پرش به محتوا

مقداد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
'''مقداد بن عمرو معروف به مقداد بن اسود''' سیزدهمین نفری است که [[مسلمان]] شد. از این رو جزء سابقین در [[اسلام]] است و همچنین جزء هفت نفری است که نخستین بار اسلام خود را اظهار نمودند، او دو دفعه [[هجرت]] نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است. یکبار بر اساس دستور [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] همراه عدّه ای از مسلمانان به [[حبشه]] هجرت کرد و مرتبه دوم به [[مدینه]] هجرت نموده است.
'''مقداد بن عمرو معروف به مقداد بن اسود''' سیزدهمین نفری است که [[مسلمان]] شد. از این رو جزء سابقین در [[اسلام]] است و همچنین جزء هفت نفری است که نخستین بار اسلام خود را اظهار نمودند، او دو دفعه [[هجرت]] نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است. یکبار بر اساس دستور [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] همراه عدّه ای از مسلمانان به [[حبشه]] هجرت کرد و مرتبه دوم به [[مدینه]] هجرت نموده است.


مقداد پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه) از جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] حمایت کرد و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و از معدود افرادی بود که در تشییع [[حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] حضور داشت. مقداد را از مخالفان سرسخت [[خلافت]] [[عثمان]] برشمرده‌اند.  
مقداد پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه) از جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] حمایت کرد و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و از معدود افرادی بود که در تشییع [[حضرت فاطمه زهرا|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] حضور داشت. مقداد را از مخالفان سرسخت [[خلافت]] [[عثمان]] برشمرده‌اند.  


در [[روایات]] [[اهل بیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعت‌کنندگان در [[زمان ظهور]] [[حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] معرفی شده است.  
در [[روایات]] [[اهل بیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعت‌کنندگان در [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] معرفی شده است.  
نقل روایاتی از پیامبر(صلی الله علیه) به مقداد منسوب شده است.  
نقل روایاتی از پیامبر(صلی الله علیه) به مقداد منسوب شده است.  


== مقداد کیست ==
== مقداد کیست ==
مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرائی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است.
مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرائی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است.
مقداد از پیش‏گامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیل القدر [[رسول خدا (صلی الله علیه)]] بود. وی از مهاجرین به حبشه است که به [[مكه|مکه]] بازگشت ولی نتوانست با پیامبر خدا (صلی الله علیه) به مدینه هجرت نماید و بعدها با عبیده بن حارث که به نمایندگی پیامبر (صلی الله علیه) به مکه آمد و با [[مشرکان]] ملاقات داشت، توانست با او به مدینه مهاجرت نماید. <ref>اسدالغابه, ج 4, ص 409؛ الغدیر, ج 9, ص 116</ref>  
مقداد از پیش‏گامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیل القدر [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] بود. وی از مهاجرین به حبشه است که به [[مكه|مکه]] بازگشت ولی نتوانست با پیامبر خدا (صلی الله علیه) به مدینه هجرت نماید و بعدها با عبیده بن حارث که به نمایندگی پیامبر (صلی الله علیه) به مکه آمد و با [[مشرکان]] ملاقات داشت، توانست با او به مدینه مهاجرت نماید<ref>اسدالغابه, ج 4, ص 409؛ الغدیر, ج 9, ص 116.</ref>.


وی در جنگ‏های [[بدر]] و [[احد]] و سایر غزوه‏ های اسلام شرکت کرد و در دیانت و [[ایمان]] بسیار محکم و ثابت قدم بود.  
وی در جنگ‏‌های [[بدر]] و [[احد]] و سایر غزوه‏ های اسلام شرکت کرد و در دیانت و [[ایمان]] بسیار محکم و ثابت قدم بود.  
[[ابن مسعود]] نقل می‏کند: نخستین مسلمانانی که اسلام خود را اظهار کردند، هفت نفر بودند که مقداد بن اسود، عمّار و بلال از جمله آنان هستند. <ref>مستدرك حاكم, ج 3, ص 393</ref>
[[ابن مسعود]] نقل می‏کند: نخستین مسلمانانی که اسلام خود را اظهار کردند، هفت نفر بودند که مقداد بن اسود، عمّار و بلال از جمله آنان هستند<ref>مستدرك حاكم, ج 3, ص 393.</ref>.


پیامبر خدا (صلی الله علیه) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر [[زبیر بن عبدالمطلب]] (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد.
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیه السلام) بر کشته ‏اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ‏ای بودی.» <ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیه السلام) بر کشته ‏اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ‏ای بودی.» <ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>


مقداد از [[اركان اربعه|ارکان اربعه]] <ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی‏ وقفه می‏نمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[حضرت علی (علیه السلام)]] دفاع نمود.
مقداد از [[اركان اربعه|ارکان اربعه]] <ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی‏ وقفه می‏نمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه السلام)]] دفاع نمود.


== ملحق شدن مقداد به صف مسلمین ==
== ملحق شدن مقداد به صف مسلمین ==
خط ۷۲: خط ۷۲:


== مقداد در روز غدیر ==
== مقداد در روز غدیر ==
بعد از [[غدیر|رویداد غدیر]] و نصب [[علی(علیه السلام)]] به امارت مسلمانان به وسیله پیامبر(صلی الله علیه)، آن حضرت به گروهی که نامشان را بردند فرمان دادند: برخیزند و بر [[علی]]، به خاطر امیری اش بر مسلمانان تبریک بگویند و مقداد جزو آنان بود. آنان از جای برخاسته، بر علی(علیه السلام) سلام دادند و [[بیعت]] کردند. مقداد در آن روز با علی بیعت کرد و تا آخر عمرش بر این بیعت استوار ماند و پیمان را نشکست.
بعد از [[غدیر|رویداد غدیر]] و نصب [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] به امارت مسلمانان به وسیله پیامبر(صلی الله علیه)، آن حضرت به گروهی که نامشان را بردند فرمان دادند: برخیزند و بر [[علی]]، به خاطر امیری اش بر مسلمانان تبریک بگویند و مقداد جزو آنان بود. آنان از جای برخاسته، بر علی(علیه السلام) سلام دادند و [[بیعت]] کردند. مقداد در آن روز با علی بیعت کرد و تا آخر عمرش بر این بیعت استوار ماند و پیمان را نشکست.


[[امیر مؤمنان علی(علیه السلام)]] خود، ماجرا را این‌گونه توضیح میدهند:
[[امیر مؤمنان علی(علیه السلام)]] خود، ماجرا را این‌گونه توضیح میدهند:
خط ۸۶: خط ۸۶:


عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت:  
عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت:  
از [[امام صادق(علیه السلام)]] درباره آن چهار نفر پرسیدم، حضرت فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: چهار نفری که بهشت مشتاق آنان است؟ فرمود: آنها سلمان، [[ابوذر]]، مقداد و عمار هستند.
از [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] درباره آن چهار نفر پرسیدم، حضرت فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: چهار نفری که بهشت مشتاق آنان است؟ فرمود: آنها سلمان، [[ابوذر]]، مقداد و عمار هستند.


مقداد، در ماجرای دفن شبانه [[حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] در کنار علی(علیه السلام) حضور داشت و هرگز روی خوش به مخالفان علی(علیه السلام) نشان نداد.
مقداد، در ماجرای دفن شبانه [[حضرت فاطمه زهرا|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] در کنار علی(علیه السلام) حضور داشت و هرگز روی خوش به مخالفان علی(علیه السلام) نشان نداد.


== عسرت روزگار و صبر مقداد ==
== عسرت روزگار و صبر مقداد ==
خط ۹۷: خط ۹۷:
فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه السلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیه السلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیه السلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار. <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه السلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیه السلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیه السلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار. <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>


حضرت هنگام گذر از راهی، دید که مقداد در سایه دیواری نشسته و چشمانش به کاسه سر رفته است. پرسید: ای مقداد! چرا وسط ظهر در این‌جا نشسته‌ای؟ مقداد گفت: ای [[اباالحسن]]! به تو می‌گویم آنچه را که عبدصالح به [[خدا]] گفت؛ که ای خدا! من به لقمه‌ای نان محتاجم. حضرت پرسید: مقداد! از چه زمانی غذا نخورده‌ای؟ مقداد گفت: چهار روز است. حضرت فرمود: ما سه روز است که غذا نخورده‌ایم و تو چهار روز! پس آن دینار را به مقداد داده فرمودند: تو به این پول سزاوارتری.
حضرت هنگام گذر از راهی، دید که مقداد در سایه دیواری نشسته و چشمانش به کاسه سر رفته است. پرسید: ای مقداد! چرا وسط ظهر در این‌جا نشسته‌ای؟ مقداد گفت: ای [[علی بن ابی طالب|اباالحسن]]! به تو می‌گویم آنچه را که عبدصالح به [[خدا]] گفت؛ که ای خدا! من به لقمه‌ای نان محتاجم. حضرت پرسید: مقداد! از چه زمانی غذا نخورده‌ای؟ مقداد گفت: چهار روز است. حضرت فرمود: ما سه روز است که غذا نخورده‌ایم و تو چهار روز! پس آن دینار را به مقداد داده فرمودند: تو به این پول سزاوارتری.


مقداد درحالی که روزگار به عسرت و سختی می‌گذراند، همواره صابر، شکور و سپاسگزار بود؛ «وکان المقداد بن اسود، صبوراً قوّاماً شکوراً». <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
مقداد درحالی که روزگار به عسرت و سختی می‌گذراند، همواره صابر، شکور و سپاسگزار بود؛ «وکان المقداد بن اسود، صبوراً قوّاماً شکوراً». <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


== وفات مقداد ==
== وفات مقداد ==
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی (علیه السلام)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می‌گذشت.
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می‌گذشت.


وقتی که از دنیا رفت، در جُرُف (منطقه‌ای اطراف مدینه) بود. پیکر مطهّر او را از همان جا تشییع کردند و با احترام به مدینه آوردند. [[وصیت]] کرده بود که [[عمار یاسر]] بر او [[نماز]] بخواند. چنین عمل کردند و سپس در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>اسدالغابه, ج 4, ص 411؛ سیر اعلام النبلاء ج 3, ص 241؛ مستدرك حاكم, ج 3, ص 392</ref>
وقتی که از دنیا رفت، در جُرُف (منطقه‌ای اطراف مدینه) بود. پیکر مطهّر او را از همان جا تشییع کردند و با احترام به مدینه آوردند. [[وصیت]] کرده بود که [[عمار یاسر]] بر او [[نماز]] بخواند. چنین عمل کردند و سپس در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>اسدالغابه, ج 4, ص 411؛ سیر اعلام النبلاء ج 3, ص 241؛ مستدرك حاكم, ج 3, ص 392</ref>
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش