاری از آگاهان را از او گرفت و به دمشق و عراق رفت تا اینکه از رمان ها برای شنیدن و خواندن بیش از چند نفر با او ملاقات کرد و تعداد بزرگانش به حدود هزار نفر رسید و با | او در حضرموت به دنیا آمد، قرآن را چند مردگان را در هنرهای علم حفظ کرد و سپس به علوم اسلامی و عربی کار کرد. سپس پس از تحقیق علم به یمن و حجاب رفت و بسیاری از علما و همچنین بسیاری از آگاهان را از او گرفت و به دمشق و عراق رفت تا اینکه از رمان ها برای شنیدن و خواندن بیش از چند نفر با او ملاقات کرد و تعداد بزرگانش به حدود هزار نفر رسید و با آنها در اوج انتساب به درجه اتحاد و منحصر به فرد بودن رسید.<ref>خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 154، 466.</ref> | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
=== نقش او در اثبات نسب علویان === | === نقش او در اثبات نسب علویان === | ||
حضرموت در سدههای گذشته تحت تأثیر اباضیها قرار داشت و در میان | حضرموت در سدههای گذشته تحت تأثیر اباضیها قرار داشت و در میان آنها و اهل سنت دشمنی دیرینه وجود داشت و از داخل و خارج برای آسیب رساندن به علمای درستکار و سنی تلاش میکردند واز مهاجمان خارجی مانند عثمان الزنجبیلی و عمر بن مهدی کمک میگرفتند. در این شرایط ابوجدید به عراق رفت و در آنجا بر نسب سادات علویان حضرموت نزد علما و قاضی های بصره شهادت داد و آن را ثابت کرد، و 100 عراقی زائر مکه در آن سال، که در شهادت دادند و مدارک قانونی را در سال 591 هجری قمری برای حضرموت به ارمغان آورد و امامان و علمای حضرموت به نوبه خود آنها را تأیید کردند.<ref>باحنان, محمد بن علی (1420 هـ). جواهر تاریخ الأحقاف (PDF). جدة، السعودیة: دار المنهاج. صفحة 401.</ref> این روش تثبیت بالاترین روش اثبات نسب است؛ چرا که مردم صرفاً به شجرهنامهای که با شهرت بین قبیله ها وجود دارد بسنده میکنند.<ref>الشاطری, محمد بن أحمد (1415 هـ). أدوار التاریخ الحضرمی. الجزء الأول. المدینة المنورة، المملکة العربیة السعودیة: دار المهاجر. صفحة 206.</ref> | ||
==سفرها== | ==سفرها== |