پرش به محتوا

واقفیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیان‌گذار'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیان‌گذار')
خط ۷: خط ۷:
|واقِفیه • واقِفه • مَمْطوره
|واقِفیه • واقِفه • مَمْطوره
|-
|-
|بنیانگذاران
|بنیان‌گذاران
|علی بن ابی حمزه بطائنی • زیاد بن مروان قندی • عثمان بن عیسی رواسی
|علی بن ابی حمزه بطائنی • زیاد بن مروان قندی • عثمان بن عیسی رواسی
|-
|-
خط ۲۲: خط ۲۲:
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کرده‌اند و آن را ریشه همه گناهان دانسته‌اند و [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] می‌فرمود: دنیاباعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کرده‌اند و آن را ریشه همه گناهان دانسته‌اند و [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] می‌فرمود: دنیاباعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.


بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نام‌های; علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند; حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های; علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند; حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.


یونس بن عبدالرحمان بر این حقیقت تصریح می‌کند و می‌گوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن می‌گویی؟! اگر مال و ثروت می‌خواهی بی‌نیازت می‌کنیم. ده هزار دینار به تو می‌دهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعت‌هایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب می‌شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
یونس بن عبدالرحمان بر این حقیقت تصریح می‌کند و می‌گوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن می‌گویی؟! اگر مال و ثروت می‌خواهی بی‌نیازت می‌کنیم. ده هزار دینار به تو می‌دهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعت‌هایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب می‌شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۵۰

ویرایش